گۆڤاری تیشک ژمارە ٧٠ 

شیکاری 

لە ماڵپەڕی ناوەندی لێکۆڵینەوەی کوردستان – تیشک بڵاوکراوەتەوە: 02.10.2024

نیازمند، ریباز (٢٠٢٤):متافیزیک آشوب. گۆڤاری تیشک، ٢٥، ٧٠، ل. ٢٤٩–٢٤٤ . https://tishk.org/ku/2024/09/26/tishk-magazine-summer-2024-vol-25-no-70/

DOI 10.69939/TISHK3853

 بە نظر می رسد کە در چهارچوب هر گونە صورتبندی سیاسی برای خاورمیانە، مجموعەای از مواضع ایدئولوژیک وجود دارند کە نە مشغول رقابت با یکدیگر کە در صدد حذف یکدیگر هستند. تنوع و تضاد و تعارض منافع نیز در خاورمیانە، این منطقە تاریخی و البتە پر آشوب را بە عرصە ذخایر و اندوختەهای افراطی تبدیل کردە کە امکان هر گونە ثبات و آرامش برای مردم رنجدیدە آن، در نهایت ناممکن می نماید. انرژی و هزینەهایی را کە دولتها بە بهانەهای واهی در خاورمیانە نیز مصرف می کنند، آرامش و ثبات را در این منطقە بە کلی بە تهدید تبدیل کردە است.

متافیزیک آشوب

(خاورمیانە و بی نظمی نوین آن: یک نگاە روتین)

ریباز نیازمند

پرزیدنت قول داده است

برای پیروزی بزرگ در خاورمیانە

جشن مفصلی برپا خواهد کرد

میهمانان مهمی‌ از سراسر دنیا

در لیست مدعوین خواهند بود

خاورمیانه نیز، همراه با آن واع مخلفات

جزو لیست غذاهاست.

” حافظ موسوی”

با اینکە جایگزین شدن نظم سیاسی جهانی متکی بر امپراطوریها، توسط نظمی متکی بر دولت ملتها طی روندی چهارصد سالە بە وقوع پیوست، اما آغاز این روند از نظم نوین جهانی نیز با بحرانهایی مواجە بود کە تقابل و خونریزی و کشتار را از استلزامات آن می دانست. بە گونەای کە کشتار و خونریزی از همان ابتدا جزو منویات این نوع از سیاست پردازی بود. ادامە این روند باعث شد کە در سراسر جهان پس از پایان جنگ سرد، این فرضیە بر سر زبانها بیفتد کە تقابل بعدی در جهان و البتە در خاورمیانە و در اثر تقابلهای ایدئولوژیکیی رخ خواهد داد کە نە تنها ثبات و آرامش را از خاورمیانە سلب خواهد کرد، بلکە موجودیت آن را نیز بکلی دچار بحران میکند. ظاهرا این فرضیە چندان نیز بی ربط و دور از واقعیت نبود، چون وضعیتی کە اکنون در خاورمیانە بصورت نظم نوین دیدە می شود، بیش و پیش از آن کە مبتنی بر استراتژیهای سیاسی دولتهای منطقە باشد، ناشی از تفکر ایدئولوژیکی آنهاست. در این میان دولت اسرائیل کە خود بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی و در جریان یهودی ستیزی اروپا بر خاورمیانە تحمیل شدە بود، زمینە هر آنچە آشوب خواندە می شود را در خاورمیانە بنیان نهاد.

از سویی دیگر نیز نظام ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران، کە از همان ابتدا با مسائلی از قبیل عدم مشروعیت دینی و سیاسی مواجە بود، دست کمی از اسرائیل نداشت و بە ایجاد تنش در خاورمیانە افزود. تقابل دو دولت افراطی و ایدئولوژیک اسرائیل و ایران، در واقع خطر تهی شدن دموکراسی از اصل برابری را دو چندان کردە است. بە گونەای کە بە جرات می توان گفت کە نقطە ثقل نظم نوین خاورمیانە در چهل و پنج سال اخیر، مولود همین مسالە اسرائیل و ایران بودە کە اولی با توهم سرزمین موعود و قوم برگزیدە خداوند بە گسترش جنایتهایش در فلسطین دامن زدە و دومی در پی برنامەنویسی برای نسخە بە روزشدەی امپراطوری صفوی و گسترش هلال شیعی در حاشیە خلیج فارس و صدور انقلاب 57 بە جهان، بە ایجاد آشوب در خاورمیانە پرداختە است.

 گذشته از اهمیت اقتصادی، فرهنگی، تمدنی و دینی و تاریخی، خاورمیانە همیشە کانون گرایشها و ایدئولوژیها و البتە تنشهای سیاسی عمدەای بوده است که در دگرگونیهای آن از دوره پس از جنگ جهانی نخست تا امروز تأثیر گذار بودەاند. این گرایشهای سیاسی زمینه اتحاد و ائتلاف کشورهای منطقه و گاه قدرتهای خارج از آن شده و زمینەهای دوستی و کشمکشها و البتە تنشهای منطقەای را نیز فراهم کرده است. بە گونەای کە خاورمیانە نە رنگ آرامش را بە خود دیدە و نە بوی ثبات را چشیدە. این اتحاد و ائتلاف و کشمکشها میان کشورهای عرب خاورمیانه و نیز میان غیراعراب از جمله ایران، ترکیه ، روسیە و سوریە صورت گرفته و روابط و سیاست خارجی و تاکتیکها و استراتژیهای این کشورها را بصورت نظمی نوین ارائە دادە کە از سویی بیشتر بوی آشوب و ناامنی و تاخت و تاز میدهد و از سویی دیگر هزینەهای آن را ملتها پرداخت کردەاند.

سایە حضور آمریکا در منطقە خاورمیانە و استقرار اسرائیل بعنوان نگەدارندە و البتە کاتالیزور سیاستهای هژمونیک آمریکا در خاورمیانە نیز کە همیشە در این نقطە از زمین محسوس و ملموس است، خود مزید بر علت بودە؛ بە گونەای کە نقطە ثقل نظم نوین خاورمیانە را حداقل در دو دهە اول قرن بیست و یکم نیز بە نحوی از انحا شکل دادە است. دخالت آمریکا در خاورمیانە کە بصورت افزایش پایگاههای نظامی در این منطقە خود را نشان داد، بعد از حملە القاعدە بە سازمان تجارت جهانی در سال2001 بیشتر شد. در واقع نظم نوین خاورمیانە، بعد از یازدە سپتامبر، بهانە دست آمریکا داد تا ضمن استحکام هژمونی خود در منطقە و ایجاد جنگ و حملە بە عراق و افغانستان، از موجودیت اسرائیل نیز بە نوعی حمایت کند. با این حال هر گونە خوانشی از نظم نوین خاورمیانە، نە تنها از طریق بررسی دکترین آمریکا، بلکە از میان جریانهای سیاسی و ایدئولوژیک موجود در خاورمیانه نیز کە عموما طی ایجاد دوقطبی امریکا/جهان اسلام سربرآوردە بودند، اگر محال نباشد بدون شک دشوار خواهد بود.

از میان این جریانها، چهار جریان بیش از همه تحولات و دگرگونیهای آن تأثیر گذاشته و سبب روابط منطقەای و فرامنطقەای شدەاند. از یک سو گرایشهای گوناگون ناسیونالیستی اعم از کورد، عرب، ترک، ایرانی و یهودی بیش از همه در شکل دادن به فرایندها و رویدادهای سیاسی نقش داشته و از سوی دیگر گرایشهای اسلامگرایانه کە عموما خود را بصورت افراط گرایانە نشان دادەاند از دهەهای آغازین قرن بیستم به شکل جنبشهای سیاسی، در بیشتر کشورهای خاورمیانه وجود داشته و رشد یافتەاند. بە گونەای کە وجود این گرایشها در دهه های پایانی قرن به شکل سازمانهای فراملی و چندملیتی نه فقط با بازیگران منطقەای، بلکه با قدرتهای بزرگ نیز کشمکش پیدا کردەاند و همزمان در ایجاد نظم نوین خاورمیانە نیز تاثیرگذار بودەاند. این کشمکشها در طول دو دهه نخست قرن بیست و یکم نیز ادامه یافته و به شکل عملیات سپتامبر ۲۰۰۱ القاعده و سپس در اواسط دهه دوم این قرن نمود یافتەاند. تا جایی که به ایران مربوط است تمامی این گرایشهای سیاسی، یعنی ناسیونالیسم عرب و شکل افراطی آن پان عربیسم، ناسیونالیسم ترک، به ویژه نوع رمانتیک/فاشیستیک آن، یعنی پان ترکیسم و سرانجام اسلام سیاسی، چه از نوع میانەروی آن، به شکل جریانهایی چون اخوان المسلمین و گرایشهای مشابه آن و یا سلفی گری افراطی که در القاعده و داعش و سایر گروههای مشابه نمود یافته است، به شیوه های گوناگون بر مردم، حکومتها و سیاستهای کلی و کلان داخلی و خارجی کشورهای خاورمیانە تأثیر گذاشته و این تأثیرگذاری نیز بە هیچ وجە قابل انکار نبودە است. برای نمونه اسلام گرایی اولیە در مصر یعنی اخوان المسلمین به شکل غیر مستقیم، باعث شکل گیری گروههای اسلام گرای شیعه همچون فداییان اسلام شده است کە بعدها رابطە بین اخوان المسلمین و اسلام شیعی در ایران نیز بە سبب تعارضات منفعت طلبانە بە کدورت و قطع روابط ایران و مصر منجر شد. تاثیرگذاری منطقەای فداییان اسلام در خاورمیانە، آن موقع بە سمت رادیکالیزە شدن سوق دادە شد و پای ایران را بیشتر بە آشوبهای خاورمیانە باز کرد کە قضیە فلسطین در میان بود.

قضیە فلسطین از همان ابتدا برای ایران نە از لحاظ دینی کە از لحاظ سیاسی و استراتژیکی حائز اهمیتی فراوان بود. در این میان باید بە دو رویە بودن سیاستهای ایران در قبال فلسطین و بعدها لبنان شک کرد. در حالیکە اکثریت قریب بە اتفاق مسلمانان مورد حمایت ایران در فلسطین را اعراب سنی مذهب تشکیل میدهند اما، اهل سنت ایران کە جمعیت قابل توجهی از ایران را شامل می شوند کماکان از محرومیتهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در ایران رنج می برند. بە نظر میرسد کە سیاستهای ایران چە در قالب فداییان اسلام و چە در قالب جمهوری اسلامی، بیشتر ناظر بە ایجاد و گسترش هلال شیعی در منطقە و تضمین سیاسی همان ناسیونالیسم باستانگرا و نژادی بودە کە خود را در شکل پان ایرانیسم مذهبی(شیعی) نشان دادە است. با این حال تأثیر جریانهای سیاسی و ایدئولوژیک خاورمیانه در ایران را بیشتر می توان در چهارچوب ایجاد تضاد و کشمکش دید چرا که گرایشهایی چون ناسیونالیسم عرب و پان عربیسم، ناسیونالیسم ترک و پان ترکیسم و اسلام سیاسی از نوع افراطی یا میانەرو به شیوه های گوناگون دیدگاهها و برنامەهای الحاق گرایانه و مداخله جویانەای در خاورمیانە داشتەاند و از سوی دیگر گرایشهای ملی گرایانە در منطقه کە نمود آن را می توان در بستر گفتمان کوردی مورد مداقە قرار داد، ایران را برآشفتە است.

جریانهای دینی و ملی گرایانە کە از همان ابتدا از برنامه ها و سیاستهای ایدئولوژیک برآمده از کشمکشهای گستردۀ جهانی پیش از جنگ جهانی اول و دوم و در جریان آن سرچشمه می گرفتند و بر تمامی منطقه خاورمیانە اثر گذاشتە بودند به ایران نیز سرایت کردە و از داخل و خارج بر امنیت ملی آن تأثیر گذاشتند. فارغ از همە این گرایشهای دینی و ناسیونالیستی کە بر خاورمیانە تاثیرات خود را گذاشتە بودند، چیزی کە همیشە ایران و بە تبع آن خاورمیانە را برآشفتە بود، ناسیونالیسم یهود یا صهیونیسم بود کە از آغاز پیدایشش در خاورمیانە تا مرحله رشد و تکامل خود، هم بر خاورمیانه و هم بر ایران اثرگذار بودە و هست. فارغ از اینکە ناسیونالیسم یهود خود را در شکل دولت اسرائیل نشان دادە بود، این ارتباط و تأثیرگذاری در دوران حکومت پهلوی و در دورۀ جمهوری اسلامی متفاوت بوده است. در دوران پهلوی ارتباط غیر رسمی با اسرائیل باعث کشمکش میان ایران و ناسیونالیستهای عرب از یک سو و حکومتهای محافظه کاری چون عربستان سعودی از سوی دیگر شد. سیاست دشمنانه جمهوری اسلامی با پدیده صهیونیسم و موجودیت اسرائیل از سال ۱۳۵۷ تاکنون به طور مستقیم و غیر مستقیم امنیت ملی ایران و حتی خاورمیانە را نیز در ابعاد سیاسی اقتصادی و نظامی تحت تأثیر خود قرار داده است.

اینکە ژان ماری گنو، در مورد وجود نوعی عصبیت شدید در بین یهودیان میگوید و فروپاشی یهودیان و تقلیل آنها از ملت بە اجتماع را بە شکست مدل اقتصادی نخستین بنیانگذاران حزب کارگر و آرمان کیبوتزیم ربط میدهد؛ با این وجود نگاە و رویکرد تاریخی در این مورد نیز خالی از لطف نیست. با تصویب پیشنهاد مورسیون – گریدی یا همان راە حل امریکایی/انگلیسی و پیشنهاد گروە کمینە سازمان ملل مبنی بر تشکیل دولت واحد یهودی/عربی و تقسیم فلسطین بە دو منطقە یهودی و عربی در سال 1947 کە ایران هم در آن مشارکت داشت، اوضاع خاورمیانە رو بە ناآرامی نهاد. در واقع نظم نوین خاورمیانە را میتوان با تصویب این قطعنامە و اعلام استقلال اسرائیل در 15 مە 1948 سراغ گرفت کە اسرائیل از پذیرش واحد فلسطینی آن امتناع کرد. تشکیل دولت یهود در قلب فلسطین کە از آرزوهای هرتصل نیز بود، نە اسرائیل را قانع کرد و نە فلسطینیها را ساکت. با این حال آنچە بە کشمکش میان ناسیونالیسم افراطی و ایدئولوژیک اسرائیل و ناسیونالیسم فلسطینی دامن میزد، نە بی میلی آنها نسبت بە عدم بە رسمیت شناسی همدیگر کە ورود بازیگران منطقەای از جملە عرب ناصری و بعث و اسلامگرایان عرب و غیر عرب از یک سو و از سوی دیگر آمریکا و اروپا و بخصوص ایران بود.

همانطور کە قبلا اشارە شد بخش دیگری از نظم خاورمیانە، پس از انقلاب ایران در سال1357 نمایان شد. آن روزها هم نیروهای انقلابی ایران و هم اسلام گراها و هم چپ گرایان مارکسیستی، تحت تاثیر فضای گفتمانی رادیکال ایران و منطقە، ناسیونالیسم یهود و صهیونیسم را پدیدەای امپریالیستی و در تضاد بامنافع مردم خود و استراتژیهای خود میپنداشتند. جمهوری اسلامی کە از همان آوان و بە بهانە توطئە طراحی شدە علیە ایران و جهان اسلام، مخالفت شدید خود را با صلح کمپ دیوید ابراز کردە بود، اسرائیل را نە تنها دشمن خود کە دشمن تمامی جهان اسلام معرفی و خود را متحد فلسطین اعلام کرد. از سوی دیگر نیز اسرائیل فروپاشی دولت پهلوی و تشکیل یک دولت ایدئولوژیک در ایران را مایە نگرانی خود میدانست و از سویی هم ایران بە بهانە رسمیت بخشی بە ولی امر مسلمین و تعیین تکلیف برای کل مسلمانان جهان و صدور انقلاب بە دنیا و گسترش هلال شیعی از هیچ کوششی فروگذار نکرد و این نیز بە نگرانی اسرائیل افزودە بود. از سویی دیگر حمایت ایران از جنبشهای ضد اسرائیلی جهاد اسلامی و حماس کە در سال1987 بە صحنە آمدە بودند، امنیت اسرائیل و خاورمیانەای را که آمریکا پیش بینی آن را برای خود کردە بود بە هم زد. بە گونەای کە مشکل اصلی امنیتی و تهدید اسرائیل نە ایران کە فلسطینیهای مسلح مستقر در لبنان و سوریه و فلسطین و دیگر کشورهای عربی بود کە موجودیت اسرائیل را بە رسمیت نمی شناختند و مورد حمایت جمهوری اسلامی بودند.

پیمان صلح اسلو در سال1993 با اینکە خطر فلسطینیها و گروههای مسلح محور مقاومت و سازمان آزادیبخش فلسطین و دیگر کشورهای عربی را از اسرائیل زدودە بود، اما حمایت گستردە جمهوری اسلامی از گروههای حماس و جهاد اسلامی و مخالفت سرسختانە آن با قرارداد صلح اسلو، جمهوری اسلامی را بە دشمن شمارە یک اسرائیل تبدیل کرد. در واقع تغییر مماشات اسرائیل با ایران از همین نقطە شروع شد و طی آن دولت افراطی لیکود در اسرائیل با زیر پا گذاشتن قرارداد اسلو و اشغال سرزمینهای فلسطین و بە حاشیە راندن فلسطینیها و ایجاد شهرکهای یهودی نشین، بە تغییر استراتژیهای خود در قبال ایران و فلسطین پرداخت. مخالفت جمهوری اسلامی با اسرائیل باعث شد کە اسرائیل، ایپک، لابی قدرتمند خود را در آمریکا بە جریان بیندازد و پای آمریکا را نیز بە دشمنی هر چە بیشتر با ایران باز کند.

موضوع دیگری کە اسرائیل در راستای خطرزدایی از ایران در جامعە جهانی مطرح کردە بود، مسالە هستەای ایران و انکار مسالە هولوکاست از سوی ایران بود. اسرائیل با طرح این ادعاها توانست ایران را بە خطری بزرگ نە تنها برای خاورمیانە کە برای کل جهان تبدیل کند. شاید بتوان گفت کە بزرگترین موفقیت اسرائیل در این راستا، روی کار آوردن دونالد ترامپ در امریکا بود کە از طرفی در مخالفت با بە انجام رسیدن برجام با اسرائیل هم رای بود و از طرفی هم ایران را بعنوان مخل نظم و امنیت جهانی و منطقە پذیرفتە بود. در این میان اسرائیل توانست با لابیگریهای پرنفوذ و قدرتمند خود، غیر از آمریکا، عربستان سعودی را نیز در تقابل با ایران قرار دهد و از این راە با هدف رویارویی با آنچە خطر ایران برای جامعە جهانی و خاورمیانە نامیدە می شد بپردازند. ایران اما از آن طرف با کشیدن پای روسیە و چین و سوریە و ترکیە و حتی کرە شمالی بە ماجرا، خطر اسرائیل و آمریکا را بە طور کلی دفع نکرد بلکە بە موازنە نسبی قدرت و تاخت و تاز در خاورمیانە آنگونە کە مورد نیاز بود دست یافت؛ اما، مسالە اصلی در این میان سهم خواهی روسیە و ایران و ترکیە از سوریە بود کە ایران بە بهانە دفاع از حرم و ترکیە نیز بە بهانە مبارزە با تروریسم، نیروهای خود را با هدف تقابل مستقیم و آشکار با آمریکا و اسرائیل در آنجا مستقر کردە بودند. گفتە میشود کە ایران در طول حضور نیروهای خود در سوریە تاکنون، بیش از شش هزار کشتە و دەهزار میلیارد دلار خسارت داشتە کە برای اقتصادی چون اقتصاد ایران کە بە کلی اقتصادی مفلوک و منتج از رانتهای دولتی است، رقم تعجب برانگیز و قابل ملاحظەای است.

تداوم حمایت ایران از سوریە و فلسطین باعث شد کە این بار آمریکا و شخص دونالد ترامپ، با خروج از برجام و ترور قاسم سلیمانی و همراهش در فرودگاە بغداد، خاورمیانە را بار دیگر دچار تنشهای جدی کنند. حملات اسرائیل بە سپاە قدس و ایجاد خسارتهای زیاد جانی و مالی برای ایران در سوریە و اعمال تحریمهای گستردە علیە ایران اما هرگز باعث نشد کە ایران در خاورمیانە دست از شیطنت بردارد. مسلح کردن گروههای ضداسرائیلی در لبنان و فلسطین و حملە غافلگیرانە حماس بە اسرائیل در هفتم اکتبر 2023 و تداوم حملات اسرائیل بە غزە و کشتە و زخمی کردن بیش از 189000 نفر زن و مرد و کودک بی دفاع و مظلوم فلسطینی در غزە و بمباران مساجد و مدارس و بیمارستانهای فلسطین و همچنین دوشیدن کشورهای عربی اسلامی خاورمیانە توسط امریکا و چین و روسیە و ترکیە کە هر کدام بە بهانەای مشغول خونریزیهای فراوان در اقصی نقاط خاورمیانە هستند، امکان سلب حق و حقیقت و ایجاد هر گونە ثبات و آرامشی را از خاورمیانە سلب کردە است.

 بە نظر می رسد کە در چهارچوب هر گونە صورتبندی سیاسی برای خاورمیانە، مجموعەای از مواضع ایدئولوژیک وجود دارند کە نە مشغول رقابت با یکدیگر کە در صدد حذف یکدیگر هستند. تنوع و تضاد و تعارض منافع نیز در خاورمیانە، این منطقە تاریخی و البتە پر آشوب را بە عرصە ذخایر و اندوختەهای افراطی تبدیل کردە کە امکان هر گونە ثبات و آرامش برای مردم رنجدیدە آن، در نهایت ناممکن می نماید. انرژی و هزینەهایی را کە دولتها بە بهانەهای واهی در خاورمیانە نیز مصرف می کنند، آرامش و ثبات را در این منطقە بە کلی بە تهدید تبدیل کردە است. بنابراین وجود نظامهای ایدئولوژیک و نامشروع در این بخش از جهان، فرایند گستردەای از مبادلات کشمکش آمیز است کە نە ارمغان آورندەی نظمی نوین کە موجد بی نظمی مبتنی بر کشتار و خونریزی هستند. از این منظر خاورمیانە نە در وضعیتی استثنائی و نە خود وضعیتی استثنائی است بلکە در وضعیتی قرار گرفتە کە سرکوب چهارسوی آن را گرفتە است.

فهرست منابع:

مظفری، علی (١٤٠٠)؛ “شکل دهی بە هویت ملی در ایران”، تهران، نشر شیرازە.

لشکری تفرشی، دکتر احسان (١٣٩٢)؛ “تعارضات ژئوپلتیک جهان اسلام و غرب”، مشهد، نشر پاپلی.

ماری گنو، ژان (١٣٨١)؛ “پایان دموکراسی”، ترجمە عبدالحسین نیک گهر، تهران، نشر آگە.

عباسی، ابراهیم (١٣٩٦)؛ “رادیکالیسم اسلامی در ایران معاصر”، قم، نشر دانشگاە مفید.

احمدی، حمید (١٤٠٣)؛ “گرایشهای سیاسی در خاورمیانە و امنیت ملی ایران”، تهران، نشر نی.

گارودی، روژە (1393)؛ “گورکنها، یک هشدار بە زندگان (نقد نظم نوین جهان)”، ترجمە علی اکبر کسمایی، تهران، نشر اطلاعات.

جیمز، ارون (١٣٩٥)؛ “عوضیها ( نظریەای دربارە دونالد ترامپ)”، ترجمە علی اصغر شجاعی و پرستو عوض زادە، تهران، نشر شبگون.

انسار، پی یر (١٩٩٢)؛ “ایدئولوژیها، کشمکشها و قدرت”، ترجمە مجید شریف، تهران، نشر قصیدە سرا.

لۆگۆی ناوەند

ئەم وتارە هاوبەش بکە!