نشریه تیشک شمارە ٧١ 

روایت تاریخی زبان کوردی: نقش زبان کوردی در حفظ و انتقال هویت، تاریخ و مقاومت ملت کورد

منتشر شده در وبسایت مرکز مطالعات کوردستان – تیشک: 17.02.2025

سلیمانی، کمال (٢٠٢٥): روایت تاریخی زبان کوردی: نقش زبان کوردی در حفظ و انتقال هویت، تاریخ و مقاومت ملت کورد. ترجمه: خوشناو قاضی. نشریه تیشک، ٢٦، ٧١، ص. ٣٦٣–٣٥٦. https://doi.org/10.69939/TISHK0071

DOI 10.69939/TISHK0071

زبان کوردی به‌ عنوان بستر و ابزاری قدرتمند برای حفظ هویت و روایت تاریخی ملت کورد عمل می‌کند. این ملت رنج آوارگی، سرکوب استعماری و فقدان حاکمیتشان را در بستر شعر، ادبیات و طنزشان، بیان می‌کنند. این روایت تاریخی سرسختانە، به‌شدت تحت تأثیر همسان‌سازی اجباری و سرکوب از سوی قدرت‌های حاکم شکل گرفته است. یکی از این سرکوب‌ها، اجبار فرزندان ملت کورد در مراسم مختلف بازتولید  روزانە ناسیونالیسم ژاکوپن و راسیستی و فاشیستی حاکم در کوردستان است کە هر روز داغ نداشتن استقلال و خودحاکمیتی ملت کورد را تازە می‌کند. طنز و کنایه، که اغلب رنگ و بوی کلامی-دینی داشتە و بازتابی از الهیات کولونیالیستی حاکم هستند؛ حس چالش مداوم و روزانە در تفسیر دینی سرکوبگر دیگری را در احساس و واکنش و بیان روزانە  ملت کورد انعکاس می‌دهند؛ این موضوع در داستان‌ها و اشعاری بە تصویر کشیدە شدە است کە در آن باری تعالی تعریب و تفریس و تتریک، بی‌تفاوت به رنج کوردها در جایگاە رفیع خود بە انجام امور روزمرە بارگاه خود مشغول است. شاعرانی مانند شێرکۆ بێکەس، هەژار و هێمن موکریانی از زبان کوردی به‌ عنوان ابزار مقاومت استفاده کردەاند و در این اشعار از حقوق کوردها سخن گفتە و توجیەگری سلطه‌ دین و تفسیر ظالمانە  دینی نهادهای سیاسی و رایج فرهنگ حاکم را به چالش کشیدەاند. ملت کورد از طریق ارجاع‌های جغرافیایی و زبانی، هموارە موضع فرهنگی و سیاسی خود را علیە مرزهای مصنوعی و استعماری ادامە دادە و برای بازپس‌گیری کوردستان تلاش می‌کند، و زبان روزمره را بە عنوان ابزاری قدرتمند برای استعمارزدایی بکار می‌برد.

روایت تاریخی زبان کوردی2

زبان، شعر و ادبیات کوردی به طور کلی سرشار از داستان‌هایی ماندگار از ضبط و ثبت زندگی جمعی ملت کورد است—زندگی‌ای که مشخصە آن سختی‌ و سرسختی، مبارزه برای بقا، و شورش علیه ناامیدی و بی‌عدالتی است—و نشان‌دهنده‌ی عزم راسخ آن‌ها برای ادامه زندگی و مقاومت بە هر قیمت در برابر شرایط وجودی امنیتی ‌شده تحت حاکمیت قدرت‌های استعمارگر است. در شمال کوردستان، هر روز مراسم  خواندن سرود ملی ترکیه برپا است کە در آن هر کودک کورد مدرسەای مجبور است تا هموارە به زبان ترکی بخواند: «جان و زندگی‌ام فدای بقای ترک‌ها باد.» در نتیجه، صدای آن‌ها و بدن‌هایشان نە تنها باید دائما در برابر تصاحب شدن توسط «دیگران، و هنجارهای ملی‌گرایانه‌ی و سازمان‌های اجتماعی و سیاسی دیگران» بلکە باید در برابر تفسیر مسلط دین‌های دیگریشان نیز مقاومت کند که همە به تعبیر جودیت باتلر  وجود ‘’غیرقابل عزاداری’’ کوردها را بە خدمت خویش می‌طلبند. بنابراین، ملت کورد هموارە دست برداشتن از حقوق خود، حاکمیت بر بدن‌های خود، و خود جمعی‌شان دعوت شدە تا خود را به صورت جمعی قربانی کنند «تا نکند خدشەای بە ثبات و امنیت دیگران وارد آید»3.

جامعه‌ی کورد آگاهی عمیقی نسبت به گرفتاری و رنج وجودی خود دارد. آن‌ها خود را بە عنوان «یتیمان بشریت» می‌شناسند کە این از شرایطی اسثنایی‌ای کە آوارگی دائمی آن‌ها را تقریبا عادی کردە، پردە بر می‌دارد. آن‌ها احساس می‌کنند که کل جهان بشریت در قبال رنج‌هایشان مسئولیت دارد، و این احساس در میان آن‌ها پدیده‌ای سخت گسترده است. در نتیجه، طنز کوردها که اغلب دارای شکلی منحصربه‌فرد از طنز الهی و کلامی است، بازتابی از این باور است که حتی خداوند نیز به نظر می‌رسد از حل مسئله‌ی کوردها یا ‘’اجتناب می‌کند’’ یا اینکە ذات اقدس او در رسیدگی به آن ‘’ناتوان و درماندە است.’’

این شورنمایی احساسی به خصوص در کوردستان جنوبی تحت حاکمیت عراق و به‌ویژه پس از نسل‌کشی توسط دولت عراق، شدت گرفتە و بە شکل‌گیری نوعی طنز الهی تاریک در چنین محیطی درآمدە است. این طنز در شعر، ادبیات و لطیفە‌های عامه‌پسند بازتاب یافته است و جوهره‌ی تراژیک تجربیات آن‌ها را بە خوبی به تصویر می‌کشد. کشتار سیستماتیک صدها هزار کورد بی‌دفاع٤ توسط دولت عراق در این جوک‌ها انعکاس یافته و نشان می‌دهد که مسئله‌ی کورد برای جهان مدرن یک معضل است؛  معضلی که به نظر می‌رسد در این دنیا کە هیچ حتی احتمالا در دنیای بعدی نیز قابل حل نیست.

در روایت‌های طنزآمیز ملت کورد، حتی رحمت الهی نیز مشروط به نظر می‌رسد. طنز این گونه‌ القا می‌کند که خداوند “اقوام برگزیده” خود را کە البتە  کورد نیستند، ترجیح می‌دهد و ملت کورد را برای اهداف متعالی و صلاح اقوام دیگر قربانی می‌کند. این دیدگاه تلخ، واقعیت سخت زندگی ملت کورد را به تصویر می‌کشد و این باور را تقویت می‌کند که خداوند چشمان خود را بر دردها و آلام ملت کورد بسته است، چنانکه در لطیفە زیر کە در جنوب کوردستان رایج است بصورت طنز بیان شده است:

“در روز رستاخیز، خداوند اعلام می‌کند که مردم کورد می‌توانند با درجەای ارفاق بدون پرسش و رسیدگی بە کردارشان وارد بهشت و دار باقی شوند، چرا که آن‌ها قبلا بە اندازه کافی در دار فانی در جهنم واقعی زندگی کرده‌اند. وقتی مردم کورد وارد بهشت می‌شوند، دوبارە طبق عادات قدیمی‌شان، شروع به رقص و آواز و سرچوپی‌کشیدن می‌کنند. این شادی و نشاط و همهمە، سایر ساکنان بهشت را به تدریج از صدای آواز و رقص گروهی کوردی و حرکات پرشور آن‌ها پریشان می‌کند. مومنان خشمگین، شکایت خود از حضور کوردها و سلب آسایش‌شان در بهشت را بە محضر حق باری‌تعالی می‌رسانند. خداوند کە همیشە طرف مومنان خود را می‌گیرد در پاسخ، ملت كورد را دستە جمعی از بهشت اخراج می‌کند و درست مانند داستان آدم و حوا و تراژدی بی‌پایان انسانی، کوردها را به قعر جهنم می‌افکند تا بهشتیان در آرامش باشند.

اما کوردها، با تکیه بر راز بقایی کە در قرون و اعصار آموختەاند، دوباره در جهنم سوزان نیز مبادرت بە برپایی مجلس بزم و طرب و رقص‌ و آواز می‌کنند تا زندگی جدید خود در جهنم را جشن بگیرند. ساکنان جهنم نیز مدتی بعد که از حضور کوردها بیزار می‌شوند، به مرور زمان دیگر آتش و شکنجە و قیر مذاب و سوختن هر روزە خود را فرآموش کردە و با نالە و تضرع شکایت بە جانب بارگاە الهی می‌برند. با توجه به شلوغ‌کاری‌های کوردها در هر دو طرف، خداوند خواسته‌های جهنم‌نشینان را کە طاقت این همە شکنجە از دو طرف را ندارند نیز می‌پذیرد و امر بە اخراج این کوردها می‌کند و آنها را به دنیای برزخی و بینابینی اعراف  می‌فرستد تا هم اطاعت کنندگان و هم منکرانش بیاسایند.

با ورود کوردها به اعراف ، دوبارە سنت آوازهای کوردی و رقص‌ و پایکوبی زنده می‌شود و چند شب و روز به جشن و سرور می‌پردازند. در نهایت پس از چندی، خداوند نیز کە اکنون او نیز آرامشش را از دست دادە است متوجه سکوت غیرمعمول کوردها شدە در قامت یک پیرمرد، با کنجکاوی از پسر بچەای می‌پرسد: «این کوردهای پر سر و صدا دیگر کجا رفتەاند؟» پسرک پاسخ می‌دهد: «ای عمو نپرس کە کوردها شغل قدیمی‌شان را اینجا هم پیدا کرده‌ و حالا در حال قاچاق انسان از جهنم به بهشت هستند.» این گونە است کە کوردها در قاچاق مجرمان از جهنم به بهشت، بالاخره انتقام چندسالە خود را از خداوند بی‌مبالات و بندگان محبوبش می‌گیرند.”

این نوع از طنز الهیاتی- کلامی در ادبیات، شعر و طنز کوردی به‌ وفور یافت می‌شود. همان‌طور که اشاره شد، این سبک به‌عنوان یک زبان اعتراضی عمل می‌کند: فریادی علیه بی‌عدالتی و شکایتی از شرایط فوق‌العاده و استثنایی ملت کورد، در عین حال که سرسختی و عزم آن‌ها برای بقا را نیز نشان می‌دهد. برای نشان دادن اینکه چگونه این سرسختی و مقاومت در زبان کوردی روایت و منعکس می‌شود، به طور مختصر سه شعر از شاعران افسانه‌ای کورد: هەژار موکریانی (1921-1991)، هێمن موکریانی (1921-1986) و شێرکۆ بێکه‌س (1940-2013) را بە عنوان نمونە ذکر می‌کنم.

شێرکۆ بێکەس

شێرکۆ بێکەس

شێرکۆ بێکه‌س در یکی از اشعار خود، بی‌پرده و با جسارت الهیات اسلامی را به دلیل گرایش‌های  استعمارگرانه‌اش به سخره می‌گیرد و بی‌تفاوتی خداوند را در برابر نسل‌کشی ملت کورد بە تصویر می‌کشد. از نگاه بێکه‌س، خدای مسلمانان در برابر رنج‌ کوردها بی‌تفاوت و غیر قابل دسترس برای تظلم و عرض شکایت باقی می‌ماند. او از گفتمان مسلط الهیات اسلامی– الهیاتی که خداوند را شبهە انسان‌ و قوم‌گرا به تصویر کشیده‌–و او را به مفهومی ناقص، محدود و قوم‌محور تقلیل داده ‌است، انتقاد می‌کند.

به باور بێکه‌س، الهیات توحیدی اسلام که در ظاهر ادعا دارد همه مسلمانان در نزد خدا برابرند، در واقع خداوند را به‌ عنوان یک موجود قوم‌محور ترسیم می‌کند.بی‌اعتنا به درد و فریادهای مسلمانان کورد، کسانی که صدایشان به دلیل زبانی که به ‌ظاهر “غیرقابل فهم” است، خفه می‌شود.٥ این نگاه برای بێکه‌س، به‌ویژه پس از بمباران شیمیایی حلبچه در سال 1988 به‌شدت آشکار بود. چند روز پس از این فاجعه وحشتناک، اجلاس بین‌المللی سران کشورهای اسلامی برگزار شد، اما هیچ اشاره‌ای به حلبچه در آن اجلاس نشد. و نشان داد کە یا خدای مسلمانان غیرکورد اهمیتی برای حیات و ممات مومنان کورد قائل نیست، یا مانع زبانی میان مسلمانان کورد و خداوند باعث می‌شود که فریادهای آنان ناشنیده بماند.

در یکی از اشعار بێکەس (که توسط آلانا ماری لوینسون-لا‌بروس و هه‌ڵۆ فه‌ریق بە انگلیسی نیز ترجمه شده است) بێکه‌س نامه‌ای شخصی به خداوند می‌نویسد، اما می‌بیند که این نامه او به بارگاه الهی و محضر خداواند نمی‌رسد. چرا کە گویا در گستره بی‌کران الهی متشکل از خداوند و همە فرشتگانش، هیچ‌کس زبان کوردی نمی‌داند. شعر چنین است:

بعد از خفە کردن حلبجە

شکایت‌نامەای بلند برای خدا نوشتم

قبل از مردم

آن را برای درختی خواندم

درخت گریست

در کنارش، پرندەای پستچی

نغمە داد: “چه کسی نامه را می‌رساند؟

اگر به من امید بسته‌ای

هرگز به عرش باری‌تعالی نمی‌رسم”

آن شب دیرهنگام

فرشتەی سیاهپوش شعرم

گفت: “ هیچ غصە مخور

من نامەات را می‌برم آن بالا

تا کهکشان

اما قول نمی‌دهم خودش نامە را از من تحویل بگیرد؛

می‌دانی کە، مگر کسی [و یا کوردی] خداوند را از نزدیک می‌بیند؟”

گفتم:”سپاسگزارم تو بالت را بزن”

فرشتەی خیال بە پرواز درآمد و

شکوائیەام را با خود برد

روز بعد کە بازگشت

منشی ردەی چهارم دفترخانەی خدا

“عبید “نامی

روی همان نامە، در پایینش

بە زبان عربی نوشتە بود

ای ابلە!

بە زبان عربی بنویس

اینجا نە کسی زبان کوردی می‌داند و

نە بە خدا این نامە را می‌رساند!

برخلاف شێرکۆ بێکه‌س خداناباور، هەژار کە از علمای دین‌ بود حتی قبل از بێکه‌س، مسئله زبان کوردی را به موضوعی الهیاتی تبدیل کرد و چیزی را خلق کرد که می‌توان آن را الهیات زبانی مقاومت نامید. برای هەژار، هویت‌خواهی  کوردی یک کنش مقاومتی، اعتراضی آشکار، و شکلی سیاسی از خودارجاعی و خوداثباتی  ملی بود. او سرود:

کوردانە خواهم زیست،

کوردانە خواهم مرد،

سوال و جواب قبرم را بە کوردی خواهم داد

دوباره به‌عنوان یک کورد برخواهم خاست

در جهانی آتی نیز

از حقوق کوردها دفاع خواهم کرد.»

هەژار

هەژار

در سال 1957، هەژار شعری سرود که آشکارا و به شدت از نحوه  گفتمان دینی رایج  و استفادە جوامع حاکم مسلمان از دین برای کنترل و تسلط تا حد استعمار مللی مانند آمازیغ‌های شمال آفریقا (بربرها)، بلوچ‌ها و کوردها انتقاد می‌کرد. ملل حاکم مسلمان را کە  در قالب گفتمان وحدت و برادری دینی، حقوق این ملل تحت سلطە را انکار کرده و زبان، تاریخ و هویت‌شان را نادیده می‌گیرند و بە دورویی متهم می‌کند.

هەژار در شعری بە نام «تلقین به کوردی»،  بە نکوهش تعالیم و الهیات غالب اسلامی می‌پردازد کە در عمل در خدمت بهره‌کشی و استعمار و انکار هویت ملل محکوم است. بە همین دلیل هەژار از کوردها می‌خواهد که حتی در برابر نکیر و منکر کە دو فرشتە مأمور بررسی اعتقادات شخص تازه در گذشته هستند و شب اول فوت وارد قبر میت شدە و از او می‌خواهند به عربی سخن بگویند، نیز مقاومت کنند. تلقین معمولا خطبه‌ای است که ملا پس از دفن فرد مسلمان خطاب بە او ایراد می‌کند، و اصول بنیادین الهیات اسلامی به زبان عربی بە فرد متوفی یادآور می‌شود. جالب اینجاست که مخاطب این خطبه نە عزاداران بلکە فرد متوفی است که به او آموزش داده می‌شود چگونه بە پرسش‌های این دو فرشته –که گفته می‌شود پس از ترک حضار به دیدارش می‌آیند پاسخ دهد. هەژار این پیام الهیاتی برای مردگان را به ندایی برای مقاومت و جنبش کورد تبدیل کردە و چنین اعلام می‌کند:

تلقین به کوردی / مامۆستا هه‌ژار

ای عبد خدا، فرزند زحمت

بشنوی زمن تلقین رحمت

رفته‌ای ازین دنیای فانی

مسکن گزیدی در آن جهانی

همچون دیگران بعد از مردنت

نکیر و منکر میان دیدنت

دندان طلایی با چشم آبی

گرز و سپر و شمشیر لعابی

گاهی اخمو و گاهی خوش سخن

گاهی نورانی سفید پیرهن

پرسان و جویان از دیو جستجو

دهانت ببند، هیچ از آن مگو

گر ترا زدند، تهدیدت کردند

یا با زر و سیم تطمیعت کردند

نترس از چوب و هر آنچه گویند

کاری کن کوردی سخن بگویند

این بار با شیرین ‌زبان کوردی

کم کم بیان کن هر آنچه کردی

بگو عربی گرچه لسان است

زبان کوردی برام آسان است

خدایم یکی پیغمبر همان

سخن نگویم جز کوردی زبان

اگر ز مرگ و  قیامت جویند

بگو پیش تو چیزی نگویند

بگو من کورد سالهاست مردەام

سهمی از روز قیامت بردەام

لخت و گرسنه، بی نان و برگیم

تنها ملت همزاد مرگیم

زیر چکمه‌ی ترک و عربیم

ز ظلم عجم در تاب و تبیم

به نام خدا، به نام اسلام

مسلم، مسلم را کردە قتل عام

بپرس از خدا اگر دین این است

مضحکه‌‌ترین نوع آیین است

چون کورد از ترس این دین بلرزد

دورش اندازم، به هیچ نیارزد

خودت میدانی بهشت چه سان است

بخشی کوچکی از کوردستان است

آب و هوایش زلال و پاک است

کوهستان زر و گوهرش خاک است

مردمانی چون فرشته و حور

سرزمین عشق، سرزمین نور

باغاتش گل و گلستان دشت است

آری، این وطن خود بهشت است

گر جهنم را نیز طلب کنند

نگه به خاک هر عرب کنند

زبان کوردی هموارە بە شدت با تلاش‌های استعماری که می‌خواهد کوردستان را از کورد بزداید یا فضا و تاریخش را از هویت کوردی جدا سازد، بە مقابلە برخاستە است. زبان کوردی از طریق ارجاعات زبانی و واژگان فعالانە در برابر این محو شدن مقاومت می‌کند و با هرگونە بازتعریف جغرافیای کوردی مقابله می‌نماید. کوردها به طور خستگی‌ناپذیری تلاش می‌کنند کوردستانی بودن سرزمین خود را حفظ کنند و كوردبودگی میهن‌شان را پاس دارند و ناگسستنی بودن پیوند این دو را نگە دارند. زبان کوردی این حس حضور صاحبخانه-بودن و تعلق بە  كوردستان را زنده نگه می‌دارد و روایت تاریخی كوردبودگی را پایدار و ماندگار می‌سازد.

«مرزهای» بین‌المللی ایران، عراق، سوریه و ترکیه کە به‌ اجبار ملت کورد و سرزمین تاریخی آن‌ها را تقسیم کرده‌اند. این تقسیم‌بندی در پی تحمیل مفهوم «مرز» و «سرزمین مرزی» غیرقابل پذیرشی بە آنان است. از دیدگاه کوردها، مرزهایی که یک قرن پیش برخلاف خواسته‌های آن‌ها تحمیل شد، ساختارهایی استعماری بیش نیستند. در نتیجه، ملت کورد این مرزها را به‌عنوان معرف هویت کوردی و کیستی  خود نمی‌پذیرند، همان‌طور که شاعر برجسته کورد، هێمن موکریانی (2014: 159)، به‌ زیبایی بیان می‌کند:

ای آن کس که می‌پرستمت و ز چشم من غایبی،

تو خدا نیستی، تو محبوب منی

نه در آسمانی که دستم به تو نرسد

نه بر قافی که بە جستجویت کفش فولادین پوشم

تو را از من گم کرد و مرا از تو دور،

آن پارە خطی که دشمن نامید، حدود

‌هێمن

ملت کورد بە کمک زبان و ارجاعات جغرافیایی روزمره خود در برابر تحمیل تاریخی این مرزها، مقاومت می‌کند. این مقاومت به ‌طور مداوم از طریق زبان کوردی بیان و تکرار می‌شود. اصطلاحات جغرافیایی کوردی برای چهار بخش کوردستان—باکوور (شمال)، باشوور (جنوب)، ڕۆژاوا (غرب)، و ڕۆژهەڵات (شرق)— همە نمایانگر تلاش مداوم ملت کورد برای بازپس‌گیری جغرافیای بومی‌شان است. خود زبان به نمادی قدرتمند از روایت کوردی تبدیل شده است.

این ارجاعات زبانی تنها اعمالی برای یادآوری و فراموش نکردن هویت نیستند بلکه نوعی مقاومت به شمار می‌روند که از طریق شناسایی مخالفت‌آمیز، یعنی تعریف هویت خود در تقابل مستقیم با تحمیل هویت خصم، بیان می‌شوند. آن‌ها تمرین‌ و اعمالی قدرتمند و رادیکال برای بازپس‌گیری حاکمیت و خودحاکمیتی هستند که هر روزە بە هدف استعمارزدایی و خنثی کردن آن انجام می‌شوند (الاسانت، 2021: 1508). اگرچە مرزهای استعماری در صدد تقسیم هویت کوردی، محدود و تکه‌تکه  آن هستند، اما ملت کورد از طریق زبان خود، آنچه دیگران می‌خواهند «سرزمین‌های مرزی» یا «خطوط مرزی» قلمداد کنند را به سان قلب زخمی وطن و مرکز میهن پارەپارە شدە (نیشتمان) می‌نگرد.

منبع:

Soleimani, Kamal (2024): Kurdish Language’s historical narrative. Kurdistan Agorahttps://tishk.org/?p=7263&preview=true.

پاورقی

١.  کمال سلیمانی استاد تاریخ و سیاست اسلامی و خاورمیانه در دانشگاه ال کلخیو د مکزیکو است. او دکترای خود را در سال 2014 در رشته تاریخ اسلامی و خاورمیانه از دانشگاه کلمبیا در نیویورک دریافت کرده و در دانشگاه‌های ترکیه و آمریکا تدریس کرده است. سلیمانی نویسنده چندین مقاله علمی نیز هست، از جمله کتاب او با عنوان اسلام و ملی‌گرایی‌های رقیب در خاورمیانه (انتشارات پالگریو، 2016). در این کتاب، سلیمانی مبانی معرفتی دولت-ملت را با تمرکز بر نقش اساسی و پر رنگ اسلام در ظهور آن به چالش می‌کشد. او نشان می‌دهد که چگونه درهم‌تنیدگی‌ها و تأثیرات متقابل ملی‌گرایی و اندیشه دینی در تاریخ مدرن خاورمیانه شکل گرفته‌اند.

٢. این متن برای ارائه در یک پانل در هشتمین جشنواره فرهنگی کوردها در نوامبر 2024، که در شهر نیویورک برگزار شد، تهیه شده است. نویسنده همچنین مایل است از این فرصت استفاده کرده و صمیمانه از کار استثنایی برگزارکنندگان این رویداد، به‌ویژه خانم خیال قرتال و خانم جنت بیهل، تشکر کند که با تعهد و تلاش‌های خود این جشنواره را به موفقیتی بزرگ و مایه افتخار برای همه شرکت‌کنندگان تبدیل کردند.

٣. باتلر، جودیت (٢٠٠٩) «چارچوب‌های جنگ: چه زمانی زندگی قابل عزاداری است؟» نیویورک: ورسو، صفحات 2-3.

٤. تخمین‌ها متفاوت هستند و دامنەای بین ١٨٢٠٠٠ تا پانصد هزار قربانی دارند.

٥. اشارە بە حکم دادگاە ترکیە در محاکمە لیلا زانا کە او را بە بکارگیری زبانی فاقد قابلیت کدگشایی متهم کرد.

لۆگۆی ناوەند

ئەم وتارە هاوبەش بکە!