گۆڤاری تیشک ژمارە ٧٠ 

تیۆری 

لە ماڵپەڕی ناوەندی لێکۆڵینەوەی کوردستان – تیشک بڵاوکراوەتەوە: 02.10.2024

حسنیان، آلان (٢٠٢٤):روش‌های چندجانبەی جمهوری اسلامی ایران برای سرکوب کوردها. گۆڤاری تیشک، ٢٥، ٧٠، ل. ١٧٩–١٥٦ . https://tishk.org/ku/2024/09/26/tishk-magazine-summer-2024-vol-25-no-70/

در دهەهای اخیر، فعالیت­های سایبری و استفادە از پلتفرم­های مختلف در رسانەهای اجتماعی برای مقاصد سیاسی بەصورت فزایندەای در میان کوردهای ایران افزایش یافتە است. رسانەهای اجتماعی و سایر ابزارهای ارتباطات دیجیتالی، فرصت­های زیادی را برای کوردها در روژهلات و سایر بخش­های کوردستان و برای جنبش‌شان فراهم آوردە است تا بە مقاصد متعددی اعم از گسترش و ترویج زبان کوردی و جنبەهای سیاسی جنبش کوردها خدمت کنند. این‌ها روش­هایی هستند کە کوردها بەمثابە گروه ملی زیردست و بەحاشیەراندەشدە بە کار می­گیرند تا آرمان خود را ترویج دهند. ارتباطات میان گروه­ها، افراد و جوامع اپوزیسیون کورد بە واسطەی ظهور پلتفرم­های رسانەهای اجتماعی و سایر راه­های ارتباطات دیجیتالی بهبود یافتە است.

روش‌های چندجانبەی جمهوری اسلامی ایران برای سرکوب کوردها

آلان حسنیانI

چکیدە

از زمان تأسیس دولت-ملت مدرن ایرانی در سال ١٩٢٣، رژیم­های متوالی و حکومت ایران دنبالەروی یک سیاست پیچیدەی سرکوبگری و آزار مردم کورد و تهدیدی جدی برای هویت، فرهنگ و جامعەی ملی کوردها بودەاند. رژیم­های ایران، بە موازات روش­های نظامی، مؤسسات فرهنگی، آموزشی، آیینی و اقتصادی، دولت را برای رسیدن بە اهداف آسمیلەکردن و تسلط بر کوردها بە خدمت گرفتەاند. یک بررسی در تاریخ کورد و سیاست در ایران آشکار می­سازد در حالی کە جامعەی بین­الملل بر استقرار وسیع نیروی نظامی و میلیتاریزەکردن آشکار کوردستان ایران (روژهلات/شرق کوردستان) تا اندازەای آگاهند، عمل­های وسیع­تر روانی و غیرنظامی (نیروی نرم) بەکاربردەشدە در سرکوب جنبش، هویت و فرهنگ کوردی برای دنیای بیرون کم‌تر شناختە شدە است. در این مقالە، با تمرکز بر اَبَررسانە­ها و سیاست­ “تفرقە بیانداز و حکومت کن” بە عنوان راه­بردها و مکانیزم­های استفاده‌شدە توسط دولت‌های ایران برای تسلط بر شهروندان کورد، می­خواهد تحلیلی بر روابط دولت-کوردها در ایران پس از سال ١٩٧٩ ارائە دهد.

کلمات کلیدی

میلیتاریزەکردن ، نیروی نرم، کوردها، جنگ روانی، روژهلات

مقدمە

مردم کورد، ملتی با جمعیت ٣۶-۴۶ ملیونی(بریتانیکا، ٢٠٢۴؛ انستیتوی کورد، ٢٠١٧)١هستند کە برخلاف خواست خود میان دولت-ملت­های تورکیە، ایران، عراق و سوریە تقسیم شدەاند. این تقسیم مردم­ کورد و کوردستان پس از جنگ جهانی اول منجر شدە کە کوردها یکی از بزرگ­ترین ملت­های بدون دولت-ملت بە شمار بیایند. متعاقباً آن‌ها دستخوش سیاست­های تبعیض­آمیز و خشن در هر کدام از کشورهایی کە آن‌ها را کنترل می­کنند (کینگ، ٢٠١٣) شدەاند. برای مثال، یکی از مشخصەهای اصلی تشکیل دولت-ملت در ایران از دهەی ١٩٢٠ پروسەی بحث‌برانگیزی بودە کە با شعار مدرنیزەکردن و یکدست‌کردن فرهنگ، هویت و زبان، فرهنگ، تاریخ و زبان فارسی را بە بالاترین سطح تسلط خود رساندە است. دولت ایرانیِ تحت‌سلطەی مستبدانەی رضا شاه پهلوی (١٩٢۵-١٩۴١)، پروسەی پاکسازی زبانی و فرهنگی علیە مردم غیرفارس را آغاز کرد.

هویت ایرانیِ فارسی‌سازی‌شدە، زبان و فرهنگ فارسی را بە عرب، آذری، بلوچ، گیلک، کورد، تورکمان، و سایر گروه­ها و جوامع غیرفارس با به‌کارگیری روش­های قهری افراطی تحمیل کرده است. از ابتدای قرن بیستم، ایران آزمایشگاه سیاست­های گوناگون آسمیلە‌کردن جوامع ملی غیرفارس و تبدیل آن‌ها بە هویت ساختگی ایرانی-آریایی بودە است (الینگ، ٢٠١٣؛ صالح، ٢٠١٣؛ وزیری، ١٩٩٣). دولت ایرانی جوامع ملی غیرفارس سیاسی‌شدە را بە عنوان تهدیدی بر وجود خود دیدە و با آن‌ها برخورد کردە است. دولت ایرانی، علاوە بر استفادە از نیروی قهری و نظامی، راه­های جنگ روانی را برای بە استیلا‌درآوردن و شیطانی‌سازی این جوامع بە کار بردە است (بهاری، ٢٠٢٠).

مردم کورد مستثنی از تحمیل هویت ملی تعریف‌شدەی دولت نبودەاند. در طول قرن اخیر، رژیم­های متوالی در ایران سیاست­های گستردە و مختلفی را برای آسمیلە‌کردن کورد و کشاندن آن‌ها بە جریان اصلی هویت ملی اعمال کردەاند. مردم کورد در ایران، مشابە کوردها در تورکیە، عراق و سوریە، از سیاست­های اشغالگرانە دولت-ملت­ها در یکدست‌سازی و نفی و نابودی هویت، فرهنگ و زبان کوردی (انتصار، ٢٠١٠) بسیار رنج دیدەاند. برای مثال در ایران، منطقەی کوردها٢ از لحاظ تاریخی منطقەای بودە کە در کشور بیشترین امنیتی‌سازی را شاهد بوده و با هویت ملی و سیاسی کوردها بە عنوان تهدیدی برای تمامیت ارضی و هویت ایرانی رفتار شدە است. این پنداشت توسط رژیم­های متفاوت در ایران بە کار بردە شدە تا امنیتی‌سازیِ کوردستان و ظلم و سرکوب فعالین فرهنگی و سیاسی کورد را توجیە کنند. میلیتاریزەکردن سیستماتیک کوردستان و امنیتی‌سازی هویت، فرهنگ و زبان کوردی از دورەی پهلوی (١٩٢۵-١٩٧٩) شروع شد و توسط جمهوری اسلامی ایران نیز ادامه یافته است. (انتصار، ١٩۴٨؛ حسنیان، ٢٠٢١ب؛ سلیمانی و محمدپور ٢٠٢٠ الف).

I دانشگاه اکستر، اکستر، انگلیس، پادشاهی متحد بریتانیا

مقاومت کوردها در برابر هویت فارسی‌سازی‌شدە منجر بە قیام یک دهەای رهبر کورد، اسماعیل آقای شکاک، شناختەشدە بە نام سمکو (سلیمانی، ٢٠١٧)، رهبر جنبش ملی کوردها در اوایل قرن بیستم در ایران، و بعدها دیگر رهبر کورد، قاضی محمد، کە جمهوری کوردستان با مرکزیت مهاباد را در ١٩۴۶ بنا نهاد، شد. (ولی، ٢٠١١). این جمهوری بعد از ١١ ماه و پس از هجوم سنگین نظامی بە کوردستان و اعدام قاضی محمد و چند تن دیگر از رهبران کورد پایان یافت (ولی، ٢٠١١). این جمهوری ارزش سمبولیک چشمگیری در تشکیل هویت ملی کوردهای ایران داشتە است و بە بخش جدایی‌ناپذیر حافظەی جمعی و روایت مردمی کوردها در آزادی ملی تبدیل شدە است و “(این) جمهوری در اذهان کوردها حق تعیین سرنوشت آن‌ها و توانایی آن‌ها در ادارەی امور خود را متبلور کردە است” (رومانو، ٢٠٠۶، ص ٢۴۵).

مردم کورد در ایران فعالانه در انقلاب ١٩٧٩، کە منجر بە تشکیل جمهوری اسلامی ایران شد، شرکت کردند. آن‌ها سقوط رژیم پهلوی را بە عنوان فرصتی امیدوارکنندە برای ظهور رابطەای مسالمت­آمیز با حکومت دیدند کە می­توانست بە آن‌ها خودمختاری سیاسی و فرهنگی ببخشد، اما واکنش خشن رژیم اسلامی بە اعلام خودمختاری کوردها و مقاومت کوردها در برابر رژیم منجر بە امنیتی‌سازی گستردەی زندگی کوردها شد (کعبی، ٢٠٢٣؛ حسنیان، ٢٠٢١الف ). در دهە­های اخیر، گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران مکرراً گزارش دادەاند کە تقریباً نیمی از زندانیان و اعدامیان سیاسی از فعالین سیاسی، فرهنگی، زیست‌محیطی یا آیینی کورد بودەاند، در حالی کە کوردها ١٢-١۵٪ جمعیت ایران را تشکیل می­دهند (حسنیان، ٢٠٢٠). سرکوب و اعدام فعالین سیاسی و مدنی کورد، میلیتاریزە‌کردن گستردە و توسعە‌نیافتگی عمدی کوردستان، تخریب زیستگاه‌های انسانی و طبیعی و غارت منابع طبیعیِ آن از جملە روش­های چندجانبەی سرکوب کوردهاست کە توسط رژیم اسلامی برای بەحاشیەراندن و هجوم بە کوردها اعمال شدە است. اما جنبەای دیگر از سرکوب کوردها توسط جمهوری اسلامی ایران هجوم ناآشکار و سازماندهی‌شدە علیە هویت فرهنگی و ملی کوردها و انسجام اجتماعی در کوردستان است.

با وجود این، از زمان قیام­های سرتاسری در ایران در ٢٠٢٢، کە عمدتاً توسط تظاهرکننده‌گان کورد بر علیە قتل بی­رحمانەی زن کورد ٢٢ سالە، ژینا امینی (همچنان شناختەشدە با نام تحمیلی حکومتی مهسا امینی)، توسط نیرو­های گشت ارشاد در ١۶ سپتامبر٢٠٢٢ شروع شد، حدود ۶٠٠ تظاهرکنندە در سرتاسر ایران توسط نیروهای پلیس و سپاه پاسداران کشتە شدند (حسنیان، ٢٠٢٢ ب؛ رادپی، ٢٠٢٢؛ صادقی بروجردی، ٢٠٢٣). تظاهرکننده‌گان در معرض خشونت بسیار شدیدی قرار گرفتند، از جملە استفادە از گلولە­های نظامی، به‌ویژه در مناطق و استان‌هایی مانند کوردستان و سیستان و بلوچستان، کە از لحاظ قومی-آیینی با هویت حاکم فارسی متفاوت هستند و تاریخی طولانی در مقاومت با رژیم دارند. در طول تظاهرات، بیشترین تعداد از تظاهرکنندە‌گان توسط سپاه پاسداران و پلیس در این مناطق کشتە شدند.

علاوە بر آن، حکومت کمپین­های دروغ‌پراکنی و برچسپ‌زنی بە تظاهرکننده‌گان با عناوین “فعالیت­های تجزیەطلبانە” بە منظور لطمەزدن و ازبین‌بردن همبستگی و اتحاد نوظهور بیناجوامعی در این مناطق را بە راه انداخت (حسنیان، ٢٠٢٢ الف؛ محمدپور، ٢٠٢۴). در طول این قیام­ها، کوردستان ایران (روژهلات/ شرق کوردستان) انواع ظلم دولتی را تجربە کردە است کە مختص مردم کورد و مبارزەی آن‌ها علیە جمهوری اسلامی ایران است. حکومت تلاش کرد بە تظاهرات در سایر نقاط کشور با تعداد محدودی کشتە و زخمی پایان دهد، در حالی کە در کوردستان در دومین هفتەی اعتراضات در سپتامبر ٢٠٢٢  آشکارا تلاش کرد قیام را بە جنگی منظم تبدیل کند. رژیم بەطور سیستماتیک اخبار و ویدیوهایی جعلی دربارەی حضور اعضای شاخەی نظامی احزاب سیاسی کورد (پیشمرگە) در میان تظاهرکننده‌گان پخش کرد. ویدیوها کە نشان می­دادند تفنگداران سپاه پاسداران خود را بە شکل پیشمرگە درآوردەاند و ساکنان روستاها و شهرهای کوردی را می­ترسانند در رسانە­ها بەسرعت پخش شد (حسنیان، ٢٠٢٢ الف؛ محمدپور، ٢٠٢۴). هدف رژیم از چنین استراتژی­هایی این بود کە بە بهانەی حفظ امنیت ملی، این قیام را در کوردستان بە شکل بی­رحمانەای سرکوب کند. اگر چە در ادامە هم باجزئیات شرح دادە می­شود، این استراتژی­ها محدود بە قیام ٢٠٢٢ نبود، بلکە ادامەی استفادەی رژیم از روش­های نظامی و تاکتیک­های روانی از ابتدای تأسیس خود در اوایل ١٩٧٩ بود (کعبی، ٢٠٢٣؛ حسنیان، ٢٠٢٢ الف؛ محمدپور، ٢٠٢۴؛ رادپی، ٢٠٢٢).

هرچند کە اختلافات دولت-کوردها در ایران تاریخی طولانی­تر دارد و بە ابتدای قرن بیستم برمی­گردد، تمرکز این مطالعە بر روابط دولت-کوردها پس از ١٩٧٩ است. این مطالعە قصد ندارد تأثیر مخرب هجوم­های نظامی جمهوری اسلامی ایران بر کوردها را کە منجر بە کشتەشدن دەها هزار نفر و تخریب اموال شد، کم‌اهمیت جلوە دهد (کعبی، ٢٠٢٣؛ حسنیان، ٢٠٢١ الف، سلیمانی و محمدپور، ٢٠٢٠ الف)، بلکە تمرکز این مطالعە بر جنبە­های پنهان­تر و کم‌تربحث‌شدەی جمهوری اسلامی ایران در هدفگیری کوردها خواهد بود (سلیمانی و محمدپور، ٢٠٢٠ ب). در این مقالە به جنبەهای جنگ روانی و جنگ نرم علیە کوردها پرداخته می‌شود کە هدف‌شان تخریب هویت کوردها و برهم‌زدن انسجام فرهنگی/اجتماعی و تضعیف روحیە‌ی آن‌ها در مبارزات خود است. از آنجایی کە در جنبش­های ملی کوردها تمرکز اصلی بر حفظ و ترویج هویت ملی، فرهنگ و زبان کوردی بودە است، رژیم از طریق اشاعەی فرهنگ رایج، صدا و سیما، سینما و غیرە، سعی در تحقیر فرهنگ و هویت کوردها داشتە است. برای مثال، فیلم­های ایرانی سال‌هاست سعی کردەاند کوردها را خبیث و خالی از صفات انسانی نشان دهند، مخصوصاً مردهای کورد کە آن‌ها را خشن، عقب‌ماندە و غیرمتمدن جلوە دادەاند. جمهوری اسلامی ایران همچنین با سازمان‌دهی و استقرار افراد محلی­ همدست خود، کە بە نام جاش٣ شناختە شدەاند، خواستە است بذر تفرقە را میان کوردها بیافشاند (انتصار، ٢٠١٠؛ مفیدی، ٢٠٢٢؛ ولی، ٢٠١١).

در طول تاریخ مدرن، صدا و سیما، انتشارات و شبکەهای رسانەهای اجتماعی نقش مهمی در توسعه‌ی دانش، اطلاعات و فرهنگ مردمی داشتەاند. با این حال، این پلتفرم­ها به‌وسیلەی نهادهای دولتی (برای نمونە، نظام آموزش و پرورش، ارتش­های مذهبی و سازمان‌های اطلاعاتی) برای اهداف تبلیغی و استحکام و یا افزایش احساسات ملی­گرایانە در میان مردم خود گسترش دادە شدەاند (مفیدی، ٢٠٢٢؛ شیخ­الاسلامی، ٢٠١١؛ سلیمانی و عثمان­زادە، ٢٠٢٢). این رسانە­ها در اختلافات و رقابت­های درون و بینا ملت-دولتی نقش مهمی ایفا کردەاند. سازمان‌های غیردولتی هم کە رسانەهای جدید خط‌مشی آن‌ها را ترویج می­دهند از صدا و سیما مستفید شدەاند. سازمان‌های پیشتاز جنبش کوردها این رسانەها را بە طور سیستماتیک بەکار گرفتەاند کە حزب کارگران کوردستان (پ ک ک) نمونەای موفق است. مد تی­وی، نخستین کانال تلویزیون ماهوارەای کوردی ( و احتمالاً نخستین کانال تلویزیونی متعلق بە مردمان ستمدیدەی بدون دولت) در سال ١٩٩۴ در اروپا تأسیس شد و از کمیسیون تلویزیون مستقل بریتانیا مجوز پخش گرفت. این رسانە کە ابزاری قدرتمند در ترویج هویت فرهنگی و ملی کوردهاست برای دولت­های اشغالگر کوردستان بە چالشی تبدیل شدە است (حسن­پور، ١٩٩٨). در نوشتە­های امیر حسن­پور آمدە است: ” مد تی­وی هر روز در نزدیک بە دو ملیون خانە پرچم کوردستان را برمی­افراشت. بدیهی است کە تورکیە با هر دیش ماهوارە در پشت بام هر ساختمانی در “جنوب شرق” مانند پرچم کوردستان برافراشتە رفتار می­کرد” (١٩٩٨، ص ٩٩).

روش و چارچوب مفهومی

در طول موجودیت ۴۵ سالەی جمهوری اسلامی ایران، جنبش کوردی بە طور مداوم یکی از اپوزیسیون­های کنشگر و پویای آن بودە است. در پاسخ، رژیم تاکتیک­هایی را در مبارزە با کوردها اتخاذ کردە است. در این مقالە برای مطالعەی روش‌های چندجانبەی رژیم در سرکوب کوردها، چهار مورد برای بحث انتخاب شدە است: الف) رسانەهای ایرانی؛ ب)کوردها در سینمای ایرانی؛ ج) جنگ تضعیف روحیە، و د)عامل جاش. برای هر یک از این موارد، منابع متعددی بە زبان کوردی و فارسی در دسترس هستند. برای نمونە، مجلەی تیشک کە مجلەای دوزبانەی کوردی-فارسی است، برای مطالعات منتقدانە و برای عناوین و تم­های گوناگون از جملە رسانە، سینما، روابط دولت-کوردها از چشم­انداز بینااستعماری، و اقتصاد سیاسی کوردستان، تبدیل بە پلتفرم روشنفکرانەی مهمی شدە است. تیشک مجلەای غیرانتفاعی است کە توسط کوردهای ایرانی در تبعید در کوردستان عراق انتشار می‌یابد، هرچند کە بسیاری از مقالات آن توسط کوردهای ایران بەصورت ناشناس نوشتە می­شوند. مطالب دیگری کە در این مقالە بە انگلیسی، کوردی و یا فارسی از آن‌ها استفادە شدە است شامل مطالب اینترنتی، محتوای رسانەهای اجتماعی (پست­های فیس‌بوکی)، نظرات و مقالەهای کوتاه است.

دولت بەشکلی سیستماتیک سرویس­های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را برای حملە بە هویت، فرهنگ و زبان جوامع ملت‌های غیرفارس‌زبان گسترش دادە است. برای مثال، در اوایل دورەی بعد از انقلاب، و بەموازات حملات نظامی بە کوردستان، در صدا و سیمای جمهوری اسلامی و روزنامە­های دولتی، جمهوری اسلامی ایران حملەای همه‌جانبه را بە مردم کورد و جنبش آن‌ها آغاز کرد کە منجر بە اعتراضات سرزنشگرانەی کوردها شد. منبعی دیگر برای اطلاعات این مطالعە، مطالبی است کە توسط دولت ایران تولید و پخش شدەاند و پلتفرم­های رسانەهای تحت حمایت دولت کە کوردها (و فرهنگ، هویت و جامعەی کوردی) را بە تصویر می­کشند. این موارد شامل مستندات، فیلم­ها، سریال­های تلویزیونی (لاینبارگر، ١٩۴٨، ٢۵) و سایر مواردی هستند کە می­توان بە فرهنگ مردمی توصیف شوند. این بخش، جنگ بی­صدای جمهوری اسلامی ایران علیە کوردها را از لنز جنگ روانی مفهوم‌سازی می­کند. با بە یاد آوردن دیوید. آ. کارتر (١٩٧٧)، می­توان گفت کە جمهوری اسلامی ایران پروسەای متداوم از خشونت­هایی را علیە کوردها دنبال می­کند کە از نظر روانی گزینشی هستند و هدف آن‌ها تهدید، ترساندن، تحقیر، بازدارندگی و تضعیف روحیە‌ی مردم است. جنگ روانی، بەمثابە چارچوبی مفهومی، توصیف­های گوناگونی برای چرایی و چگونگی اتکای دولت بر تدابیر روانی، چە بر علیە دولت­های دیگر و چە در بستری داخلی ارائە می­دهد.

پاول لاینبارگر (١٩۴٨)، پیشگام مفهوم­سازی جنگ روانی، تأکید می­کند کە “نە جنگ و نە روانشناسی موضوعات جدیدی نیستند و هر کدام بەاندازەی بشر قدیمی هستند” (ص ٢۵). طبق این استراتژی، ” بزرگترین موفقیت در جنگ از طریق ازبین‌بردن میل دشمن بە مقاومت، و با کم‌ترین میزان نابودی ظرفیت جنگجویی به دست می­آید” (لاسول، ١٩۵١، ص٢۶١). جنگ روانی مقولەای غیرمتعارف از جنگ است کە علم روانشناسی را بە عنوان عنصر ابزاری خود بە کار می­گیرد. این یک پروسەی دقیق، پیچیدە و متداوم است کە برای رسیدن بە دشمن و تضعیف روحیەی او طراحی گردیدە و با نام جنگ “قلب­ها و ذهن­ها” (کلو، ٢٠٠٩) هم شناختە شدە است. جنگ روانی، برخلاف جنگ نظامی، نوعی جنگ نرم است کە در بسیاری موارد روش­های غیرخشن را برای پراکندن ترس و سردرگمی بە کار می­گیرد. فعالیت­های روانی برنامەریزی‌شدە مانند پروپاگاندا، دستکاری‌کردن و تکنیک­های نیمەآگاهانە برای هدف‌گیری فرهنگ، احساسات و رفتارهای مخاطبین مورد نظر و یا تغییر طرز برخورد و رفتار دشمن به‌کار بردە می­شوند. بنابراین پروپاگاندا در کانون جنگ روانی قرار دارد و احتمالاً با عنوان “ترغیب سازماندهی‌شدە با استفادە از روش­های غیرخشن” توصیف شود (لاینبارگر، ١٩۴٨، ص ٢۵). هدف پروپاگاندا دستکاری رفتار مخاطبینی خاص است. واقعیت­هایی را انتخاب و بەنحوی ارائە می­کند کە غریزە از ذهن برتر شود تا خروجی مطلوب را به ‌دست آورد. در نوشتە­های گارث اس. جوت و ویکتوریا جی. اودانل آمدە است: “پیامی کە پروپاگاندا شناختە می­شود یعنی چیزی منفی و نادرست.کلماتی که در مقام مترادف پروپاگاندا به‌کار بردە می­شوند شامل دروغ، تحریف، فریب، دستکاری، کنترل ذهن، جنگ روانی، شستشوی مغزی و یاوە گویی هستند” (جوت و اودانل، ٢٠١٢، ص ٢).

رشد اینترنت این زمینە را برای پلتفرم­های رسانەهای اجتماعی جدید مانند فیس‌بوک، تویتر، اینستاگرام و یوتیوب، و موتور جستجوگر گوگل فراهم کرد کە بە منابع جهانی مهم برای اطلاعات تقریباً کنترل‎نشدە تبدیل شوند. استفادە از تلویزیون هم برای رساندن پیام­های روزافزون بیشتر شدە است. رژیم­های مستبد از رسانە­ها برای تقویت مشروعیت خود، رواج روایت حاکم و نشر اطللاعات غلط استفادە کردەاند. امروزە استفادەی گستردە از اینترنت، ارتباطات شخصی‌سازی‌شدەتر و وسیع­تر را نسبت بە گذشتە امکان­پذیر کردە است، اما در عین حال بە انتشار بسیار بیشتر پروپاگاندا و اخبار جعلی نیز کمک کردە است (جوت و اودانل، ٢٠١٢). با این حال، جمهوری اسلامی ایران جنگ نرم و روانی و پروپاگاندا را در روابط خود با کوردهایی کە درون مرزهای ایران زندگی می­کنند به ‌کار بردە است. با این هدف، رسانەها نقش مهمی ایفا کردەاند. بخش بعدی بە سینمای ایرانی، فیلم­ها و سایر اَشکال تصویری فرهنگ مردمی می­پردازد کە در این مطالعە بە عنوان عناصر جنگ روانی ضد فرهنگ، هویت و جنبش کوردها در ایران استفادە می­شوند. جمهوری اسلامی ایران با خلق هزاران صفحە و حساب کاربری در فیس‌بوک، اینستاگرام و سایر پلتفرم­های اینترنتی، نظارت بر تمامی پلتفرم­های شبکەهای اجتماعی و پخش اخبار جعلی و پروپاگاندا، در جنگی روانی و نرم علیە ملت کورد درگیر شدە است (خسروی، ٢٠٢١؛ رحیم­نژاد، ٢٠٢١).

رسانە­های ایرانی بەمثابە ماشین پروپاگاندا

هرگاه کانالی برای ارتباط باشد، رسانەای بالقوە برای پروپاگاندا هم وجود دارد. کمپین­های پروپاگاندای مدرن تمامی رسانەهای در دسترس را بە کار می­گیرند: فیس‌بوک، تویتر و سایر پلتفرم­های رسانەهای اجتماعی برای گروه­های سیاسی و اجتماعی در سرتاسر جهان بە روش­های مهم ارتباطی تبدیل شدەاند. دسترسی بە رسانەها هم بەطور غیرقابل‌بحثی ابزار قدرتی است کە می­تواند بە مثابە اسلحەی جنگی بە کار بردە شود (پاین، ٢٠٠۵). جنبش کوردها، زبان، فرهنگ و هویت آن‌ها هدف اصلی حملات رسانەای جمهوری اسلامی ایران بودەاند. نبود رسانەای ملی برای تجلیل و دفاع از کوردها، آن‌ها را بە هدفی سادە و همیشگی در جنگ روانی و پروپاگاندای دولت­های اشغالگر کوردستان تبدیل کردە است (بهاری، ٢٠٢١؛ فرشی، ٢٠٢١).

رسانەهای ایرانی، بەمثابە ابزار ایدئولوژی رژیم، قدرت و ارزش­های ساختار حاکم را تولید، بازتولید و اِعمال می­کنند. این کانال­ها، با رساندن پیام مطلوب، جایگاه “سوبژە” را تعیین می­کنند. در بستری مستبدانە مانند جمهوری اسلامی ایران، اَبَررسانەها مانند سایر ابزار، ارزش­ها و هژمونی فرهنگی ساختار حاکم را توسعە و آسمیلەکردن را ترویج می­دهند (ه. روژهلات، ٢٠٢١، ص ١۶٠-١۶١). آیت اللە خامنەای، دومین رهبر و رهبر کنونی جمهوری اسلامی ایران، توضیح می­دهد کە “رسانە وسیلەی مهمی است و اگر در دست دشمن باشد ابزاری خطرناک است، چرا کە اثرات آن مشابە سلاح­های زیست­شناختیِ استفادەشدە در میدان جنگ است” (خسروی، ٢٠٢١، ص ٣٠) سینما را هم مانند تمامی فعالیت­های فرهنگی و اجتماعی-سیاسی در ایران، نمی­توان جدا از ایدئولوژی جمهوری اسلامی ایران مطالعە کرد.

رژیم اسلامی، علی‌رغم محافظەکاری شدیدش، بە اهمیت اجتماعی-سیاسی سینما بەطور جدی توجە کردە است. بنیانگذار و نخستین رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیت اللە خمینی اعلام کرد کە سینما باید بە عنوان ابزاری برای “آموزش مردم” بە کار بردە شود و اعتقاد داشت کە تمامی هنرها باید در خدمت اسلام باشند (زیدآبادی­نژاد، ٢٠١٠، ص ۶). بنابراین، جمهوری اسلامی ایران از ابتدای پیدایش خود، صنعت سینمای خود را موضوعی بسیار مهم دانستە است. فیلم‌ها وسیلەی پروپاگاندای دولت برای فهمیدن هدف ایدئولوژیکی و اطلاعاتی هستند؛ سران جمهوری اسلامی ایران، برای نمونه محمود علوی، وزیر اطلاعات (٢٠١٣-٢٠٢١)، این را پنهان نمی­کنند کە هدف این است کە وسایل سرگرمی را بە عنوان ابزاری برای “آموزش عموم” و “محافظت از جامعە در برابر جاسوسی” به‌کار گرفته شوند(علوی در مرکز حقوق بشر در ایران در ٢٠٢١ این را نقل کرد). مطالعەی سینمای ایرانی آشکار می­سازد کە سینما در ایران بیشتر وسیلەای جهت انتشار پیام­های تبلیغاتی هدفدار و ایدئولوژیک است تا صرفاً خاستگاهی برای سرگرمی. بنابراین بسیاری از فیلم­های داستانی و سریال­های تلویزیونی توسط شمار محدودی از تولید­کننده‌گان و کارگردانان و در ژانرهای امنیتی و سیاسی و با حمایت مالی و دخالت سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران تولید شدەاند (باجقلی، ٢٠١٧؛ بزرگ‌مهر، ٢٠٢٠؛ اردلان، ٢٠٢١؛ قبادی، ٢٠١٩).

صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مهم‌ترین تولیدکننده‌ی اخبار و فیلم­ها در ایران است و بە زبان‌های مختلفی از جملە فارسی، کوردی، عربی و انگلیسی برنامه‌سازی می‌کند. صدا و سیمای جمهوری اسلامی و شاخە­های آن مستقل نیستند، بلکە نهادهایی هستند کە توسط حکومت کنترل می­شوند و مشخصەی اصلی آن‌ها “ایدەپردازی پروپاگاندا” است (دروس، ٢٠٠٧).صدا و سیما از نخستین روزهای جمهوری اسلامی ایران، وسیلەای قدرتمند در رساندن تاریخ و اخبار تحریف‌شدە بە عموم بودە است. براساس گزارشات در دهەی گذشتە، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بە نمایندگی از سرویس­های امنیتی، اعترافات اجباری دست کم ٣۵۵ نفر را بەمنظور سرکوب مخالفان و ترساندن فعالین مدنی و سیاسی پخش کردە است (گامبرل، ٢٠٢٠). صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بەعنوان ارگانی برای سرکوب دولتی، اَبَرابزارهای ارتباطات را به‌ کار می­گیرد و “مانند قطبی رسانەای در اتصال شبکەهای سازمان‌های امنیتی، اطلاعاتی، نظامی و قضایی عمل می­کند” (گامبرل، ٢٠٢٠). همکاری نزدیک این نهاد با وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران منجر بە دخالت در “جنگ نرم” علیە مخالفان رژیم شدە است. در گزارشی کە توسط فدراسیون بین­المللی حقوق بشر تهیە و چاپ شدە است، صدا و سیما “وسیلەای برای ساکت‌کردن، شرمزارکردن، شیطانی‌سازی، افترابستن، ترساندن، مجازات و حتی شکنجە‌ی بازداشت­شدگان” شناسایی شدە و “[وجودش] برای پلیس، اطلاعات و نیروهای نظامی دولتی ضروری است” (٢٠٢٠، ص ١۴).

جوامع ملی و مذهبی غیرفارس و غیرشیعەی ایران و سایر مخالفان سیاسی، از اهداف اصلی اعترافات اجباری و اظهارات افتراآمیز صدا و سیما هستند. فعالینی کە ریشە در این مناطق دارند بەصورت متداول با عناوین تجزیە­طلب، افراط­گرا یا تروریست طبقە­بندی می­شوند. برای مثال، بەکوردها برچسپ وحشی­های غیرمتمدن و تروریست­های کمونیست زدە می­شود؛ عرب­ها بە شکل تن­پرور، خشن و تروریست­های اسلام­گرای افراطی بە تصویر کشیدە می­شوند و آذری­ها نابخرد، متعصب و شوونیست نشان دادە می­شوند (صالح، ٢٠١٣، ص ١٢٧). فعالین سیاسی و زیست­محیطی کورد و افراد عادی جامعەی مدنی کوردها از جملەی این قربانیان هستند. مورد زانیار و لقمان مرادی۴، دو پسرعموی کورد کە در ماه اوت ٢٠٠٩ دستگیر شدند، و رامین حسین­پناهی (فعال سیاسی کورد) کە در ٨ سپتامبر ٢٠١٨ اعدم شدند، دو نمونە از بسیاری موارد استفادەی رژیم از اعترافات اجباری و افترای رسانەای، با شرکت روزنامەنگاران صدا و سیما و پخش در کانال­های آن هستند. هدف اصلی این اعترافات اجباری و پخش آن‌ها شروع کمپینی برای خدشەدارکردن و آسیب‌رساندن بە اعتبار افراد مورد نظر است. همچنین با نشان‌دادن چهرەهای شناختە‌شدەای کە تحت بازجویی­ها خرد شدە و اعتراف کردەاند، سعی در تضعیف روحیە‌ی جامعەی مدنی دارند (فدراسیون بین­المللی حقوق بشر و عدالت برای ایران، ٢٠٢٠، ص ۴۵-۴٩).

در دهەهای اخیر، رژیم و صدا و سیما کانال­های تلویزیونی ماهوارەای زیادی برای مخاطبین فارس‌زبان و غیرفارس‌زبان از جملە کوردها و عرب­ها تأسیس کردەاند. العالم، سحر تی­وی و پرس تی­وی چند نمونە از آن‌ها هستند. برای مثال، مخاطب اصلی سحر تی­وی کوردهای عراق هستند. پلتفرم­های رسانەهای اینترنتی، شامل کورد پرس، دیار و نادیار، بولتن نیوز، کوردستان امروز، آکام نیوز، کورد تودی و چندین نمونەی دیگر با حمایت مالی سرویس اطلاعاتی سپاه پاسداران و بە منظور اشاعەی پروپاگاندا و جعل اخبار تأسیس شدەاند تا احزاب سیاسی کورد را هدف قرار دهند و بە آن‌ها آسیب برسانند. صفحات این وب­ها دو زبانە هستند و محتوای جامعی دربارەی مسائل کوردها دارند. یک درک نادرست این است کە جمهوری اسلامی ایران با تأسیس چنین پلتفرم­های رسانەای و پخش اخبار و اطلاعات می­خواهد زبان و فرهنگ کوردی را ترویج دهد. در واقع این‌گونە تلاش­ها در راستای گمراه­سازی، شیطانی‌سازی و تحقیر کوردها بە زبان خودشان است. رژیم با به‌راه‌انداختن چنین جنگ­های روانی و نرمی می­خواهد ارزش­های جامعەی مورد هدف خود را تعریف کند؛ هر هدف و گفتمان دیگری کە در آن رژیم متخاصم باشد هدف قرار می­گیرد و کوچک شمردە می­شود. اعمال حاکمیت مستبدانەی رژیم از طریق رسانەها برای گسترش و تحمیل هژمونی خود، اِعمال خشونت از طریق قدرت نرم است (ه. روژهلات، ٢٠٢١، ص ١۶١).

کوردها در سینمای ایرانی

جمهوری اسلامی ایران از زمان تأسیس خود از رسانەهای مردمی، بە ویژە سینما و تلویزیون، برای حمله بە کوردها استفادە کردە است (خسروی، ٢٠٢١). سینمای ایرانی تحت حمایت مالی دولت سوبژەی ایده‌آلی برای فهم جنگ روانی‌ای است کە جمهوری اسلامی ایران بر علیە ملت کورد ایران روا داشته است (ناصری، ٢٠٢١، ص ٢٣۵). کوردها در حد افراطی بە شکل جوامع قبیلەای عقب‌ماندەی تبهکار بە تصویر کشیدە شدەاند و ادعا می­شود کە رفتارهایی مانند بریدن سر بیگانەها و خوردن افراد نظامی ایران دارند. رژیم سعی دارد کوردها را با چنین تصویری کە از انسانیت تهی است بە سایر ایران بشناساند. در فیلم­ها، برنامەهای محبوب تلویزیونی و روزنامەها، فرهنگ، آداب و رسوم و زبان کوردها بە سخرە گرفتە می­شود. در فیلم­های ایرانی شخصیت­های بەظاهر کورد را اینگونە نشان می­دهند کە کاریکاتور لباس­های سنتی کوردی می­پوشند، حرکات ناشیانە دارند و حالاتی از خود نشان می­دهند کە بە کوردها شباهت ندارند (بهاری، ٢٠٢٠، ص ٢٩۴؛ ه. روژهلات، ٢٠٢١، ص١۶۴). همانطور کە در مطالعەی سارو اردلان دربارەی سینمای ایرانی (٢٠٢١) تأکید شدە است، این فیلم­ها می­خواهند ادعا کنند کە تنها کوردهای آسمیلە (فارسی‌سازی‌شدە) می­توانند مقبول واقع شوند. هر چند کە تحقیر و شیطانی‌سازی کوردها و اشاعەی تحریف در مورد کوردستان رویەای جدید نیست. حملات رسانەای مشابهی علیە کوردها توسط صدا و سیما در اوایل دهەی ١٩٨٠ انجام گرفت کە منجر بە خشم عمومی در شهرهای کوردستان شد (بهاری، ٢٠٢٠، ص ٢٩۴). تهران مصور (١٩٧٩)، ماهنامەای فارسی، بە این نکتە اشارە می­کند کە “رادیو و تلویزیون ملی نقشی ویرانگر در تحریف حقایق اتفاقات کوردستان دارد.”

جنبش کوردها برای سینمای ایرانی هدف ویژه‌ای بودە است. بە گفتەی پژوهشگرانی مانند هیوا روژهلات (٢٠٢١)، هدف سینمای ایرانی از حضور بازیگران و سازمان‌هایی کە نمایندەی محض غرب و قدرت­های منطقە هستند این است کە این جنبش را بی­اساس و نامشروع نشان دهد (ص ١۶٩). پس از ١٩٧٩، فیلم­ها و مستندات بسیاری بە وقایع و درگیری­های کوردستان پرداختەاند. بسیاری از این فیلم­ها در ژانر دفاع مقدس هستند کە بە جنگ ایران و عراق می­پردازند (١٩٨٠-١٩٨٨). این فیلم­ها سعی دارند بی­رحمی رژیم در کوردستان را مشروع جلوە دهند و چهرەهای رژیم از جملە مصطفی چمران، صیاد شیرازی، محمد بروجردی و صادقی خلخالی را ستایش کنند و جنبش کوردها را خشونت­آمیز و فاسد توصیف کنند. برای مثال، زندان دولەتو، کانی مانگا (جایی در روژهلات)، حماسەی درەی شلیر، چ (حرف چ)، اشک سرما، شور شیرین، حکایت عاشقی، ایستادە در غبار، کوی­سنجق (شهری در کوردستان عراق) و روزهای ابدی از جملە فیلم­ها و سریال­های تلویزیونی هستند کە جنبش کوردها را بە تصویر می­کشند کە از دهەی ١٩٨٠ تا کنون از جانب مؤسسات وابستە بە سپاه پاسداران تولید و یا حمایت مالی شدەاند. هدف اصلی فیلم­های قدیمی پیشمرگەها و احزاب سیاسی کورد بود. کانی مانگا و حماسەی درەی شلیر در دهەی ١٩٨٠ در سینماهای ایرانی بە نمایش درآمدند کە با تحریف چهرەی جنگجویان ملی کورد آن‌ها را مانند افراد بی­رحم، بی­خرد و از نظر اخلاقی فاسد نشان می­دهد کە حتی نسبت بە مردم خود هم خشن و بی­رحم هستند.

فیلم­ها و سریال­های جدیدتر نیز بە جنبش کوردها پرداختەاند، هرچند در آن‌ها عناصر فرهنگی برجستە و محبوب­تری و با حضور بازیگران و یا تولیدکنندگان کورد نمایش دادە می­شوند (ناصری، ٢٠٢١، ص ٢٣۵). فیلم­هایی مانند شور شیرین و حکایت عاشقی از نظر نمایشی ارزش بیشتری نسبت بە کارهای پیشین دارند، گاهی با پرداختن بیشتر بە ماجراهای عاشقانە و کم‌تر بە اختلافات، حواس بینندە و منتقدان را از کارکرد نامحسوس اما قدرتمند پروپاگاندایی­شان منحرف می­کنند. در بسیاری از این فیلم­ها مردان کورد نسبت بە جامعە، خانوادە و همسر خود بی­وفا و بی­مسئولیت نشان دادە می­شوند و زنان کورد عاشق پاسدار ­(عضو سپاه پاسداران) می­شوند و بە همسر کورد خود و جنبش کوردها پشت می­کنند تا با سپاه پاسداران در کوردستان همکاری کنند. حکایت عاشقی، ساخت احمد رمضان­زادە (٢٠١۶)، حاوی مشخصەهای بسیاری است. وجە مشترک بسیاری از این فیلم­ها این است کە ارتش و سپاه پاسداران ایران بە مثابە‌ی ناجی­هایی هستند کە جامعەی کوردها را از عقب­ماندگی و از ستم پیشمرگەها نجات می­دهند و کوردستان را از مین­ها پاک­سازی می­کنند و بە کوردها اهمیت همزیستی و عشق را می­آموزند. طبق نوشتەهای اردلان (٢٠٢١)، پیام تحقیرآمیز روابط عاشقانەی میان یک زن کورد و یک پاسدار فارس و رفتار خیانت­آمیز و نامسئولانەی یک مرد سبیل‌کلفت کورد نسبت بە خانوادەاش این است کە بە بینندەی ایرانی و همچنین کوردها، کە سوبژەی اصلی این فیلم هستند، بقبولاند کە “رژیم بدون بەکاربردن نیروی نظامی بر کوردها و جنبش‌شان پیروز شدە است و موفق شدە است کوردهای آسمیلەای بسازد کە بە جمهوری اسلامی ایران کاملاً وفادارند” (اردلان، ٢٠٢١، ص ١٣٠).

رژیم با پخش فیلم­های کوتاه و مستندات در سال­های ٢٠١۵ تا ٢٠٢٢ تهاجم سینمایی خود را بر کوردها تشدید کردە است. از جملەی آن‌ها سریال تلویزیونی نون-خ (ن.خ)۶ (آقاخانی، ٢٠١٩) و شبە مستند کوی­سنجق (حقیقتجو و نیکدست، ٢٠١٧) و لبەی دوم تیغ (صدا و سیمای کوردستان، ٢٠٢١) هستند. نون-خ یک کمدی است کە منتقدان کورد آن را مصداقی دیگر از جنگ نرم و روانی رژیم در کوردستان می­دانند کە سعی در تحقیر فرهنگ، زبان و هویت کوردها دارد. برخی از بازیگران نون-خ کورد هستند کە منتقدان آن را تلاشی برای اثبات موفقیت رژیم در آسمیلە‌کردن کوردها در سیستم ارزشی خود می­دانند. نون-خ باعث شکایات و اعتراضات تعدای از سازمان‌های غیردولتی و جامعەی مدنی کوردها شدە است (ناصری، ٢٠٢١). سریال­ها و فیلم­های مشابە آن واکنش رژیم بە خیزش احساسات ملی کوردها و پرداختن و پرورش هویت و فرهنگ‌شان است. رژیم این گونە پیشرفت­ها را تهدیدی برای تسلط سیاسی و فرهنگی اکثریت فارس ایرانی می­داند.

منتقدان دربارەی چنین فیلم و سریال­هایی گفتەاند: “هنگامی کە کولونیالیزم ایرانی با خیزش ناسیونالیزم کوردی مواجە می­شود، سعی می­کند قبل از آنکە بە اوج برسد با تهاجم رسانەای تمام‌عیار از گسترش آن جلوگیری کند” ­(رحیم­نژاد، ٢٠٢١، ص ٢۶۴). هدف پشتیبانی رژیم از تولید فرهنگ رایج، آسمیلە‌کردن کوردهاست. برای مثال، تلاش می­کند کوردها را متقاعد کند کە هویت آن‌ها زیرمجموعەی هویت فارسی است و انسجام سیاسی-اجتماعی آن‌ها را تخریب می­کند، هرچند این رویەی دولت محدود بە کوردها نیست. جمهوری اسلامی ایران چنین رویەی تحقیرکنندە‌ای را علیە سایر جوامع ملی غیرفارس‌زبان اعم از عرب­ها، آذری­ها و بلوچ­ها به‌کار بردە است. برای مثال سریال تلویزیونی فتیلە (آژانس خبری فارس نیوز، ٢٠١۵) همان کار را علیە مخاطبین آذری‌زبان انجام می­دهد کە نون-خ علیە کوردها انجام دادە است. فتیلە هم بەطرز مشابهی تهاجم بە فرهنگ و هویت آذری­ها انگاشتە شد و آنقدر محکوم شد کە رژیم پخش آن را متوقف کرد. اعتراضات مشابهی در استان گیلان در واکنش بە سریال دیگری بە نام وارش (بهاری، ٢٠٢١، ص ٢٩۴؛ خوری، ٢٠١٩) انجام شد.

شعبەی استان کوردستان صدا و سیما در چهل‌ودومین سالگرد انقلاب ١٩٧٩، لبەی دوم تیغ را پخش کرد کە تلاشی دیگر در تحریف تاریخ جنبش کوردها است و در آن نقش احزاب سیاسی کورد را در طول انقلاب و پس از آن خیانت­آمیز و در خدمت منافع و برنامەهای قدرت­های خارجی نشان می­دهد. لبەی دوم تیغ چکیدەی مطالب انتقادی چهرەهای سیاسی ومدنی کورد را نشان می­دهد کە دربارەی خودشان یا رهبران سیاسی و احزاب کوردی در رسانەها، بەویژە پخش زندەی فیس‌بوک صحبت کردەاند. این چکیدەی مطالب از بستر خود بیرون آوردە شدە و در جهت خدمت بە دستورکار جمهوری اسلامی ایران بازسازی شدەاند. بە گفتەی هیرش ناصری چنین مستندات و سریال­هایی “سعی دارد اتفاقاتی کە در کوردستان رخ دادە است را از چشم­انداز رژیم تصویر­سازی و روایت کنند تا جنبش کوردها را نامشروع و ستم و خشونت رژیم اسلامی را کنشی ضروری و مشروع جلوە دهند” (ناصری، ٢٠٢١، ص ٢٣۵). چنین محصولاتی بیشتر در خدمت ماشین پروپاگاندایی است کە بیش از آن‌کە بخواهد مخاطبین ایرانی و کورد را سرگرم یا مطلع سازد بە کلیّت یک ملت توهین می­کند. لبەی دوم تیغ مانند بسیاری از برنامەهای صدا و سیمای کوردستان، باعث خشم عمومی مخصوصاً از جانب کوردهای سیاسی دیاسپورا شدە است. مردم کورد بە دلیل محبوب‌نبودن صدا و سیمای کوردستان بە طور رایج بە آن “جاش تی­وی” می­گویند (ر. روژهلات، ٢٠٢١، ص ٣۵). اگرچە رژیم سعی می­کند تمام روش­های فریبکاری را بە کار گیرد تا بینندەی بیشتری برای برنامەهایش بە دست آورد، برنامەهای صدا و سیمای کوردستان بینندەی کمی دارند. بە طور مثال، این ایستگاه تلویزیونی قبل از پخش لبەی دوم تیغ بە ساکنین استان پیام می­فرستاد و آن‌ها را تشویق بە دیدن این برنامە می­کرد (بهاری، ٢٠٢١).

جنگ تضعیف روحیە

در حالی کە نقطە‌ی مشترک جنگ علیە کوردها در ایران، ترکیە، عراق و سوریە مطیع‌کردن و نابودی هویت کوردها، زبان و فرهنگ‌شان است، روش­ها و تدابیر استفادەشدە توسط این دولت­ها برای رسیدن بە این هدف متفاوت است. برای مثال، جمهوری ترکیە از زمان تأسیس در ١٩٢٣ وجود ملت کورد را انکار کردە است و مرتکب چندین قتل­عام از جملە قتل­عام درسیم در ١٩٣۶-١٩٣٧ شدە است. در سوریە قتل­عام­ها و سایر قساوت­ها علیە کوردها انجام شدە است. آخرین آن در ١٢ مارس ٢٠٠۴ در قامشلی بود کە تظاهرکننده‌گان بە شکل بی­رحمانەای سرکوب شدند کە در نتیجەی آن ٣٠ نفر کشتە و ١۶٠ نفر زخمی شدند (تجل، ٢٠٠٨). اقدامات نسل­کشی دولت عراق در دهەی ١٩٨٠ منجر بە قتل حدود ٢٠٠،٠٠٠ کورد شد (کرمانج و رفات، ٢٠٢١؛ صادق، ٢٠٢٣). اگرچە جهان بیرون از قتل­عام­های فجیع کوردها در ترکیە و عراق آگاه شدەاند، اما وسعت آن شناختە نشدە است. اما در ایران و بەویژە تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، علی­رغم رنج‌های فراوان کوردها از سیاست تمامیت­خواهی دولت، نقض حقوق بشر علیە کوردها بەصورت نسبی برای جهان بیرون کوردستان و ایران ناشناختە ماندە است. این غفلت حاصل استراتژی ایران در سرکوب و منزوی­کردن کوردهاست. ایران توانستە است بەدقت آن را از جامعەی جهانی تا جایی پنهان کند کە برخی از کوردها در سایر نقاط کوردستان باور کنند کە رژیم ایران روابط صلح­آمیز و همەگیری را با کوردها دنبال کردە است (پوش، ٢٠١٧).

این فرضیەی معیوب منجر بە کاهش همبستگی برون‌مرزی میان کوردها و جنبش کوردها در قسمت­های مختلف کوردستان شدە است. برای مثال، رسانەها و نخبەهای حاکم کوردستان عراق معمولاً سالگرد انقلاب ایران در١٩٧٩ را جشن می­گیرند و در سالگرد مرگ و کشتە‌شدن چهرەهای نظامی و سیاسی مشهور ایران مانند خمینی (ابنا ٢۴، ٢٠٢٣) و قاسم سلیمانی، فرماندەی ارشد بدنام واحد برون‌مرزی سپاه پاسداران، قدس، کە در ٣ ژانویە ٢٠٢٠ با حمله‌ی پهپادی آمریکا در بغداد کشتە شد، عزاداری می­کنند. برای مثال، نچیروان بارزانی، رئیس دولت اقلیم کوردستان در آگوست ٢٠٢١ در دیدار با ابراهیم رئیسی، رئیس­جمهور ایران، در تهران گفت: “ما خود را بخشی از ایران و انقلاب آن می­دانیم” (سنور نیوز، ٢٠٢١). در مناسبتی دیگر در ژانویەی ٢٠٢٢ در مراسم دومین سالگرد مرگ سلیمانی کە در شهر سلیمانیە در کوردستان عراق برگزار شد، استاندار سلیمانیە، هوال ابوبکر، اعلام کرد کە می­خواهد مرگ سلیمانی را بە “روز جهانی صلح و گفت‌و­گو” نام‌گذاری کند (مصطفی، ٢٠٢٢). در حالی کە جمهوری اسلامی ایران پاسخ هر خواستەی سیاسی-اجتماعی کوردها در ایران را با خشونت و بی­رحمی می­دهد، در کوردستان عراق چنین اظهار نظرهایی را شاهدیم. شایان توجە است کە هر گاه چنین نظراتی بیان می­شود، بخشی هرچندکم از جامعەی مدنی کوردستان عراق، چنین ادعاهایی را محکوم و از آن فاصلە می­گیرند (دنگی آمریکا، ٢٠٢٣). البته چنین حمایت­هایی از جمهوری اسلامی ایران از جانب بیشتر مردم کوردستان عراق انجام نمی­شود، اما باعث خشم و ناامیدی در میان کوردهای ایران می­شود کە این‌گونە اظهارات را نشانەی موفقیت جمهوری اسلامی ایران در تفرقەاندازی میان کوردها می­دانند.

در طول تاریخ مبارزەی کوردها، رژیم­های اشغالگر کوردستان و سرکوبگران جنبش کوردها منابع عظیمی را بە این نبرد اختصاص دادەاند. درحالی‌کە آسمیلە‌کردن و نابودی چشمگیر کوردها آرمان اصلی بودە است، تفرقە‌افکنی داخلی و تضعیف روحیەی آن‌ها برای تَرک جنبش کوردها از جملە استراتژی­هایی بودە است کە برای رسیدن بە این آرمان دنبال می­شود. تضعیف روحیەی جامعەی کورد از طریق پروپاگاندا، دروغ و روایات تحریف‌شدە در مورد جنبش کوردها و احزاب سیاسی و رهبران‌شان، هدف اصلی جمهوری اسلامی ایران در جنگ روانی علیە کوردها بودە است. پاشیدن بذر تفرقە در جنبش کوردها (بەویژە میان احزاب سیاسی) و جامعەی کورد یک دلیل اصلی برای پخش روایات گمراه‌کنندە دربارەی جنبش کوردها است. رژیم مستنداتی را دربارەی لحظات حساس در جنبش کوردها، مانند نخستین هفتەها و ماه­های پس از انقلاب ١٩٧٩ و نزاع­های کمپین راسان (نگاه کنید بە ذیل) ساختە است (استانسفیلد و حسنیان، ٢٠٢٢) و تلاش می­کند کوردها را از جنبش و رهبران‌شان ناامید سازد.

اگر چە ادبیات سیاسی کوردها و اختلافات دولت-کوردها در ایران زاویەی دیگری را آشکار می­کند. طبق این ادبیات، سیاست سرکوبگرایانەی جمهوری اسلامی ایران محصول ادامەی خط سیری تاریخی است کە بە اوایل قرن بیستم برمی­گردد. از زمان تأسیس دولت مدرن ایران، جنبش ملی کوردها هموارە تهدیدی برای امنیت ملی ایران بە شمار آمدە است. نخبە­های حاکمان متوالی ایران از آنچە کە تهدید وجودی ناسیونالیزم کوردها علیە ایران می­بینند، هراس دارند. طبق گفتە­های شهرام اکبرزادە و همکارانش، “میزان تهدیدی کە کوردها -یا حرکت سیاسی کوردها- برای حاکمیت ایرانی دارند جای بحث است. امکان دارد این‌گونه فرض شود کە حوادث تاریخی، درک تهران از کوردها بەمثابەی تهدید و در نتیجە امنیتی­سازی مسئلەی کوردها را شکل می­دهد” (اکبرزادە و همکاران، ٢٠١٩، ص ١١۴٨).

تهاجم چندجانبەی جمهوری اسلامی ایران بە کوردها و واکنش کوردها منجر بە سیاسی­سازی گستردەی هویت کوردها و بیگانەشدن کوردها نسبت بە هویت ایرانی شدە است. با اشارە بە اکبرزادە و همکارانش، این پیشروی­ها “بەغایت بە امنیت جمهوری اسلامی آسیب می­رساند” (٢٠١٩، ص ١١۵٨). بە دلیل ماهیت نظامی‌شدەی روژهلات، انجام کار میدانی و تحقیقی برای سنجش دقیق میزان تأثیر جنگ روانی جمهوری اسلامی ایران در آن منطقە بسیار دشوار است. هر چند کە کوردها از نظر زندگی انسانی، سایر رنج­ها و سرکوب­ها قیمت گزافی پرداخت کردەاند، آن نقش سیاسی و ایدئولوژیکی کە کوردستان در قیام­های اخیر ایران ایفا کردە است، اثبات می­کند کە تهاجم خشونت­آمیز جمهوری اسلامی ایران برای آسمیلەکردن و از انسانیت تهی‌کردن کوردها نتیجەی معکوس داشتە است (حسنیان، ٢٠٢٢ج؛ سعدی، ٢٠٢٢). در نوشتە­های اکبرزادە و همکارانش آمدە است کە “گسست احساسی واضحی میان کوردهای ایران و جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. از نظر تاریخی، این‌چنین گسستی در قلب جنبش­های مخالفان قرار دارد و مایەی نگرانی حکومت مرکزی بودە است” (اکبرزادە و همکاران، ٢٠١٩، ص ١١۵٧).

فعالیت اینترنتی و سایبری کوردها

در دهەهای اخیر، فعالیت­های سایبری و استفادە از پلتفرم­های مختلف در رسانەهای اجتماعی برای مقاصد سیاسی بەصورت فزایندەای در میان کوردهای ایران افزایش یافتە است. رسانەهای اجتماعی و سایر ابزارهای ارتباطات دیجیتالی، فرصت­های زیادی را برای کوردها در روژهلات و سایر بخش­های کوردستان و برای جنبش‌شان فراهم آوردە است تا بە مقاصد متعددی اعم از گسترش و ترویج زبان کوردی و جنبەهای سیاسی جنبش کوردها خدمت کنند. این‌ها روش­هایی هستند کە کوردها بەمثابە گروه ملی زیردست و بەحاشیەراندەشدە بە کار می­گیرند تا آرمان خود را ترویج دهند. ارتباطات میان گروه­ها، افراد و جوامع اپوزیسیون کورد بە واسطەی ظهور پلتفرم­های رسانەهای اجتماعی و سایر راه­های ارتباطات دیجیتالی بهبود یافتە است. فعالیت سایبری و اینترنتی بیشتر در میان کوردهای ایرانی در تبعید در دیاسپورای اروپا و آمریکای شمالی انجام می­شود کە فعالیت­ها و سیاست­های سرکوب­گرایانەی جمهوری اسلامی ایران در کوردستان را آشکار و محکوم کردەاند. در بازەی زمانی میان ٢٠١۵ تا ٢٠٢٣ کمپین­های هشتگی زیادی در تقبیح اعدام­ها و شکنجەهای فعالین جامعەی مدنی، زیست‌محیطی و سیاسی، از جملە قتل ژینا امینی بە راه افتاد. ظهور روزنامەها و مجلات دوزبانەی (کوردی و فارسی) اینترنتی عنصری دیگر از فعالیت­های مدنی و سیاسی در کوردستان ایران در عصر دیجیتال است.

این پیشرفت در اواخر دهەی ١٩٩٠ و علی­رغم امنیتی‌بودن تمام‌عیار جنبەهای مختلف زندگی شروع شد و تا کنون ادامە دارد. همزمان سپاه پاسداران بەشیوه‌ی وسیعی در ساخت پلتفرم­‌های رسانەای برای پخش اطلاعات نادرست دربارەی کوردستان سرمایەگذاری کردە است تا انواع هجوم­ها را بە منظور بە چالش‌کشیدن فرهنگ و هویت کوردها انجام دهد. این مسئلە پس از دو دهە از افول فعالیت (١٩٩۵-٢٠١۵) صورت گرفت، زمانی کە احزاب سیاسی کورد چالش جدیدی را برای حاکمیت جمهوری اسلامی ایران در کوردستان ایجاد کردند. برای مثال، حزب دموکرات کوردستان ایران (حدکا)، جریان اصلی سازمانی سیاسی کوردهای ایران، پس از اعلام و آغاز کمپین راسان روژهلات (احیای روژهلات/شرق کوردستان)، جانی تازە بە مبارزەی سیاسی و فرهنگی کوردها در ایران بخشید (استانسفیلد و حسنیان، ٢٠٢٢). رژیم مشکلات سیاسی و اقتصادی دارد و ظهور هرگونە اپوزسیون جمعی مردمی و سیستماتیک، مانند جنبش کوردها کە در دورەی پس از ١٩٧٩ چالش عمدەای برای جمهوری اسلامی ایران بود، برایش نگران کنندە است. در نوشتەهای بهاری آمدە است کە جنبش کوردها “ممکن است در آیندە دروازەی دموکراسی و سمبل آزادی شود. بنابراین، این باعث شدە است کە تهران قصاوت خود را وقف جنگ علیە موقعیت دیرینەی سیاسی کوردها کند” (٢٠٢١).

کوردهای در تبعید بەمثابە دیاسپورای ملتی بدون دولت (الیاسی، ٢٠٢١)، روزنەهای رسانه‌ای مدرن مانند چاپ، خبررسانی، اینترنت و سایر تکنولوژی­های ارتباطات دیجیتالی را بە خدمت گرفتەاند تا جهان‌بینی کوردی را رواج دهند (آقاپوری، ٢٠٢٠). رسانەهای اجتماعی و سایر پلتفرم­های دیجیتال، جوامع و فضاهای مجازی‌ای را برای کوردها فراهم کردەاند تا مبارزەی سیاسی خود را بەصورت کنشگرانەای تقویت کنند. استفادەی افراد و سازمان‌های سیاسی کورد کە در تبعید یا دیاسپورا هستند از رسانەهای اجتماعی و فعالیت دیجیتالی در سال­های اخیر افزایش چشمگیری یافتە است. اَبَرابزارهای ارتباطات دیجیتالی بە روش­های مختلفی و در خدمت تولید دانش، کمپین­های آگاه‌سازی و گفتگوهای ایدئولوژیکی بین‌جوامعی بە کار بردە می­شوند. مجلەی تیشک کە اکنون در میان بخش‌های مختلف جامعەی کوردی محبوب است، تکنولوژی­های دیجیتالی را برای تولید، چاپ و توزیع اطلاعات بەکار می­برد، برای مثال از طریق پادکست­های مربوط بە کوردستان و جنبش کوردها و سمینارها و میزگردها و سخنرانی­های منظم اینترنتی با حضور کارشناسان و سیاستمداران. علی­رغم آنکە جمهوری اسلامی ایران مستبدانە دسترسی بە اطلاعات را محدود کردە است، اما در داخل ایران با هزینەی کمی قابل دسترس است.

پلتفرم­های رسانەهای اجتماعی از جملە فیس‌بوک و تویتر روزانه استفاده می­شوند تا کمپین­های سیاسی بە راه افتند و اطلاعات دربارەی جنبش بە وطن و دیاسپورا برسد. این‌گونە رسانەها پلتفرم­هایی هستند کە در آن‌ها کشمکش­های استدلالی میان ایدئولوژی­ها و چشم­اندازهای سیاسی شکل می­گیرند. یکی از پیشرفت­های اخیر، پس از قیام­های ٢٠٢٢ ایران، افزایش فعالیت­ مجازی کوردها (بەویژە در تویتر) است کە در آن فعالین سیاسی و آکادمیک چشم­اندازهای غیردموکراتیک دوران پس از تغییر رژیم ایران (برای مثال چشـم­اندازی کە سلطنت‌طلبان نشان می­دادند) را بە چالش می­کشند و اطلاعات مربوط بە حوادث داخل ایران و کوردستان را بە زبان‌های مختلف ازجملە انگلیسی نشر می­دهند تا بە دست بخش وسیع‌تری از جامعه‌ی جهانی برسد. جنبەی دیگری از فعالیت­های مجازی و اینترنتی استفادە از پخش­های زندە در رسانەهای اجتماعی است کە امکان گفتگوی علنی میان اعضای (پیشین) احزاب سیاسی کورد مانند حدکا، کوملە (کوملەی زحمتکشان انقلابی کوردستان ایران)، پژاک (حزب حیات آزاد کوردستان) و خبات (سازمان مبارزەی کوردستان ایران) را فراهم کردە است تا تجربیات سازمانی خود را بە اشتراک بگذارند (روان، ٢٠٢٢).

گاهی در این گفتگوها تأملات منتقدانە نسبت بە کارآمدی رهبران جنبش کوردها و روابط بین‌سازمانی صورت می­گیرد کە بعضاً منجر بە نزاع­های مسلحانە و سایر اَشکال اختلافات بین‌سازمانی و فراسازمانی شدە است. بەطور خاص، جنگ برادرکشی میان حدکا و کوملە در دهەهای ١٩٨٠ موضوع مناظرات شدید اینترنتی و پخش­های زندەی فیس­بوکی بودە است کە در آن نوع بسیج نیروها و کارکرد و نقش رهبران احزاب سیاسی کورد بە صورت منتقدانەای تشریح شدە است. هرچند در این‌گونە گفتگوها هرگز خود جنبش کوردها و هدف نهایی آن زیر سوال بردە نشدە است و محدود بە نقد احزاب سیاسی و رهبری آن‌ها بودە است (صدا و سیمای کوردستان، ٢٠٢١). با این حال، فیلم فوق­الذکر، لبەی دوم تیغ، آشکار می­سازد کە رژیم از نزدیک فعالیت­های مجازی و اینترنتی کوردها را نظارت می­کند. در حالی کە لبەی دوم تیغ دستکاری تاریخ است، جمهوری اسلامی ایران با اشارە بە بحث­های اینترنتی فعالین کورد سعی می­کند به‌مرور بە مردم کورد بقبولاند کە احزاب‌شان شکست خوردەاند و هر جنبشی کە با رژیم مخالفت کند محکوم بە شکست خواهد بود (بهاری، ٢٠٢١).

همچنین، علی­رغم منابع محدود مالی، استفادە از تلویزیون­های ماهوارەای و سایر تکنولوژی­های پخش برای ترویج آرمان و هویت کوردها و در روبرویی با روش­های پروپاگاندایی جمهوری اسلامی ایران از اوایل قرن بیست و یکم رویەی روبەرشدی داشته است. برای مثال، بسیاری از احزاب سیاسی اکنون ایستگاه­های تلویزیونی خود را دارند، مانند کوردکانالِ حدکا؛ روژهلات تی­ویِ کوملە، نوروز تی­ویِ پژاک و کوملە تی­ویِ حزب کومونیست ایران کە دفتر­های اصلی‌شان در پایتخت­های اروپایی مستقر هستند (پوش، ٢٠١٧، ص ٣۴۵). بەعلاوە، سینمای کوردی پلتفرم دیگری است کە در معرفی جنبەهای مختلف زندگی و سیاست کوردستان رشد فزاینده‌ای داشته است. در سال­های اخیر، فیلم­های کوردی در داخل و خارج کوردستان مورد توجە واقع شدەاند. در نوشتەهای سانجم کوچر آمدە است، “متعاقب و در راستای تلاش برای متحدکردن محصولات فرهنگی کوردی در دیاسپورا، روشنفکران کورد سعی کردەاند جوهر سینمای کوردی را بەعنوان چارچوبی شرقی در تهیە و دریافت این فیلم­ها برای و دربارەی کوردها تعریف و تدوین کنند” (٢٠١۴، ص ۴٧٣). در میان سایر فعالین سینمایی در داخل و خارج کوردستان، فستیوال فیلم کوردی لندن از ٢٠٠١ بە عنوان مدلی برای سایر گروه­های دیاسپورای کورد در شهرهای اروپا، آمریکا و استرالیا فعالیت داشته است (کوچر، ٢٠١۴).

عامل جاش

در راستای جنگ روانی از طریق پخش­های سینمایی و تلویزیونی کە در بالا بە آن اشارە شد، جمهوری اسلامی ایران جاش را در جنگ نظامی علیە جنبش کوردها به‌کار گرفته است تا جاسوس فعالین مدنی، فرهنگی و سازمان‌های غیردولتی در کوردستان باشند (ه. روژهلات، ٢٠٢١، ص ١۶۵). جاش­ها، کە عبارتند از “همکاران محلی، ابزارهای بومی غلبەی حاکمیت در نقاطی از کوردستان بزرگ‌تر کە خود در آن زندگی می‌کنند،” در طول نزاع­های رژیم-کورد در ایران نیرویی مؤثر بودەاند (ولی، ٢٠١۶، ص ٢٩٨). در ایران، میلیشیای جاش کە از طرف رژیم بە نام پیشمرگەهای مسلمان (پیشمرگەهای اسلامی) شناختە شدەاند، بە منظور بهرەبرداری از دانش محلی در جنگ علیە جنبش کوردها و استفادە از آن‌ها علیە خودشان برای تفرقەافکنی میان کوردها تشکیل شد. این سیاست نخستین‌بار در اوایل دهەی ١٩٨٠ اجرا شد کە قبایل و صاحبین املاک فئودالی را مسلح و حمایت مالی کردند تا اقتدار احزاب سیاسی کورد را بە چالش بکشند. از دیدگاه نظامی، جاش­ها در کنترل کوردستان از سال ١٩٨٣ تا ١٩٨۶ خدمت بزرگی بە رژیم کردند؛ هر چند کە آن‌ها هرگز موفق نشدند حضور نظامی آن را مشروعیت ببخشند (ولی، ٢٠١٨، ص ٣٠). فعالیت و شرکت بسیاری از جاش­ها در تخریب و پاکسازی هویت کوردها باعث تأخیر در رهایی کوردها شدە است. این نیروها کارکردی دوگانه دارند، هم در حفظ مستقیم سروری حاکمیت در کوردستان بەوسیلەی جنگیدن با جنبش کوردها بە جای دولت و هم در تقویت حضور اشغالگران. فعالی با نام مستعار ن.ه. پرسیدە است کە آیا ” بدون جاش­های کورد، کە تحت هدایت امثال خلخالی، چمران و بروجردی کار می­کردند، حملە و کشتار دستەجمعی جمهوری اسلامی ایران در دهەی ١٩٨٠ ، آنقدر موفق و سریع می­بود؟ و آیا پاسداران امام زمان [امام دوازدهم شیعیان] خاک کوردستان را بەآسانی اشغال می­کردند؟ و آیا رژیم آنقدر بەسادگی پایگاه­های نظامی در کوردستان مستقر می­کرد؟” (ن.ه. ٢٠١٠، ص ١١).

علاوە بر جنبەی نظامی جاش، نیازهای جنگ روانی برای ترویج فرهنگ بی­اعتمادی و تحقیر بە وسیلەی تبدیل برخی از کوردها بە “خدمتکاران یک ارباب سَروَر”، بە جمهوری اسلامی ایران انگیزە دادە است. از آنجایی کە جاشایەتی (همکاری‌کردن) برای برخی منبع درآمد بودە است، اعضای جاش بەشدت بە رژیم وابستە شدەاند؛ امرار معاش آن‌ها و خانوادەهایشان وابستە بە سرکوب دوستان کوردشان است. بە قول خلیقی، “ساخت، حمایت مالی و مسلح‌کردن نیروهای شبەنظامی جاش و ادغام آن‌ها در سپاه پاسداران باعث مشکلات سیاسی-اجتماعی” برای کوردها شدە است (خلیقی، ١٩٩٩، ص ١٣). اینکە افراد جاش و خانوادەهایشان مورد نفرت واقع شده و از جامعەی کوردها کنار گذاشتە می‌شوند، شکافی عمیق در جامعەی کوردها ایجاد کردە است (برونسن، ١٩٩٢). گسترش جاشایەتی بە بسیاری از بخش­های جامعەی کوردها توسط جمهوری اسلامی ایران بە این معنی بودە است کە این پدیدە تنها محدود بە اعضای شبەنظامی مسلح‌شدە توسط رژیم نیست، بلکە بە دانشگاهیان، مأموران دولتی در سیستم­های حکومتی استانی و محلی، کارمندان رسانەای مانند فیلم‌سازها و غیرە (ه. روژهلات، ٢٠٢١) بە منظور تفرقە و بی­اعتمادی در جامعەی کوردها نیز سرایت کردە است.

کاهش مقاومت نظامی کوردها، تقویت کنترل نظامی و اداری کوردستان توسط رژیم در اواخر دهەی ١٩٨٠و افزایش همزمان آگاهی رژیم نسبت بە اثربخشی جنگ روانی و نرم، باعث شدە کە این رویە بە تدریج رو بە افزایش یابد. استقرار شبەنظامیان قبلی و کنونی در مدیریت مدنی، روزنامەنگاری و پست­های دانشگاهی جنبەای دیگر از سیاست کلی جمهوری اسلامی ایران را در حفظ سلطەاش در کوردستان نشان می­دهد. حضور فعال جاش­ها در مدیریت استانی و محلی و کنترل‌شان بر شهرداری­های محلی، شوراهای شهر، اتاق­های تجارت و بازرگانی و سایر شغل­ها و سازمان‌های حرفەای در مراکز شهری و روستایی اصلی کوردها، نەتنها بر اثر سیاسی آن‌ها، بلکە بر ثروت اقتصادی روبەرشدشان در جامعە و فرای آن دلالت دارد. بە قول ولی، روابط مشتری‌مدارانەی جاش‌ها با دولت برای آن‌ها قدرتی فوق‌قضایی در هراساندن جامعەی کوردها فراهم کردە است. درآمد اقتصادی و امتیازات مالی آن‌ها، شکل خاصی از اجارە، تأثیر اصل و نسب طایفەای و قدرت سیاسی در سازمان‌های امنیتی دولت در آن منطقە بە خود گرفتە است (ولی، ٢٠١٨، ص ٣٠١).

رژیم بارها براساس نیاز و مزاج خود شبەنظامیان جاش را تغییر ساختار دادە و بازسازی کردە است و موقعیت آن‌ها را تنزل بخشیدە است. این‌گونە تحقیرکردن باعث نارضایتی و اعتراض شدە است. تقلیل مقاومت مسلحانەی احزاب سیاسی پس از اوایل دهەی ١٩٩٠ باعث نشد کە رژیم سازمان‌دهی جاش‌ها را لغو کند بلکە این “نهاد” و استفادە از آن را بە شکل­هایی غیر از چارچوب نظامی و جاسوسی بازسازی کند. با این حال، نیروهای امنیتی اعضای مؤثر بی­رحم خود را حفظ کردەاند. برای مثال، برخی از اعضای گروه­های شبەنظامیان ضد جنبش کوردها بە پست­هایی در نیروهای امنیتی و جاسوسی ارتقا دادە شدەاند و بە آن‌ها آزادی عمل در ارعاب مردم در چارچوب قدرت خود دادە شدە است. رفتارهای جنایتکارانە و فوق‌قضایی آن‌ها باعث ایجاد فضای ترس و تردید در جامعەی کوردها شدە است. فرد جاش برای ارعاب جامعەی کوردها بە کار بردە می­شود. مثال­های زیادی از زنان فعال سیاسی کورد کە قربانی بی­رحمی آن‌ها شدەاند وجود دارد، بەویژە آن‌هایی کە مانند پیشمرگە عضو احزاب سیاسی نشدەاند.

زنان بسیاری وادار بە ازدواج با جاش­ها یا رئیس طایفەهای محافظەکار و مذهبی شدەاند. در نوشتەهای کوردستانی آمدە است، “این چنین تنبیهاتی باعث سرکوب زنان فعال سیاسی کورد شدە و بسیاری دیگر از ورود بە سیاست ترسیدەاند” (٢٠٢٠، ص ٢٠١۶). استراتژی­های سپاه پاسداران و جاش­ها منجر بە ارعاب مردم کورد بەویژە در مناطق روستایی شدە است. این شامل اذیت و آزار جنسی و بسیاری موارد گزارش شدە از تجاوز، دزدی از روستاییان و وادارکردن افراد محلی بە کار اجباری بودە است. ساکنین مناطق روستایی کە در برابر جاش‌ها مقاومت کردەاند، بەشدت بە روش­هایی مانند آزار و زندانی‌شدن مجازات شدەاند. بسیاری از آن‌ها روستای خود را ترک کردەاند تا از این شرایط فرار کنند و در مراکز شهرها، چە شهرهای کوردی و یا مناطقی دیگر در مرکز ایران ساکن شده‌اند. این میزان بالا از جابەجایی داخلی و کاهش جمعیت مناطق روستایی در کوردستان بە طور جدی دموگرافی، انسجام اجتماعی، غذا و سایر محصولات کشاورزی را تحت تأثیر قرار دادە است و نرخ بیکاری و توسعە نیافتگی در کوردستان را افزایش دادە است (ن.ه. ٢٠١٠).

مثالی از مسیر شغلی اعضای جاش “هیوا تاب” است کە جاشی معمولی اهل شهرستان مریوان بود کە پس از دهەها همکاری با سپاه پاسداران بە مقامی بالا ترفیع یافت و بە عنوان رئیس اطلاعات سپاه پاسداران گماردە شد. تاب بە عنوان جاش در سن ١۶ سالگی بە سپاه پاسداران ملحق شد. همکاری او با جاسوسی از مردم محلی شروع شد تا اینکە بە رتبەی بالایی در سازمان خود ترفیع یافت. او از قدرت سازمانی خود برای تشکیل میلیشیای خصوصی٧ خود استفادە کرد. تمام دهەی ٢٠٠٠، باند تاب خود را بە مردم مریوان و مناطق اطراف آن تحمیل کردند و طیف وسیعی از جرایم، از جملە قتل و آزار مردم محلی را مرتکب شدند. پذیرفتن این شرایط از جانب جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران از طرز برخورد رژیم نسبت بە کوردها قابل توضیح بود؛ این داستان مثالی است از استفادەی رژیم از جاش در ارعاب مردم کورد و گسترش ترس و تردید در میان آن‌ها.

با این حال، در نهایت تاب و اعضای باندش توسط مقامات دستگیر شدند، بەسرعت دادگاهی شدە، حکم اعدام بە آن‌ها دادە شد و اعدام شدند. تاب و باندش همانند قربانیان‌شان، خود قربانی روش بدگمانی رژیم بە کوردها شدند. هم حمایت ضمنی اولیەی رژیم از تاب و میلیشیای خصوصی­اش و هم ایستادن در مقابل‌شان از تاکتیک­های جمهوری اسلامی ایران در کمپین­های جنگ روانی علیە کوردهاست. در ابتدا از تاب استفادە می­کنند تا مردم کورد را سرکوب کنند و میانشان تفرقە بیاندازند، سپس رژیم خود را بە عنوان حافظ قانون و دستوری نشان می­دهند کە کوردها باید از آن اطاعت کنند (ن.ه. ٢٠١٠، ص ۶-١٠).

اگرچە هدف نظامی از تشکیل واحدهای جاش آشکار است، اما فایدەی آن‌ها از جنبەی سیاسی-اجتماعی و فرهنگی کم‌تر بررسی شدە است. همان‌گونە کە در بررسی­های قبلی اشارە شد، تشکیل و استقرار جاش در راستای خدمت بە استراتژی کولونیالیستی “تفرقە بیانداز و حکومت کن” بودە است. این سیاست­ها هموارە برای این اتخاذ شدەاند تا بذر بدگمانی و تکەتکەکردن را بپاشند و جنبش کوردها را بە چالش بزرگی بکشاند (حسنیان، ٢٠٢١ الف، ص ١۴٧). استقرار جاش از طرف جمهوری اسلامی ایران بە رژیم کمک کردە است کە کوردستان را از نظر نظامی کنترل کند؛ با این حال، این واحدهای جاش نتوانستەاند بە حضور نظامی رژیم در کوردستان مشروعیت ببخشند. همان گونە کە عباس ولی (٢٠١٨) تأکید می­کند، استقرار این نیروهای شبەنظامی طایفەای، کە جزئی از سیاست ضدناسیونالیزمی رژیم است، بە مشروعیت نظام لطمەی بزرگی وارد کردە است.

نتیجەگیری

 این مطالعە بە بررسی سرکوب­ها و تهاجم­های چندجانبەی جمهوری اسلامی ایران علیە کوردها می­پردازد کە شامل طیف وسیعی از ابزارها و تکینک­ها می­باشد. از دیدگاه خاورمیانەای، دسترسی روبەافزایش حکومت­های اقتدارگرا بە تکنولوژی­های ارتباطات بە جنگ نرم دولت در جامعە کمک کردە است تا جامعەی مدنی را در وضعیت محرومیتی بحرانی قرار دادە است. جمهوری اسلامی ایران و سایر رژیم­های اقتدارگرا در خاورمیانە بە تکنولوژی­های ارتباطی و نظارتی، مانند پخش تلویزیونی و اینترنتی روی آوردەاند، کە بە این رژیم­ها اجازەی اعمال سیاست­های سلطەجویانەی خود، ایجاد ترس و ارعاب و نقض حقوق شهروندان‌شان را می­دهد. جمهوری اسلامی ایران، علاوە بر تعدد روش­هایش در جنگ روانی، کوردستان را میلیتاریزە کردە و آن را در شرایط توسعەنیافتگی نگاە داشتە است کە باعث محرومیت بیشتر مردم کورد در ایران شدە است. مشخصەی رابطەی نامتقارن قدرت دولت-کوردها و دستکاری هویت کوردها توسط جمهوری اسلامی ایران، از جملە ادعای اینکە کوردها شاخەای از مردمان آریایی هستند (پوش، ٢٠١٧؛ وزیری، ١٩٩٣)، باعث شدە کە کوردها برای غلبە بر جنگ تمام‌عیار روانی و نرمی کە علیەشان اعمال می­شود، در وضعیت دشواری قرار گیرند.

اما کوردها و جنبش سیاسی آن‌ها در روژهلات با مشکلات دیگری روبرو است. ایدئولوژی و بسیج سیاسی تکەتکە شدە، کە در فعالیت­های احزاب سیاسی روژهلات بە چشم می­آید، جنبەی چالشی سیاست کوردها در ایران است کە در جنبش کوردها در داخل و خارج ایران، باعث مشکلاتی شدە است کە خودشان بە وجود آوردەاند. برای مثال، در ماه­های نخست اعتراضات ٢٠٢٢ ایران، حدکا و کوملە (عمدتاً) بیانیەهای حمایت از اعتراضات کوردستان را از جبهەای متحد و از طریق مرکز همکاری احزاب سیاسی کوردستان ایران، کە در ژانویەی ٢٠١٨ تأسیس شد، اعلام می­کردند. اما این همکاری بە دلیل همکاری یک‌جانبە و جنجالی عبداللە مهتدی، رهبر کوملە، با سلطنت‌طلبان ایرانی رو بە افول گذاشت. برای مثال، مهتدی بەصورت انفرادی یکی از شرکت‌کنندەهای منشور همبستگی ملی ایرانیان، شناختەشدە بە نام مهسا، شد کە یکی از امضاکنندگان آن رضا شاه پهلوی، پسر شاه دوم پهلوی، محمدرضا است. این باعث خشم و بدگویی فعالین کورد، از جملە اعضای کوملە، شد کە مخالف نظرات سلطنت‌طلبانەی پهلوی هستند بە این دلیل کە نمایندەی هویت­ها و جوامع ملی مختلف ایران نیست (یوسفی، ٢٠٢٠). حدکا هم این منشور را بە دلیل ارایەندادن چشم­اندازی دموکراتیک برای دوران پس از تغییر رژیم محکوم کرد (رادیو فردا، ٢٠٢٣). اگر چە حدکا و کوملە چندین دهە طول کشید تا روابط پس از جنگ داخلی (١٩٨۴-١٩٨٨) را بە حال طبیعی بازگردانند و مرکز همکاری را تشکیل دهند، این حرکت بلافاصلە ضربەای جدی بە خط حدکا-کوملەی نسبتاًمتحد و همکاری آن‌ها کە در اوایل اعتراضات ٢٠٢٠ دیدە می­شد، وارد کرد.

تجمع ایرانیان دیاسپورا، چە فارس و چە غیرفارس، در حمایت از اعتراضات اخیر کشور، فرم ناسیونالیزم ایرانی را، کە تا آن زمان زودگذر بود، بە سطح آورد (الیاسی، ٢٠٢٢). از آنجایی کە اعتراضات در مناطق جغرافیایی گستردەای اتفاق افتادند و تا حد زیادی بەصورت یکدست از گروه­های قومی-مذهبی مختلفی تشکیل شدە بودند، چنین اختلافاتی در کشور اتفاق نیافتاد. با این حال، خارج از ایران، برای مثال شهرهای آمریکای شمالی و اروپا، مردم فارس و غیرفارس همزمان در مکان‌های مشابهی اعتراض می‌کردند. گروه­ها و افراد سلطنت‌طلب و مشروطەخواه بەشیوه‌ی کلامی بە کوردهای دیاسپورا و احزاب سیاسی کوردی حملە کردەاند و آن‌ها را متهم بە تجزیە­طلبی کردەاند و تهدیدی برای تمامیت ارضی ایران خواندند. چندین مثال وجود دارد کە گروه­های ایرانی سلطنت‌طلب و فوق‌ناسیونالیست، فیزیکی بە تظاهرکنندەگان کورد حملە کردەاند و آن‌ها را مجروح کردەاند، به این دلیل کە تظاهرکننده‌گان کورد پرچم کوردستان را حمل می­کردند (محمدپور، ٢٠٢۴).

همچنین نمونەهایی وجود دارد از فارس­های بەظاهر ضد جمهوری اسلامی ایران در دیاسپورا کە از ایرانی­هایی کە در کلان‌شهرهای فارس‌نشین مانند تهران و اصفهان زندگی می‌کنند خواستەاند در اعتراضات حضور نیابند و مواظب تغییر رژیم باشند، چرا کە -بە گفتەی آن‌ها- تنها بە سود گروه­های کورد خواهد بود و سرانجام آن تجزیەی سرزمین ایران است (حسنیان، ٢٠٢٢ب). اکبر گنجی، عضو پیشین سپاه پاسداران کە اکنون مخالف رژیم است و در تبعید انتخابی خود زندگی می­کند، در نوامبر ٢٠٢٢ ویدیویی بسیار ضدکورد پخش کرد کە در آن بە مردم ساکن استان‌های مرکزی ایران علیە حضور در تظاهرات هشدار می­دهد و در آن ادعا می­کند کە آن اعتراضات تجلی یک “دستورکار کوردی” است و اشارە می­کند کە “گسترش این اعتراضات تمامیت ارضی ایران را بە خطر می­اندازد و در مناطق مرزی مانند کوردستان، خوزستان و سیستان و بلوچستان، این نهایت و دستورکار قیام­ها است” (حسنیان، ٢٠٢٢ب). این گفته‌ها و امثال گفتەهای نخبەهای فارس بی­اعتمادی متقابل میان جوامع ملی فارس و غیرفارس ایرانی را آشکار می­کند.

تقدیر

نویسندە از دو بازبین بابت نظرات و پیشنهادات‌شان تقدیر می­کند. همچنین از دانشگاه اکستر بابت سهم سخاوتمندانەاش در تقبل بخشی از هزینەهای چاپ این مقالە بە عنوان دسترسی آزاد، تشکر می­کند.

اعلامیەی تضاد منافع

نویسندە اعلام می­کند کە هیچ تضاد منافع بالقوەای با تحقیق، تألیف و یا چاپ این مقالە ندارد.

تأمین مالی

نویسندە هیچ حمایت مالی بابت تحقیق، تألیف و یا چاپ این مقالە دریافت نکردە است.

یادداشت

  • مؤسسەی کوردی پاریس (مؤسسەی کورد، ٢٠١٧) و بریتانیکا (٢٠٢۴) پیش­بینی کردەاند کە جمعیت کوردها بین ٣۶ تا ۴۶ ملیون است. با این حال، این دادەها هنوز باید مورد بحث قرار گیرند، چرا کە آمار سراسری در هیچ‌یک از دولت­های اشغالگر کوردستان (ترکیە، ایران، عراق و سوریە) ، کە می­توانست ارقام دقیق یا تخمینی دربارەی جمعیت کوردها ارایە دهند، وجود ندارد. اگرچە منابع کوردی ارقام بزرگ‌تری را نشان می­دهند، دولت­های اشغالگر کوردستان یا وجود کوردها را نفی کردەاند یا تعمداً از ارایەی هر دادە یا آماری در مورد جمعیت کوردها در قلمروی تحت اشغال‌شان خودداری کردەاند.
  • پنج استانی کە عمدتاً ولایت کوردها را در ایران تشکیل می­دهند شامل کوردستان، کرماشان (کرمانشاه)، ایلام، لورستان و آذربایجان غربی (کوردها و آذری­ها بە ترتیب در آن ساکن هستند) است.
  • جاش بە معنای کرەی الاغ، یک اصطلاح تحقیرآمیز برای همدستان بومی است.
  • اتهامات واهی علیە آن‌ها شامل قتل پسر امام جمعەی مریوان بود. پس از روزها شکنجە، در اکتبر ٢٠١٠، آن‌ها را بە ملاقات امام جمعە بردند تا بە ترور پسرش اعتراف کنند. این برنامە بە دقت صحنەسازی شدە بود تا از طریق پرس تی­وی، کانال تلویزیونی ٢۴ ساعتە انگلیسی‌زبان وابسته به جمهوری اسلامی پخش شود. در نامەای بە گزارشگر ویژەی سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ایران، زانیار و لقمان مرادی بە عنوان نمونەی شکنجەهای شدید جسمی و روانی توصیف شدەاند: “آن‌ها بطری­ها را آوردند و گفتند کە باید موافقت کنید [کە اعتراف کنید]، اگر این کار را نکنید، باید روی این بطری­ها بنشینید. آن‌ها همچنین تهدید بە تجاوز جنسی کردند و گفتند، ‘خودتان انتخاب کنید! یا این را قبول می­کنید یا این آخرین گزینەی شما خواهد بود.’ مجبور بودم کە قبول کنم چراکە این نوع شکنجە را تاب نمی­آوردم، و همچنین سوزش و خونریزی شدیدی در ناحیەی تناسلی خود داشتم و بیشتر از این تحمل این شکنجەهای بی­رحمانە را نداشتم” (فدراسیون بین­المللی حقوق بشر و عدالت برای ایران، ٢٠٢٠، ص ٢٨).
  • چمران از طرف خمینی بە عنوان وزیر دفاع منصوب شد و رهبری حملەی رژیم بە کوردستان را در اوایل دهەی ١٩٨٠ بە عهدە گرفت. بروجردی، فرماندەی سپاه پاسداران، عنوان طعنەآمیز مسیح کوردستان را بابت بی­رحمی خود در کوردستان و وفاداری‌اش بە رژیم کسب کرد. شیرازی فرماندەی کل ارتش ایران در طول حملەی رژیم بە کوردستان در اوایل دهەی ١٩٨٠ بود. در هنگام اختلافات پس از انقلاب، رژیم شیخ محمد صادقی گیوی (معروف بە خلخالی) را بە عنوان قاضی انتخاب و بە کوردستان فرستاد. بی­رحمی خلخالی باعث شد در کوردستان بە نام قصاب کوردستان معروف شود. در زنجیرە دادگاهی­های سریع کە فاقد حتی ابتدایی­ترین اصول صداقت قضایی بود، خلخالی صدها کورد مدنی، از جملە بسیاری زنان و نوجوانان، و فعالین سیاسی را اعدام کرد.
  • نون-خ یا ن.خ دو حرف الفبای فارسی هستند کە احتمالا مخفف نام شخصیت اصلی این کمدی، نورالدین خانزادە، است.
  • بر اساس چندین منبع، در آن دهە، تاب و باند او مسئول مرگ بالغ بر ٣٠٠ نفر، شامل روستاییان، بازرگانان و کولبران بودند. طبق یک منبع، در بسیاری از موارد، یونیفرم گریلاهای پژاک را بر جسد قربانیان پوشانیدە بودند. اعضای این باند ظاهراً بابت تحویل هر جسد مبلغی از سپاه پاسداران دریافت می­کردند. بەعلاوە، آن‌ها زمینەی خرید و فروش و استعمال مواد مخدر را در کوردستان ایران فراهم کردند.

https://journals.sagepub.com/doi/10.1177/23477989241258897

منابع

The Islamic Republic of Iran’s Multipronged Approach to the Repression of Kurds

 

References

Abna 24 (2023, February 13). Ceremony marking 44th anniversary of Islamic Revolutionof Iran held in Erbil, Iraq. https://en.abna24.com/story/1345895

Aghakhani, Said. (2019, November 25). Noon Khe (IRIB Part 1). https://www.youtube.com/watch?v=Mp0BxEU3rlY&list=PL3jqlVYHtDcPM7hJRYGKz_GJtVeec7xQL

Aghapouri, Jiyar H. (2020). Toward pluralistic and grassroots national identity: A study of national identity representation by the Kurdish diaspora on social media. National Identities, 22(2), 173–192. https://doi.org/10.1080/14608944.2019.1601172

Akbarzadeh, Shahram, Ahmed, Zahid Shahab, Laoutides, Costas, & Gourlay, William. (2019). The Kurds in Iran: Balancing national and ethnic identity in a securitised environment. Third World Quarterly, 40(6), 1145–1162. https://doi.org/10.1080/01436597.2019.1592671

Bahari, Rzgar. (2020). Kurd, media, broadcasting. Govari Tishk, 22(55), 292–303.

Bahari, Rzgar. (2021, February 4). A reflection on the television series Lebey-dovom-e tigh (Facebook). https://www.facebook.com/Rizgar.Behari

Bajoghli, Narges. (2017). The outcasts: The start of ‘new entertainment’ in pro-regime filmmaking in the Islamic Republic of Iran. Middle East Critique, 26(1), 61–77. https://doi.org/10.1080/19436149.2016.1245529

Bozorgmehr, Najmeh. (2020, February 13). Lights, camera, revolution: Iran’s military makes films. https://www.ft.com/content/87062a34-4be6-11ea-95a0-43d18ec715f5

Britannica. (2024, March 13). Kurd. https://www.britannica.com/topic/Kurd

Bruinessen, Martin V. (1992). Kurdish society, ethnicity, nationalism and refugee problems. In The Kurds: A contemporary overview. Routledge.

Cabi, Marouf. (2023). The armed struggle of the 1980s in Iranian Kurdistan: A space for survival. British Journal of Middle Eastern Studies, 50(5), 1091–1111. https://doi.org/10.1080/13530194.2022.2057280

Center for Human Rights in Iran. (2021, March 31). Iran’s intelligence establishment is spreading propaganda through films and TV. https://iranhumanrights.org/2021/03/irans-intelligence-establishment-is-spreading-propaganda-through-film-and-tv/

Charters, David A. (1977). Intelligence and psychological warfare operations in Northern Ireland. The RUSI Journal, 122(3), 22–27. https://doi.org/10.1080/03071847709428732

Clow, Ryan. (2009). Psychological operations: The need to understand the psychological plane of warfare. Canadian Military Journal Issue, 9(1), 21–29.

Dengi Amerika. (2023, January 5). The anniversary of the killing of Qasem Soleimani in the Kurdistan region and public concern and denunciation. https://www.dengiamerika.com/a/6905780.html

Dross, Kristin. (2007, July 27). Iran’s propaganda purveyors. https://www.cbsnews.com/news/irans-propaganda-purveyors/

Eliassi, Barzoo. (2021). Narratives of statelessness and political otherness: Kurdish and Palestinian experiences. Palgrave Macmillan.

Eliassi, Barzoo. (2022, July 11). Privilege, difference and inequality in the world of unequal nation-states. https://cultureproject.org.uk/privilege-difference-and-inequality-in-theworld-of-unequal-nation-states/

Elling, Rasmus C. (2013). Minorities in Iran: Nationalism and ethnicity after Khomeini (1st ed.). Palgrave Macmillan.

Entessar, Nader. (1984). The Kurds in post-revolutionary Iran and Iraq. Third World Quarterly, 6(4), 911–933. https://doi.org/10.1080/01436598408419806

Entessar, Nader. (2010). Kurdish politics in the Middle East. Lexington Books.

Erdelan, Saro. (2021). Cinema and colonialism: Representing Kurds in Iranian cinema.Govari Tishk, 22(58), 111–135.

Fars News Agency. (2015, November 17). Hotel Fetile. https://www.youtube.com/watch?v=FICknBs3Yg8

Fershi, Ibrahim. (2021). Media. Govari Tishk (Tishk Journal), 22(58), 11–21.

Gambrell, Jon. (2020, June 25). Iran TV airs 355 coerced confessions over decade. https://apnews.com/article/2f5e336cb7f96c2829a98a522f705855

Ghobadi, Kawe. (2019, October 2). The demonization of Kurdish men in the dominator’s cinema. https://www.radiozamaneh.com/467190/

Hassaniyan, Allan. (2020). The gains and risks of Kurdish civic activism in Iran. MERIP, 295.

Hassaniyan, Allan. (2021a). Kurdish politics in Iran: Crossborder interactions and mobilisation since 1947. Cambridge University Press.

Hassaniyan, Allan. (2021b). The environmentalism of the subalterns: A case study of environmental activism in Eastern Kurdistan/Rojhelat. Local Environment, 26(8), 930– 947. https://doi.org/10.1080/13549839.2021.1933927

Hassaniyan, Allan. (2022a, October 27). Iran: Popular uprising or ‘armed revolt’? (LSE Blog). https://blogs.lse.ac.uk/mec/2022/10/27/iran-popular-uprising-or-armed-revolt/

Hassaniyan, Allan. (2022b, November 17). Iran’s protest and intercommunal interaction:A Kurdish perspective. https://cultureproject.org.uk/irans-protest-and-intercommunalinteraction-a-kurdish-perspective/

Hassaniyan, Allan. (2022c, October 3). Iran’s transformative moment: Kurdistan on the frontline. https://www.kurdishpeace.org/research/civil-society/irans-transformativemoment-kurdistan-on-the-frontline/

Hassanpour, Amir. (1998). Satellite footprints as national borders: Med-tv and the extraterritoriality of state sovereignty. Journal of Muslim Minority Affairs, 18(1), 53–72. https://doi.org/10.1080/13602009808716393

Heghighatjo, Mohsen, & Nikdast, Akbar. (2017 December 18). Koy-sanjagh Moasesay-e

Farhanigi Honari-e Sabeqwn (Art and Cultural Institute of Sabeqwn). www.youtube.com/watch?v=SAQ_sA9ckM0

Institut Kurde. (2017, March 28). The Kurdish population. https://www.institutkurde.org/en/info/the-kurdish-population-1232551004

International Federation of Human Rights and Justice for Iran. (2020). Orwellian state: Islamic Republic of Iran’s state media as a weapon of mass suppression. International

Federation of Human Rights. https://www.fidh.org/IMG/pdf/iran749aweb.pdf

Jowett, Garth, & O’Donnell, Victoria. (2012). Propaganda & persuasion (5th ed). Sage Publications.

Kavry, Ahmad. (2019, August 19). Varesh (Rainfall) (Television series), https://www.youtube.com/watch?v=L9Q9U_xomKE

Khelighi, Hussain.( 1999). Jan u Jiyan (Kurdish: Pain and life). Stockholm.

Khosrawi, Heshmat. (2021). Media and power: Media of the Islamic Republic, a colonialist instrument against Rojhelat of Kurdistan. Govari Tishk, 22(58), 22–51.

King, Christopher. (2013). Kurdistan. The largest ‘nation’ in the world without its own independent state. GRIN Verlag GmbH.

Kirmanj, Sherko, & Rafaat, Aram. (2021). The Kurdish genocide in Iraq: The Security-Anfal and the Identity-Anfal. National Identities, 23(2), 163–183. https://doi.org/10.1080/14608944.2020.1746250

Koçer, Suncem. (2014). Kurdish cinema as a transnational discourse genre: Cinematic visibility, cultural resilience, and political agency. International Journal of Middle East Studies, 46(3), 473–488. https://doi.org/10.1017/S0020743814000555

Kurdistan IRIB. (2021, September 27). Lebey-Dovom-e Tigh (The second edge of the blade) (Parts 1 & 2). Telebion. https://www.youtube.com/watch?v=8fNt6gGl4EQ; https://www.youtube.com/watch?v=1TMwKVskDgw&t=50s

Kurdistani, Zhiwan. (2020). Reflection on women’s marginalisation in Kurdish society. Govari Tishk, 22(57), 210–219.

Lasswell, Harold. (1951). Political and psychological warfare. In D. Lerner (Ed.), Propaganda in war and crisis. G. W. Stewart.

Linebarger, Paul D. (1948). Psychological warfare. Martino Fine Books.

Maasumi, Parvane. (2013, October 21). The victims of Kurdistan serial killings. https://rojhelat.info/en/?p=6506

Mofidi, Sabah. (2022). The political function of religion in Kurdish and Perso-Iranian nationalist confrontations after the 1979 revolution. International Journal on Minority and Group Rights, 29, 953–983.

Mohammadpour, Ahmad. (2024). Decolonizing voices from Rojhelat: Gender-othering, ethnic erasure, and the politics of intersectionality in Iran. Critical Sociology, 50(1), 85–106. https://doi.org/10.1177/08969205231176051

Mustafa, Govand. (2022, January 6). Heval Abubakir proposed to make the day of the killing of Qasem Soleimani the World Day of Peace and Dialogue. https://www.rudawnet/sorani/kurdistan/060120228

Naseri, Hersh. (2021). Portraying Kurds in the TV series Noon Khe. Govari Tishk, 22(58), 235–249.

  1. (2010, May 15). Jash Namey Hiwa Tab. https://www.kurdipedia.org/files/books/2011/61735.PDF?ver=129816016540000000

Payne, Kenneth. (2005). The media as an instrument of war. The US Army War College Quarterly: Parameters, 35(1). https://doi.org/10.55540/0031-1723.2243

Posch, Walter. (2017). Fellow Aryans and Muslim brothers: Iranian narratives on the Kurds. In The Kurdish question revisited. Hurst.

Radio Farda. (2023, April 19). The Charter of MAHSA: Rejecting the criticism of Abdullah Mohtadi, the Komala Party calls for unity among the opposition. https://www.radiofarda.com/a/32370311.html  

Radpey, Loqman. (2022, September 25). Kurdistan in Tehran: What the murder of Jina Amini means for the future of Iran. https://www.abc.net.au/religion/murder-of-mahsaamini-and-the-future-of-iran/14065538

Rahimnejad, Mardin. (2021). Kurds in the coloniser’s media. Govari Tishk, 22(58), 250–271.

Remezanzadeh, Ahmad. (2016, November 19). Hekayet-e Asheqhi (Love stories). Jozan Film. https://www.aparat.com/v/PbrBp

Rojhelat, Hiwa. (2021). Decay of eternity, review of the series Rozhay-e Abedi. Govari Tishk, 22(58), 157–170.

Rojhelat, Raman. (2021). Kurd channel. Govari Tishk, 22(58), 346–350.

Romano, David. (2006). The Kurdish nationalist movement: Opportunity, mobilization, and identity. Cambridge University Press.

Saadi, Sardar. (2022, September 26). A feminist revolution is challenging Iran’s regime. https://www.kurdishpeace.org/research/civil-society/a-feminist-revolution-is-challenging-irans-regime/

Sadeghi-Boroujerdi, Eskandar. (2023). Iran’s uprisings for ‘women, life, freedom’: Overdetermination, crisis, and the lineages of revolt. Politics, 43(3), 404–438. https://doi.org/10.1177/02633957231159351

Sadiq, Ibrahim. (2023). Origins of the Kurdish genocide: Nation building and genocide as a civilizing and de-civilizing process. Rowman & Littlefield.

Saed, Rawan. (2022, May 17). How Iran uses malware against Kurdish dissidents. https://www.kurdishpeace.org/research/security-and-defense/how-iran-uses-malwareagainst-kurdish-dissidents/

Saleh, Alam. (2013). Ethnic identity and the state in Iran. Palgrave Macmillan US. https://doi.org/10.1057/9781137310873

Sheyholislami, Jafar. (2011). Kurdish identity, discourse, and new media. Palgrave Macmillan US. https://doi.org/10.1057/9780230119307

Snur News. (2021, August 6). Nechirvan Barzani: We consider ourselves part of Iran and its revolution. https://snurmedia.com/4424

Soleimani, Kamal. (2017). The Kurdish image in statist historiography: The case of Simko. Middle Eastern Studies, 53(6), 949–965. https://doi.org/10.1080/00263206.2017.1341409

Soleimani, Kamal, & Mohammadpour, Ahmad. (2020a). Life and labor on the internal colonial edge: Political economy of Kolberi in Rojhelat. The British Journal of Sociology, 71(4), 741–760. https://doi.org/10.1111/1468-4446.12745

Soleimani, Kamal, & Mohammadpour, Ahmad. (2020b). The securitisation of life: Eastern Kurdistan under the rule of a Perso-Shi’i state. Third World Quarterly, 41(4), 663– 682. https://doi.org/10.1080/01436597.2019.1695199

Soleimani, Kamal, & Osmanzadeh, Davoud. (2022). Textualising the ethno-religious sovereign, history, ethnicity and nationalism in the Perso-Islamic textbooks. Nations and Nationalism, 28(3), 1022–1039. https://doi.org/10.1111/nana.12705

Stansfield, Gareth, & Hassaniyan, Allan. (2022). Kurdish insurgency in Rojhelat: From Rasan to the Oslo negotiations. Middle Eastern Studies, 58(1), 153–166. https://doi.org/10.1080/00263206.2021.1918116

Tejel, Jordi. (2008). Syria’s Kurds: History, politics and society. Routledge.

Tehran Musavvar. (1979). Nashriyah: Digital Iranian history archive, University of Manchester. Tehran Musavvar, 2.

Vali, Abbas. (2011). Kurds and the state in Iran: The making of Kurdish identity. IB Tauris.

Vali, Abbas. (2016). Reflection on Kurdish society and politics in Rojhelat: A review. In Kurdish issues: Essays in honor of Robert W. Olson. Mazda Publishers.

Vali, Abbas. (2018). Sekot-e Rojhelat (The silence of Rojhelat/Iranian Kurdistan). Pecritique, 6, 1–30.

Vaziri, Mostafa. (1993). Iran as imagined nation: The construction of national identity (1st ed.). Paragon House.

Yousefi, Hawre. (2020, October 28). Execution of 59 youths of Mahabad; re-visiting a shocking historical narrative. Iran Wire. https://iranwire.com/fa/features/42562/

Zeydabadi-Nejad, Saeed. (2010). The politics of Iranian cinema: Film and society in the Islamic Republic. Routledge.

لۆگۆی ناوەند

ئەم وتارە هاوبەش بکە!