گۆڤاری تیشک ژمارە ٧٠
تیۆری
لە ماڵپەڕی ناوەندی لێکۆڵینەوەی کوردستان – تیشک بڵاوکراوەتەوە: 02.10.2024
حسنیان، آلان (٢٠٢٤):روشهای چندجانبەی جمهوری اسلامی ایران برای سرکوب کوردها. گۆڤاری تیشک، ٢٥، ٧٠، ل. ١٧٩–١٥٦ . https://tishk.org/ku/2024/09/26/tishk-magazine-summer-2024-vol-25-no-70/
روشهای چندجانبەی جمهوری اسلامی ایران برای سرکوب کوردها
آلان حسنیانI
چکیدە
از زمان تأسیس دولت-ملت مدرن ایرانی در سال ١٩٢٣، رژیمهای متوالی و حکومت ایران دنبالەروی یک سیاست پیچیدەی سرکوبگری و آزار مردم کورد و تهدیدی جدی برای هویت، فرهنگ و جامعەی ملی کوردها بودەاند. رژیمهای ایران، بە موازات روشهای نظامی، مؤسسات فرهنگی، آموزشی، آیینی و اقتصادی، دولت را برای رسیدن بە اهداف آسمیلەکردن و تسلط بر کوردها بە خدمت گرفتەاند. یک بررسی در تاریخ کورد و سیاست در ایران آشکار میسازد در حالی کە جامعەی بینالملل بر استقرار وسیع نیروی نظامی و میلیتاریزەکردن آشکار کوردستان ایران (روژهلات/شرق کوردستان) تا اندازەای آگاهند، عملهای وسیعتر روانی و غیرنظامی (نیروی نرم) بەکاربردەشدە در سرکوب جنبش، هویت و فرهنگ کوردی برای دنیای بیرون کمتر شناختە شدە است. در این مقالە، با تمرکز بر اَبَررسانەها و سیاست “تفرقە بیانداز و حکومت کن” بە عنوان راهبردها و مکانیزمهای استفادهشدە توسط دولتهای ایران برای تسلط بر شهروندان کورد، میخواهد تحلیلی بر روابط دولت-کوردها در ایران پس از سال ١٩٧٩ ارائە دهد.
کلمات کلیدی
میلیتاریزەکردن ، نیروی نرم، کوردها، جنگ روانی، روژهلات
مقدمە
مردم کورد، ملتی با جمعیت ٣۶-۴۶ ملیونی(بریتانیکا، ٢٠٢۴؛ انستیتوی کورد، ٢٠١٧)١هستند کە برخلاف خواست خود میان دولت-ملتهای تورکیە، ایران، عراق و سوریە تقسیم شدەاند. این تقسیم مردم کورد و کوردستان پس از جنگ جهانی اول منجر شدە کە کوردها یکی از بزرگترین ملتهای بدون دولت-ملت بە شمار بیایند. متعاقباً آنها دستخوش سیاستهای تبعیضآمیز و خشن در هر کدام از کشورهایی کە آنها را کنترل میکنند (کینگ، ٢٠١٣) شدەاند. برای مثال، یکی از مشخصەهای اصلی تشکیل دولت-ملت در ایران از دهەی ١٩٢٠ پروسەی بحثبرانگیزی بودە کە با شعار مدرنیزەکردن و یکدستکردن فرهنگ، هویت و زبان، فرهنگ، تاریخ و زبان فارسی را بە بالاترین سطح تسلط خود رساندە است. دولت ایرانیِ تحتسلطەی مستبدانەی رضا شاه پهلوی (١٩٢۵-١٩۴١)، پروسەی پاکسازی زبانی و فرهنگی علیە مردم غیرفارس را آغاز کرد.
هویت ایرانیِ فارسیسازیشدە، زبان و فرهنگ فارسی را بە عرب، آذری، بلوچ، گیلک، کورد، تورکمان، و سایر گروهها و جوامع غیرفارس با بهکارگیری روشهای قهری افراطی تحمیل کرده است. از ابتدای قرن بیستم، ایران آزمایشگاه سیاستهای گوناگون آسمیلەکردن جوامع ملی غیرفارس و تبدیل آنها بە هویت ساختگی ایرانی-آریایی بودە است (الینگ، ٢٠١٣؛ صالح، ٢٠١٣؛ وزیری، ١٩٩٣). دولت ایرانی جوامع ملی غیرفارس سیاسیشدە را بە عنوان تهدیدی بر وجود خود دیدە و با آنها برخورد کردە است. دولت ایرانی، علاوە بر استفادە از نیروی قهری و نظامی، راههای جنگ روانی را برای بە استیلادرآوردن و شیطانیسازی این جوامع بە کار بردە است (بهاری، ٢٠٢٠).
مردم کورد مستثنی از تحمیل هویت ملی تعریفشدەی دولت نبودەاند. در طول قرن اخیر، رژیمهای متوالی در ایران سیاستهای گستردە و مختلفی را برای آسمیلەکردن کورد و کشاندن آنها بە جریان اصلی هویت ملی اعمال کردەاند. مردم کورد در ایران، مشابە کوردها در تورکیە، عراق و سوریە، از سیاستهای اشغالگرانە دولت-ملتها در یکدستسازی و نفی و نابودی هویت، فرهنگ و زبان کوردی (انتصار، ٢٠١٠) بسیار رنج دیدەاند. برای مثال در ایران، منطقەی کوردها٢ از لحاظ تاریخی منطقەای بودە کە در کشور بیشترین امنیتیسازی را شاهد بوده و با هویت ملی و سیاسی کوردها بە عنوان تهدیدی برای تمامیت ارضی و هویت ایرانی رفتار شدە است. این پنداشت توسط رژیمهای متفاوت در ایران بە کار بردە شدە تا امنیتیسازیِ کوردستان و ظلم و سرکوب فعالین فرهنگی و سیاسی کورد را توجیە کنند. میلیتاریزەکردن سیستماتیک کوردستان و امنیتیسازی هویت، فرهنگ و زبان کوردی از دورەی پهلوی (١٩٢۵-١٩٧٩) شروع شد و توسط جمهوری اسلامی ایران نیز ادامه یافته است. (انتصار، ١٩۴٨؛ حسنیان، ٢٠٢١ب؛ سلیمانی و محمدپور ٢٠٢٠ الف).
I دانشگاه اکستر، اکستر، انگلیس، پادشاهی متحد بریتانیا
مقاومت کوردها در برابر هویت فارسیسازیشدە منجر بە قیام یک دهەای رهبر کورد، اسماعیل آقای شکاک، شناختەشدە بە نام سمکو (سلیمانی، ٢٠١٧)، رهبر جنبش ملی کوردها در اوایل قرن بیستم در ایران، و بعدها دیگر رهبر کورد، قاضی محمد، کە جمهوری کوردستان با مرکزیت مهاباد را در ١٩۴۶ بنا نهاد، شد. (ولی، ٢٠١١). این جمهوری بعد از ١١ ماه و پس از هجوم سنگین نظامی بە کوردستان و اعدام قاضی محمد و چند تن دیگر از رهبران کورد پایان یافت (ولی، ٢٠١١). این جمهوری ارزش سمبولیک چشمگیری در تشکیل هویت ملی کوردهای ایران داشتە است و بە بخش جداییناپذیر حافظەی جمعی و روایت مردمی کوردها در آزادی ملی تبدیل شدە است و “(این) جمهوری در اذهان کوردها حق تعیین سرنوشت آنها و توانایی آنها در ادارەی امور خود را متبلور کردە است” (رومانو، ٢٠٠۶، ص ٢۴۵).
مردم کورد در ایران فعالانه در انقلاب ١٩٧٩، کە منجر بە تشکیل جمهوری اسلامی ایران شد، شرکت کردند. آنها سقوط رژیم پهلوی را بە عنوان فرصتی امیدوارکنندە برای ظهور رابطەای مسالمتآمیز با حکومت دیدند کە میتوانست بە آنها خودمختاری سیاسی و فرهنگی ببخشد، اما واکنش خشن رژیم اسلامی بە اعلام خودمختاری کوردها و مقاومت کوردها در برابر رژیم منجر بە امنیتیسازی گستردەی زندگی کوردها شد (کعبی، ٢٠٢٣؛ حسنیان، ٢٠٢١الف ). در دهەهای اخیر، گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران مکرراً گزارش دادەاند کە تقریباً نیمی از زندانیان و اعدامیان سیاسی از فعالین سیاسی، فرهنگی، زیستمحیطی یا آیینی کورد بودەاند، در حالی کە کوردها ١٢-١۵٪ جمعیت ایران را تشکیل میدهند (حسنیان، ٢٠٢٠). سرکوب و اعدام فعالین سیاسی و مدنی کورد، میلیتاریزەکردن گستردە و توسعەنیافتگی عمدی کوردستان، تخریب زیستگاههای انسانی و طبیعی و غارت منابع طبیعیِ آن از جملە روشهای چندجانبەی سرکوب کوردهاست کە توسط رژیم اسلامی برای بەحاشیەراندن و هجوم بە کوردها اعمال شدە است. اما جنبەای دیگر از سرکوب کوردها توسط جمهوری اسلامی ایران هجوم ناآشکار و سازماندهیشدە علیە هویت فرهنگی و ملی کوردها و انسجام اجتماعی در کوردستان است.
با وجود این، از زمان قیامهای سرتاسری در ایران در ٢٠٢٢، کە عمدتاً توسط تظاهرکنندهگان کورد بر علیە قتل بیرحمانەی زن کورد ٢٢ سالە، ژینا امینی (همچنان شناختەشدە با نام تحمیلی حکومتی مهسا امینی)، توسط نیروهای گشت ارشاد در ١۶ سپتامبر٢٠٢٢ شروع شد، حدود ۶٠٠ تظاهرکنندە در سرتاسر ایران توسط نیروهای پلیس و سپاه پاسداران کشتە شدند (حسنیان، ٢٠٢٢ ب؛ رادپی، ٢٠٢٢؛ صادقی بروجردی، ٢٠٢٣). تظاهرکنندهگان در معرض خشونت بسیار شدیدی قرار گرفتند، از جملە استفادە از گلولەهای نظامی، بهویژه در مناطق و استانهایی مانند کوردستان و سیستان و بلوچستان، کە از لحاظ قومی-آیینی با هویت حاکم فارسی متفاوت هستند و تاریخی طولانی در مقاومت با رژیم دارند. در طول تظاهرات، بیشترین تعداد از تظاهرکنندەگان توسط سپاه پاسداران و پلیس در این مناطق کشتە شدند.
علاوە بر آن، حکومت کمپینهای دروغپراکنی و برچسپزنی بە تظاهرکنندهگان با عناوین “فعالیتهای تجزیەطلبانە” بە منظور لطمەزدن و ازبینبردن همبستگی و اتحاد نوظهور بیناجوامعی در این مناطق را بە راه انداخت (حسنیان، ٢٠٢٢ الف؛ محمدپور، ٢٠٢۴). در طول این قیامها، کوردستان ایران (روژهلات/ شرق کوردستان) انواع ظلم دولتی را تجربە کردە است کە مختص مردم کورد و مبارزەی آنها علیە جمهوری اسلامی ایران است. حکومت تلاش کرد بە تظاهرات در سایر نقاط کشور با تعداد محدودی کشتە و زخمی پایان دهد، در حالی کە در کوردستان در دومین هفتەی اعتراضات در سپتامبر ٢٠٢٢ آشکارا تلاش کرد قیام را بە جنگی منظم تبدیل کند. رژیم بەطور سیستماتیک اخبار و ویدیوهایی جعلی دربارەی حضور اعضای شاخەی نظامی احزاب سیاسی کورد (پیشمرگە) در میان تظاهرکنندهگان پخش کرد. ویدیوها کە نشان میدادند تفنگداران سپاه پاسداران خود را بە شکل پیشمرگە درآوردەاند و ساکنان روستاها و شهرهای کوردی را میترسانند در رسانەها بەسرعت پخش شد (حسنیان، ٢٠٢٢ الف؛ محمدپور، ٢٠٢۴). هدف رژیم از چنین استراتژیهایی این بود کە بە بهانەی حفظ امنیت ملی، این قیام را در کوردستان بە شکل بیرحمانەای سرکوب کند. اگر چە در ادامە هم باجزئیات شرح دادە میشود، این استراتژیها محدود بە قیام ٢٠٢٢ نبود، بلکە ادامەی استفادەی رژیم از روشهای نظامی و تاکتیکهای روانی از ابتدای تأسیس خود در اوایل ١٩٧٩ بود (کعبی، ٢٠٢٣؛ حسنیان، ٢٠٢٢ الف؛ محمدپور، ٢٠٢۴؛ رادپی، ٢٠٢٢).
هرچند کە اختلافات دولت-کوردها در ایران تاریخی طولانیتر دارد و بە ابتدای قرن بیستم برمیگردد، تمرکز این مطالعە بر روابط دولت-کوردها پس از ١٩٧٩ است. این مطالعە قصد ندارد تأثیر مخرب هجومهای نظامی جمهوری اسلامی ایران بر کوردها را کە منجر بە کشتەشدن دەها هزار نفر و تخریب اموال شد، کماهمیت جلوە دهد (کعبی، ٢٠٢٣؛ حسنیان، ٢٠٢١ الف، سلیمانی و محمدپور، ٢٠٢٠ الف)، بلکە تمرکز این مطالعە بر جنبەهای پنهانتر و کمتربحثشدەی جمهوری اسلامی ایران در هدفگیری کوردها خواهد بود (سلیمانی و محمدپور، ٢٠٢٠ ب). در این مقالە به جنبەهای جنگ روانی و جنگ نرم علیە کوردها پرداخته میشود کە هدفشان تخریب هویت کوردها و برهمزدن انسجام فرهنگی/اجتماعی و تضعیف روحیەی آنها در مبارزات خود است. از آنجایی کە در جنبشهای ملی کوردها تمرکز اصلی بر حفظ و ترویج هویت ملی، فرهنگ و زبان کوردی بودە است، رژیم از طریق اشاعەی فرهنگ رایج، صدا و سیما، سینما و غیرە، سعی در تحقیر فرهنگ و هویت کوردها داشتە است. برای مثال، فیلمهای ایرانی سالهاست سعی کردەاند کوردها را خبیث و خالی از صفات انسانی نشان دهند، مخصوصاً مردهای کورد کە آنها را خشن، عقبماندە و غیرمتمدن جلوە دادەاند. جمهوری اسلامی ایران همچنین با سازماندهی و استقرار افراد محلی همدست خود، کە بە نام جاش٣ شناختە شدەاند، خواستە است بذر تفرقە را میان کوردها بیافشاند (انتصار، ٢٠١٠؛ مفیدی، ٢٠٢٢؛ ولی، ٢٠١١).
در طول تاریخ مدرن، صدا و سیما، انتشارات و شبکەهای رسانەهای اجتماعی نقش مهمی در توسعهی دانش، اطلاعات و فرهنگ مردمی داشتەاند. با این حال، این پلتفرمها بهوسیلەی نهادهای دولتی (برای نمونە، نظام آموزش و پرورش، ارتشهای مذهبی و سازمانهای اطلاعاتی) برای اهداف تبلیغی و استحکام و یا افزایش احساسات ملیگرایانە در میان مردم خود گسترش دادە شدەاند (مفیدی، ٢٠٢٢؛ شیخالاسلامی، ٢٠١١؛ سلیمانی و عثمانزادە، ٢٠٢٢). این رسانەها در اختلافات و رقابتهای درون و بینا ملت-دولتی نقش مهمی ایفا کردەاند. سازمانهای غیردولتی هم کە رسانەهای جدید خطمشی آنها را ترویج میدهند از صدا و سیما مستفید شدەاند. سازمانهای پیشتاز جنبش کوردها این رسانەها را بە طور سیستماتیک بەکار گرفتەاند کە حزب کارگران کوردستان (پ ک ک) نمونەای موفق است. مد تیوی، نخستین کانال تلویزیون ماهوارەای کوردی ( و احتمالاً نخستین کانال تلویزیونی متعلق بە مردمان ستمدیدەی بدون دولت) در سال ١٩٩۴ در اروپا تأسیس شد و از کمیسیون تلویزیون مستقل بریتانیا مجوز پخش گرفت. این رسانە کە ابزاری قدرتمند در ترویج هویت فرهنگی و ملی کوردهاست برای دولتهای اشغالگر کوردستان بە چالشی تبدیل شدە است (حسنپور، ١٩٩٨). در نوشتەهای امیر حسنپور آمدە است: ” مد تیوی هر روز در نزدیک بە دو ملیون خانە پرچم کوردستان را برمیافراشت. بدیهی است کە تورکیە با هر دیش ماهوارە در پشت بام هر ساختمانی در “جنوب شرق” مانند پرچم کوردستان برافراشتە رفتار میکرد” (١٩٩٨، ص ٩٩).
روش و چارچوب مفهومی
در طول موجودیت ۴۵ سالەی جمهوری اسلامی ایران، جنبش کوردی بە طور مداوم یکی از اپوزیسیونهای کنشگر و پویای آن بودە است. در پاسخ، رژیم تاکتیکهایی را در مبارزە با کوردها اتخاذ کردە است. در این مقالە برای مطالعەی روشهای چندجانبەی رژیم در سرکوب کوردها، چهار مورد برای بحث انتخاب شدە است: الف) رسانەهای ایرانی؛ ب)کوردها در سینمای ایرانی؛ ج) جنگ تضعیف روحیە، و د)عامل جاش. برای هر یک از این موارد، منابع متعددی بە زبان کوردی و فارسی در دسترس هستند. برای نمونە، مجلەی تیشک کە مجلەای دوزبانەی کوردی-فارسی است، برای مطالعات منتقدانە و برای عناوین و تمهای گوناگون از جملە رسانە، سینما، روابط دولت-کوردها از چشمانداز بینااستعماری، و اقتصاد سیاسی کوردستان، تبدیل بە پلتفرم روشنفکرانەی مهمی شدە است. تیشک مجلەای غیرانتفاعی است کە توسط کوردهای ایرانی در تبعید در کوردستان عراق انتشار مییابد، هرچند کە بسیاری از مقالات آن توسط کوردهای ایران بەصورت ناشناس نوشتە میشوند. مطالب دیگری کە در این مقالە بە انگلیسی، کوردی و یا فارسی از آنها استفادە شدە است شامل مطالب اینترنتی، محتوای رسانەهای اجتماعی (پستهای فیسبوکی)، نظرات و مقالەهای کوتاه است.
دولت بەشکلی سیستماتیک سرویسهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را برای حملە بە هویت، فرهنگ و زبان جوامع ملتهای غیرفارسزبان گسترش دادە است. برای مثال، در اوایل دورەی بعد از انقلاب، و بەموازات حملات نظامی بە کوردستان، در صدا و سیمای جمهوری اسلامی و روزنامەهای دولتی، جمهوری اسلامی ایران حملەای همهجانبه را بە مردم کورد و جنبش آنها آغاز کرد کە منجر بە اعتراضات سرزنشگرانەی کوردها شد. منبعی دیگر برای اطلاعات این مطالعە، مطالبی است کە توسط دولت ایران تولید و پخش شدەاند و پلتفرمهای رسانەهای تحت حمایت دولت کە کوردها (و فرهنگ، هویت و جامعەی کوردی) را بە تصویر میکشند. این موارد شامل مستندات، فیلمها، سریالهای تلویزیونی (لاینبارگر، ١٩۴٨، ٢۵) و سایر مواردی هستند کە میتوان بە فرهنگ مردمی توصیف شوند. این بخش، جنگ بیصدای جمهوری اسلامی ایران علیە کوردها را از لنز جنگ روانی مفهومسازی میکند. با بە یاد آوردن دیوید. آ. کارتر (١٩٧٧)، میتوان گفت کە جمهوری اسلامی ایران پروسەای متداوم از خشونتهایی را علیە کوردها دنبال میکند کە از نظر روانی گزینشی هستند و هدف آنها تهدید، ترساندن، تحقیر، بازدارندگی و تضعیف روحیەی مردم است. جنگ روانی، بەمثابە چارچوبی مفهومی، توصیفهای گوناگونی برای چرایی و چگونگی اتکای دولت بر تدابیر روانی، چە بر علیە دولتهای دیگر و چە در بستری داخلی ارائە میدهد.
پاول لاینبارگر (١٩۴٨)، پیشگام مفهومسازی جنگ روانی، تأکید میکند کە “نە جنگ و نە روانشناسی موضوعات جدیدی نیستند و هر کدام بەاندازەی بشر قدیمی هستند” (ص ٢۵). طبق این استراتژی، ” بزرگترین موفقیت در جنگ از طریق ازبینبردن میل دشمن بە مقاومت، و با کمترین میزان نابودی ظرفیت جنگجویی به دست میآید” (لاسول، ١٩۵١، ص٢۶١). جنگ روانی مقولەای غیرمتعارف از جنگ است کە علم روانشناسی را بە عنوان عنصر ابزاری خود بە کار میگیرد. این یک پروسەی دقیق، پیچیدە و متداوم است کە برای رسیدن بە دشمن و تضعیف روحیەی او طراحی گردیدە و با نام جنگ “قلبها و ذهنها” (کلو، ٢٠٠٩) هم شناختە شدە است. جنگ روانی، برخلاف جنگ نظامی، نوعی جنگ نرم است کە در بسیاری موارد روشهای غیرخشن را برای پراکندن ترس و سردرگمی بە کار میگیرد. فعالیتهای روانی برنامەریزیشدە مانند پروپاگاندا، دستکاریکردن و تکنیکهای نیمەآگاهانە برای هدفگیری فرهنگ، احساسات و رفتارهای مخاطبین مورد نظر و یا تغییر طرز برخورد و رفتار دشمن بهکار بردە میشوند. بنابراین پروپاگاندا در کانون جنگ روانی قرار دارد و احتمالاً با عنوان “ترغیب سازماندهیشدە با استفادە از روشهای غیرخشن” توصیف شود (لاینبارگر، ١٩۴٨، ص ٢۵). هدف پروپاگاندا دستکاری رفتار مخاطبینی خاص است. واقعیتهایی را انتخاب و بەنحوی ارائە میکند کە غریزە از ذهن برتر شود تا خروجی مطلوب را به دست آورد. در نوشتەهای گارث اس. جوت و ویکتوریا جی. اودانل آمدە است: “پیامی کە پروپاگاندا شناختە میشود یعنی چیزی منفی و نادرست.کلماتی که در مقام مترادف پروپاگاندا بهکار بردە میشوند شامل دروغ، تحریف، فریب، دستکاری، کنترل ذهن، جنگ روانی، شستشوی مغزی و یاوە گویی هستند” (جوت و اودانل، ٢٠١٢، ص ٢).
رشد اینترنت این زمینە را برای پلتفرمهای رسانەهای اجتماعی جدید مانند فیسبوک، تویتر، اینستاگرام و یوتیوب، و موتور جستجوگر گوگل فراهم کرد کە بە منابع جهانی مهم برای اطلاعات تقریباً کنترلنشدە تبدیل شوند. استفادە از تلویزیون هم برای رساندن پیامهای روزافزون بیشتر شدە است. رژیمهای مستبد از رسانەها برای تقویت مشروعیت خود، رواج روایت حاکم و نشر اطللاعات غلط استفادە کردەاند. امروزە استفادەی گستردە از اینترنت، ارتباطات شخصیسازیشدەتر و وسیعتر را نسبت بە گذشتە امکانپذیر کردە است، اما در عین حال بە انتشار بسیار بیشتر پروپاگاندا و اخبار جعلی نیز کمک کردە است (جوت و اودانل، ٢٠١٢). با این حال، جمهوری اسلامی ایران جنگ نرم و روانی و پروپاگاندا را در روابط خود با کوردهایی کە درون مرزهای ایران زندگی میکنند به کار بردە است. با این هدف، رسانەها نقش مهمی ایفا کردەاند. بخش بعدی بە سینمای ایرانی، فیلمها و سایر اَشکال تصویری فرهنگ مردمی میپردازد کە در این مطالعە بە عنوان عناصر جنگ روانی ضد فرهنگ، هویت و جنبش کوردها در ایران استفادە میشوند. جمهوری اسلامی ایران با خلق هزاران صفحە و حساب کاربری در فیسبوک، اینستاگرام و سایر پلتفرمهای اینترنتی، نظارت بر تمامی پلتفرمهای شبکەهای اجتماعی و پخش اخبار جعلی و پروپاگاندا، در جنگی روانی و نرم علیە ملت کورد درگیر شدە است (خسروی، ٢٠٢١؛ رحیمنژاد، ٢٠٢١).
رسانەهای ایرانی بەمثابە ماشین پروپاگاندا
هرگاه کانالی برای ارتباط باشد، رسانەای بالقوە برای پروپاگاندا هم وجود دارد. کمپینهای پروپاگاندای مدرن تمامی رسانەهای در دسترس را بە کار میگیرند: فیسبوک، تویتر و سایر پلتفرمهای رسانەهای اجتماعی برای گروههای سیاسی و اجتماعی در سرتاسر جهان بە روشهای مهم ارتباطی تبدیل شدەاند. دسترسی بە رسانەها هم بەطور غیرقابلبحثی ابزار قدرتی است کە میتواند بە مثابە اسلحەی جنگی بە کار بردە شود (پاین، ٢٠٠۵). جنبش کوردها، زبان، فرهنگ و هویت آنها هدف اصلی حملات رسانەای جمهوری اسلامی ایران بودەاند. نبود رسانەای ملی برای تجلیل و دفاع از کوردها، آنها را بە هدفی سادە و همیشگی در جنگ روانی و پروپاگاندای دولتهای اشغالگر کوردستان تبدیل کردە است (بهاری، ٢٠٢١؛ فرشی، ٢٠٢١).
رسانەهای ایرانی، بەمثابە ابزار ایدئولوژی رژیم، قدرت و ارزشهای ساختار حاکم را تولید، بازتولید و اِعمال میکنند. این کانالها، با رساندن پیام مطلوب، جایگاه “سوبژە” را تعیین میکنند. در بستری مستبدانە مانند جمهوری اسلامی ایران، اَبَررسانەها مانند سایر ابزار، ارزشها و هژمونی فرهنگی ساختار حاکم را توسعە و آسمیلەکردن را ترویج میدهند (ه. روژهلات، ٢٠٢١، ص ١۶٠-١۶١). آیت اللە خامنەای، دومین رهبر و رهبر کنونی جمهوری اسلامی ایران، توضیح میدهد کە “رسانە وسیلەی مهمی است و اگر در دست دشمن باشد ابزاری خطرناک است، چرا کە اثرات آن مشابە سلاحهای زیستشناختیِ استفادەشدە در میدان جنگ است” (خسروی، ٢٠٢١، ص ٣٠) سینما را هم مانند تمامی فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی-سیاسی در ایران، نمیتوان جدا از ایدئولوژی جمهوری اسلامی ایران مطالعە کرد.
رژیم اسلامی، علیرغم محافظەکاری شدیدش، بە اهمیت اجتماعی-سیاسی سینما بەطور جدی توجە کردە است. بنیانگذار و نخستین رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیت اللە خمینی اعلام کرد کە سینما باید بە عنوان ابزاری برای “آموزش مردم” بە کار بردە شود و اعتقاد داشت کە تمامی هنرها باید در خدمت اسلام باشند (زیدآبادینژاد، ٢٠١٠، ص ۶). بنابراین، جمهوری اسلامی ایران از ابتدای پیدایش خود، صنعت سینمای خود را موضوعی بسیار مهم دانستە است. فیلمها وسیلەی پروپاگاندای دولت برای فهمیدن هدف ایدئولوژیکی و اطلاعاتی هستند؛ سران جمهوری اسلامی ایران، برای نمونه محمود علوی، وزیر اطلاعات (٢٠١٣-٢٠٢١)، این را پنهان نمیکنند کە هدف این است کە وسایل سرگرمی را بە عنوان ابزاری برای “آموزش عموم” و “محافظت از جامعە در برابر جاسوسی” بهکار گرفته شوند(علوی در مرکز حقوق بشر در ایران در ٢٠٢١ این را نقل کرد). مطالعەی سینمای ایرانی آشکار میسازد کە سینما در ایران بیشتر وسیلەای جهت انتشار پیامهای تبلیغاتی هدفدار و ایدئولوژیک است تا صرفاً خاستگاهی برای سرگرمی. بنابراین بسیاری از فیلمهای داستانی و سریالهای تلویزیونی توسط شمار محدودی از تولیدکنندهگان و کارگردانان و در ژانرهای امنیتی و سیاسی و با حمایت مالی و دخالت سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران تولید شدەاند (باجقلی، ٢٠١٧؛ بزرگمهر، ٢٠٢٠؛ اردلان، ٢٠٢١؛ قبادی، ٢٠١٩).
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مهمترین تولیدکنندهی اخبار و فیلمها در ایران است و بە زبانهای مختلفی از جملە فارسی، کوردی، عربی و انگلیسی برنامهسازی میکند. صدا و سیمای جمهوری اسلامی و شاخەهای آن مستقل نیستند، بلکە نهادهایی هستند کە توسط حکومت کنترل میشوند و مشخصەی اصلی آنها “ایدەپردازی پروپاگاندا” است (دروس، ٢٠٠٧).صدا و سیما از نخستین روزهای جمهوری اسلامی ایران، وسیلەای قدرتمند در رساندن تاریخ و اخبار تحریفشدە بە عموم بودە است. براساس گزارشات در دهەی گذشتە، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بە نمایندگی از سرویسهای امنیتی، اعترافات اجباری دست کم ٣۵۵ نفر را بەمنظور سرکوب مخالفان و ترساندن فعالین مدنی و سیاسی پخش کردە است (گامبرل، ٢٠٢٠). صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بەعنوان ارگانی برای سرکوب دولتی، اَبَرابزارهای ارتباطات را به کار میگیرد و “مانند قطبی رسانەای در اتصال شبکەهای سازمانهای امنیتی، اطلاعاتی، نظامی و قضایی عمل میکند” (گامبرل، ٢٠٢٠). همکاری نزدیک این نهاد با وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران منجر بە دخالت در “جنگ نرم” علیە مخالفان رژیم شدە است. در گزارشی کە توسط فدراسیون بینالمللی حقوق بشر تهیە و چاپ شدە است، صدا و سیما “وسیلەای برای ساکتکردن، شرمزارکردن، شیطانیسازی، افترابستن، ترساندن، مجازات و حتی شکنجەی بازداشتشدگان” شناسایی شدە و “[وجودش] برای پلیس، اطلاعات و نیروهای نظامی دولتی ضروری است” (٢٠٢٠، ص ١۴).
جوامع ملی و مذهبی غیرفارس و غیرشیعەی ایران و سایر مخالفان سیاسی، از اهداف اصلی اعترافات اجباری و اظهارات افتراآمیز صدا و سیما هستند. فعالینی کە ریشە در این مناطق دارند بەصورت متداول با عناوین تجزیەطلب، افراطگرا یا تروریست طبقەبندی میشوند. برای مثال، بەکوردها برچسپ وحشیهای غیرمتمدن و تروریستهای کمونیست زدە میشود؛ عربها بە شکل تنپرور، خشن و تروریستهای اسلامگرای افراطی بە تصویر کشیدە میشوند و آذریها نابخرد، متعصب و شوونیست نشان دادە میشوند (صالح، ٢٠١٣، ص ١٢٧). فعالین سیاسی و زیستمحیطی کورد و افراد عادی جامعەی مدنی کوردها از جملەی این قربانیان هستند. مورد زانیار و لقمان مرادی۴، دو پسرعموی کورد کە در ماه اوت ٢٠٠٩ دستگیر شدند، و رامین حسینپناهی (فعال سیاسی کورد) کە در ٨ سپتامبر ٢٠١٨ اعدم شدند، دو نمونە از بسیاری موارد استفادەی رژیم از اعترافات اجباری و افترای رسانەای، با شرکت روزنامەنگاران صدا و سیما و پخش در کانالهای آن هستند. هدف اصلی این اعترافات اجباری و پخش آنها شروع کمپینی برای خدشەدارکردن و آسیبرساندن بە اعتبار افراد مورد نظر است. همچنین با نشاندادن چهرەهای شناختەشدەای کە تحت بازجوییها خرد شدە و اعتراف کردەاند، سعی در تضعیف روحیەی جامعەی مدنی دارند (فدراسیون بینالمللی حقوق بشر و عدالت برای ایران، ٢٠٢٠، ص ۴۵-۴٩).
در دهەهای اخیر، رژیم و صدا و سیما کانالهای تلویزیونی ماهوارەای زیادی برای مخاطبین فارسزبان و غیرفارسزبان از جملە کوردها و عربها تأسیس کردەاند. العالم، سحر تیوی و پرس تیوی چند نمونە از آنها هستند. برای مثال، مخاطب اصلی سحر تیوی کوردهای عراق هستند. پلتفرمهای رسانەهای اینترنتی، شامل کورد پرس، دیار و نادیار، بولتن نیوز، کوردستان امروز، آکام نیوز، کورد تودی و چندین نمونەی دیگر با حمایت مالی سرویس اطلاعاتی سپاه پاسداران و بە منظور اشاعەی پروپاگاندا و جعل اخبار تأسیس شدەاند تا احزاب سیاسی کورد را هدف قرار دهند و بە آنها آسیب برسانند. صفحات این وبها دو زبانە هستند و محتوای جامعی دربارەی مسائل کوردها دارند. یک درک نادرست این است کە جمهوری اسلامی ایران با تأسیس چنین پلتفرمهای رسانەای و پخش اخبار و اطلاعات میخواهد زبان و فرهنگ کوردی را ترویج دهد. در واقع اینگونە تلاشها در راستای گمراهسازی، شیطانیسازی و تحقیر کوردها بە زبان خودشان است. رژیم با بهراهانداختن چنین جنگهای روانی و نرمی میخواهد ارزشهای جامعەی مورد هدف خود را تعریف کند؛ هر هدف و گفتمان دیگری کە در آن رژیم متخاصم باشد هدف قرار میگیرد و کوچک شمردە میشود. اعمال حاکمیت مستبدانەی رژیم از طریق رسانەها برای گسترش و تحمیل هژمونی خود، اِعمال خشونت از طریق قدرت نرم است (ه. روژهلات، ٢٠٢١، ص ١۶١).
کوردها در سینمای ایرانی
جمهوری اسلامی ایران از زمان تأسیس خود از رسانەهای مردمی، بە ویژە سینما و تلویزیون، برای حمله بە کوردها استفادە کردە است (خسروی، ٢٠٢١). سینمای ایرانی تحت حمایت مالی دولت سوبژەی ایدهآلی برای فهم جنگ روانیای است کە جمهوری اسلامی ایران بر علیە ملت کورد ایران روا داشته است (ناصری، ٢٠٢١، ص ٢٣۵). کوردها در حد افراطی بە شکل جوامع قبیلەای عقبماندەی تبهکار بە تصویر کشیدە شدەاند و ادعا میشود کە رفتارهایی مانند بریدن سر بیگانەها و خوردن افراد نظامی ایران دارند. رژیم سعی دارد کوردها را با چنین تصویری کە از انسانیت تهی است بە سایر ایران بشناساند. در فیلمها، برنامەهای محبوب تلویزیونی و روزنامەها، فرهنگ، آداب و رسوم و زبان کوردها بە سخرە گرفتە میشود. در فیلمهای ایرانی شخصیتهای بەظاهر کورد را اینگونە نشان میدهند کە کاریکاتور لباسهای سنتی کوردی میپوشند، حرکات ناشیانە دارند و حالاتی از خود نشان میدهند کە بە کوردها شباهت ندارند (بهاری، ٢٠٢٠، ص ٢٩۴؛ ه. روژهلات، ٢٠٢١، ص١۶۴). همانطور کە در مطالعەی سارو اردلان دربارەی سینمای ایرانی (٢٠٢١) تأکید شدە است، این فیلمها میخواهند ادعا کنند کە تنها کوردهای آسمیلە (فارسیسازیشدە) میتوانند مقبول واقع شوند. هر چند کە تحقیر و شیطانیسازی کوردها و اشاعەی تحریف در مورد کوردستان رویەای جدید نیست. حملات رسانەای مشابهی علیە کوردها توسط صدا و سیما در اوایل دهەی ١٩٨٠ انجام گرفت کە منجر بە خشم عمومی در شهرهای کوردستان شد (بهاری، ٢٠٢٠، ص ٢٩۴). تهران مصور (١٩٧٩)، ماهنامەای فارسی، بە این نکتە اشارە میکند کە “رادیو و تلویزیون ملی نقشی ویرانگر در تحریف حقایق اتفاقات کوردستان دارد.”
جنبش کوردها برای سینمای ایرانی هدف ویژهای بودە است. بە گفتەی پژوهشگرانی مانند هیوا روژهلات (٢٠٢١)، هدف سینمای ایرانی از حضور بازیگران و سازمانهایی کە نمایندەی محض غرب و قدرتهای منطقە هستند این است کە این جنبش را بیاساس و نامشروع نشان دهد (ص ١۶٩). پس از ١٩٧٩، فیلمها و مستندات بسیاری بە وقایع و درگیریهای کوردستان پرداختەاند. بسیاری از این فیلمها در ژانر دفاع مقدس هستند کە بە جنگ ایران و عراق میپردازند (١٩٨٠-١٩٨٨). این فیلمها سعی دارند بیرحمی رژیم در کوردستان را مشروع جلوە دهند و چهرەهای رژیم از جملە مصطفی چمران، صیاد شیرازی، محمد بروجردی و صادقی خلخالی را ستایش کنند و جنبش کوردها را خشونتآمیز و فاسد توصیف کنند. برای مثال، زندان دولەتو، کانی مانگا (جایی در روژهلات)، حماسەی درەی شلیر، چ (حرف چ)، اشک سرما، شور شیرین، حکایت عاشقی، ایستادە در غبار، کویسنجق (شهری در کوردستان عراق) و روزهای ابدی از جملە فیلمها و سریالهای تلویزیونی هستند کە جنبش کوردها را بە تصویر میکشند کە از دهەی ١٩٨٠ تا کنون از جانب مؤسسات وابستە بە سپاه پاسداران تولید و یا حمایت مالی شدەاند. هدف اصلی فیلمهای قدیمی پیشمرگەها و احزاب سیاسی کورد بود. کانی مانگا و حماسەی درەی شلیر در دهەی ١٩٨٠ در سینماهای ایرانی بە نمایش درآمدند کە با تحریف چهرەی جنگجویان ملی کورد آنها را مانند افراد بیرحم، بیخرد و از نظر اخلاقی فاسد نشان میدهد کە حتی نسبت بە مردم خود هم خشن و بیرحم هستند.
فیلمها و سریالهای جدیدتر نیز بە جنبش کوردها پرداختەاند، هرچند در آنها عناصر فرهنگی برجستە و محبوبتری و با حضور بازیگران و یا تولیدکنندگان کورد نمایش دادە میشوند (ناصری، ٢٠٢١، ص ٢٣۵). فیلمهایی مانند شور شیرین و حکایت عاشقی از نظر نمایشی ارزش بیشتری نسبت بە کارهای پیشین دارند، گاهی با پرداختن بیشتر بە ماجراهای عاشقانە و کمتر بە اختلافات، حواس بینندە و منتقدان را از کارکرد نامحسوس اما قدرتمند پروپاگانداییشان منحرف میکنند. در بسیاری از این فیلمها مردان کورد نسبت بە جامعە، خانوادە و همسر خود بیوفا و بیمسئولیت نشان دادە میشوند و زنان کورد عاشق پاسدار (عضو سپاه پاسداران) میشوند و بە همسر کورد خود و جنبش کوردها پشت میکنند تا با سپاه پاسداران در کوردستان همکاری کنند. حکایت عاشقی، ساخت احمد رمضانزادە (٢٠١۶)، حاوی مشخصەهای بسیاری است. وجە مشترک بسیاری از این فیلمها این است کە ارتش و سپاه پاسداران ایران بە مثابەی ناجیهایی هستند کە جامعەی کوردها را از عقبماندگی و از ستم پیشمرگەها نجات میدهند و کوردستان را از مینها پاکسازی میکنند و بە کوردها اهمیت همزیستی و عشق را میآموزند. طبق نوشتەهای اردلان (٢٠٢١)، پیام تحقیرآمیز روابط عاشقانەی میان یک زن کورد و یک پاسدار فارس و رفتار خیانتآمیز و نامسئولانەی یک مرد سبیلکلفت کورد نسبت بە خانوادەاش این است کە بە بینندەی ایرانی و همچنین کوردها، کە سوبژەی اصلی این فیلم هستند، بقبولاند کە “رژیم بدون بەکاربردن نیروی نظامی بر کوردها و جنبششان پیروز شدە است و موفق شدە است کوردهای آسمیلەای بسازد کە بە جمهوری اسلامی ایران کاملاً وفادارند” (اردلان، ٢٠٢١، ص ١٣٠).
رژیم با پخش فیلمهای کوتاه و مستندات در سالهای ٢٠١۵ تا ٢٠٢٢ تهاجم سینمایی خود را بر کوردها تشدید کردە است. از جملەی آنها سریال تلویزیونی نون-خ (ن.خ)۶ (آقاخانی، ٢٠١٩) و شبە مستند کویسنجق (حقیقتجو و نیکدست، ٢٠١٧) و لبەی دوم تیغ (صدا و سیمای کوردستان، ٢٠٢١) هستند. نون-خ یک کمدی است کە منتقدان کورد آن را مصداقی دیگر از جنگ نرم و روانی رژیم در کوردستان میدانند کە سعی در تحقیر فرهنگ، زبان و هویت کوردها دارد. برخی از بازیگران نون-خ کورد هستند کە منتقدان آن را تلاشی برای اثبات موفقیت رژیم در آسمیلەکردن کوردها در سیستم ارزشی خود میدانند. نون-خ باعث شکایات و اعتراضات تعدای از سازمانهای غیردولتی و جامعەی مدنی کوردها شدە است (ناصری، ٢٠٢١). سریالها و فیلمهای مشابە آن واکنش رژیم بە خیزش احساسات ملی کوردها و پرداختن و پرورش هویت و فرهنگشان است. رژیم این گونە پیشرفتها را تهدیدی برای تسلط سیاسی و فرهنگی اکثریت فارس ایرانی میداند.
منتقدان دربارەی چنین فیلم و سریالهایی گفتەاند: “هنگامی کە کولونیالیزم ایرانی با خیزش ناسیونالیزم کوردی مواجە میشود، سعی میکند قبل از آنکە بە اوج برسد با تهاجم رسانەای تمامعیار از گسترش آن جلوگیری کند” (رحیمنژاد، ٢٠٢١، ص ٢۶۴). هدف پشتیبانی رژیم از تولید فرهنگ رایج، آسمیلەکردن کوردهاست. برای مثال، تلاش میکند کوردها را متقاعد کند کە هویت آنها زیرمجموعەی هویت فارسی است و انسجام سیاسی-اجتماعی آنها را تخریب میکند، هرچند این رویەی دولت محدود بە کوردها نیست. جمهوری اسلامی ایران چنین رویەی تحقیرکنندەای را علیە سایر جوامع ملی غیرفارسزبان اعم از عربها، آذریها و بلوچها بهکار بردە است. برای مثال سریال تلویزیونی فتیلە (آژانس خبری فارس نیوز، ٢٠١۵) همان کار را علیە مخاطبین آذریزبان انجام میدهد کە نون-خ علیە کوردها انجام دادە است. فتیلە هم بەطرز مشابهی تهاجم بە فرهنگ و هویت آذریها انگاشتە شد و آنقدر محکوم شد کە رژیم پخش آن را متوقف کرد. اعتراضات مشابهی در استان گیلان در واکنش بە سریال دیگری بە نام وارش (بهاری، ٢٠٢١، ص ٢٩۴؛ خوری، ٢٠١٩) انجام شد.
شعبەی استان کوردستان صدا و سیما در چهلودومین سالگرد انقلاب ١٩٧٩، لبەی دوم تیغ را پخش کرد کە تلاشی دیگر در تحریف تاریخ جنبش کوردها است و در آن نقش احزاب سیاسی کورد را در طول انقلاب و پس از آن خیانتآمیز و در خدمت منافع و برنامەهای قدرتهای خارجی نشان میدهد. لبەی دوم تیغ چکیدەی مطالب انتقادی چهرەهای سیاسی ومدنی کورد را نشان میدهد کە دربارەی خودشان یا رهبران سیاسی و احزاب کوردی در رسانەها، بەویژە پخش زندەی فیسبوک صحبت کردەاند. این چکیدەی مطالب از بستر خود بیرون آوردە شدە و در جهت خدمت بە دستورکار جمهوری اسلامی ایران بازسازی شدەاند. بە گفتەی هیرش ناصری چنین مستندات و سریالهایی “سعی دارد اتفاقاتی کە در کوردستان رخ دادە است را از چشمانداز رژیم تصویرسازی و روایت کنند تا جنبش کوردها را نامشروع و ستم و خشونت رژیم اسلامی را کنشی ضروری و مشروع جلوە دهند” (ناصری، ٢٠٢١، ص ٢٣۵). چنین محصولاتی بیشتر در خدمت ماشین پروپاگاندایی است کە بیش از آنکە بخواهد مخاطبین ایرانی و کورد را سرگرم یا مطلع سازد بە کلیّت یک ملت توهین میکند. لبەی دوم تیغ مانند بسیاری از برنامەهای صدا و سیمای کوردستان، باعث خشم عمومی مخصوصاً از جانب کوردهای سیاسی دیاسپورا شدە است. مردم کورد بە دلیل محبوبنبودن صدا و سیمای کوردستان بە طور رایج بە آن “جاش تیوی” میگویند (ر. روژهلات، ٢٠٢١، ص ٣۵). اگرچە رژیم سعی میکند تمام روشهای فریبکاری را بە کار گیرد تا بینندەی بیشتری برای برنامەهایش بە دست آورد، برنامەهای صدا و سیمای کوردستان بینندەی کمی دارند. بە طور مثال، این ایستگاه تلویزیونی قبل از پخش لبەی دوم تیغ بە ساکنین استان پیام میفرستاد و آنها را تشویق بە دیدن این برنامە میکرد (بهاری، ٢٠٢١).
جنگ تضعیف روحیە
در حالی کە نقطەی مشترک جنگ علیە کوردها در ایران، ترکیە، عراق و سوریە مطیعکردن و نابودی هویت کوردها، زبان و فرهنگشان است، روشها و تدابیر استفادەشدە توسط این دولتها برای رسیدن بە این هدف متفاوت است. برای مثال، جمهوری ترکیە از زمان تأسیس در ١٩٢٣ وجود ملت کورد را انکار کردە است و مرتکب چندین قتلعام از جملە قتلعام درسیم در ١٩٣۶-١٩٣٧ شدە است. در سوریە قتلعامها و سایر قساوتها علیە کوردها انجام شدە است. آخرین آن در ١٢ مارس ٢٠٠۴ در قامشلی بود کە تظاهرکنندهگان بە شکل بیرحمانەای سرکوب شدند کە در نتیجەی آن ٣٠ نفر کشتە و ١۶٠ نفر زخمی شدند (تجل، ٢٠٠٨). اقدامات نسلکشی دولت عراق در دهەی ١٩٨٠ منجر بە قتل حدود ٢٠٠،٠٠٠ کورد شد (کرمانج و رفات، ٢٠٢١؛ صادق، ٢٠٢٣). اگرچە جهان بیرون از قتلعامهای فجیع کوردها در ترکیە و عراق آگاه شدەاند، اما وسعت آن شناختە نشدە است. اما در ایران و بەویژە تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، علیرغم رنجهای فراوان کوردها از سیاست تمامیتخواهی دولت، نقض حقوق بشر علیە کوردها بەصورت نسبی برای جهان بیرون کوردستان و ایران ناشناختە ماندە است. این غفلت حاصل استراتژی ایران در سرکوب و منزویکردن کوردهاست. ایران توانستە است بەدقت آن را از جامعەی جهانی تا جایی پنهان کند کە برخی از کوردها در سایر نقاط کوردستان باور کنند کە رژیم ایران روابط صلحآمیز و همەگیری را با کوردها دنبال کردە است (پوش، ٢٠١٧).
این فرضیەی معیوب منجر بە کاهش همبستگی برونمرزی میان کوردها و جنبش کوردها در قسمتهای مختلف کوردستان شدە است. برای مثال، رسانەها و نخبەهای حاکم کوردستان عراق معمولاً سالگرد انقلاب ایران در١٩٧٩ را جشن میگیرند و در سالگرد مرگ و کشتەشدن چهرەهای نظامی و سیاسی مشهور ایران مانند خمینی (ابنا ٢۴، ٢٠٢٣) و قاسم سلیمانی، فرماندەی ارشد بدنام واحد برونمرزی سپاه پاسداران، قدس، کە در ٣ ژانویە ٢٠٢٠ با حملهی پهپادی آمریکا در بغداد کشتە شد، عزاداری میکنند. برای مثال، نچیروان بارزانی، رئیس دولت اقلیم کوردستان در آگوست ٢٠٢١ در دیدار با ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران، در تهران گفت: “ما خود را بخشی از ایران و انقلاب آن میدانیم” (سنور نیوز، ٢٠٢١). در مناسبتی دیگر در ژانویەی ٢٠٢٢ در مراسم دومین سالگرد مرگ سلیمانی کە در شهر سلیمانیە در کوردستان عراق برگزار شد، استاندار سلیمانیە، هوال ابوبکر، اعلام کرد کە میخواهد مرگ سلیمانی را بە “روز جهانی صلح و گفتوگو” نامگذاری کند (مصطفی، ٢٠٢٢). در حالی کە جمهوری اسلامی ایران پاسخ هر خواستەی سیاسی-اجتماعی کوردها در ایران را با خشونت و بیرحمی میدهد، در کوردستان عراق چنین اظهار نظرهایی را شاهدیم. شایان توجە است کە هر گاه چنین نظراتی بیان میشود، بخشی هرچندکم از جامعەی مدنی کوردستان عراق، چنین ادعاهایی را محکوم و از آن فاصلە میگیرند (دنگی آمریکا، ٢٠٢٣). البته چنین حمایتهایی از جمهوری اسلامی ایران از جانب بیشتر مردم کوردستان عراق انجام نمیشود، اما باعث خشم و ناامیدی در میان کوردهای ایران میشود کە اینگونە اظهارات را نشانەی موفقیت جمهوری اسلامی ایران در تفرقەاندازی میان کوردها میدانند.
در طول تاریخ مبارزەی کوردها، رژیمهای اشغالگر کوردستان و سرکوبگران جنبش کوردها منابع عظیمی را بە این نبرد اختصاص دادەاند. درحالیکە آسمیلەکردن و نابودی چشمگیر کوردها آرمان اصلی بودە است، تفرقەافکنی داخلی و تضعیف روحیەی آنها برای تَرک جنبش کوردها از جملە استراتژیهایی بودە است کە برای رسیدن بە این آرمان دنبال میشود. تضعیف روحیەی جامعەی کورد از طریق پروپاگاندا، دروغ و روایات تحریفشدە در مورد جنبش کوردها و احزاب سیاسی و رهبرانشان، هدف اصلی جمهوری اسلامی ایران در جنگ روانی علیە کوردها بودە است. پاشیدن بذر تفرقە در جنبش کوردها (بەویژە میان احزاب سیاسی) و جامعەی کورد یک دلیل اصلی برای پخش روایات گمراهکنندە دربارەی جنبش کوردها است. رژیم مستنداتی را دربارەی لحظات حساس در جنبش کوردها، مانند نخستین هفتەها و ماههای پس از انقلاب ١٩٧٩ و نزاعهای کمپین راسان (نگاه کنید بە ذیل) ساختە است (استانسفیلد و حسنیان، ٢٠٢٢) و تلاش میکند کوردها را از جنبش و رهبرانشان ناامید سازد.
اگر چە ادبیات سیاسی کوردها و اختلافات دولت-کوردها در ایران زاویەی دیگری را آشکار میکند. طبق این ادبیات، سیاست سرکوبگرایانەی جمهوری اسلامی ایران محصول ادامەی خط سیری تاریخی است کە بە اوایل قرن بیستم برمیگردد. از زمان تأسیس دولت مدرن ایران، جنبش ملی کوردها هموارە تهدیدی برای امنیت ملی ایران بە شمار آمدە است. نخبەهای حاکمان متوالی ایران از آنچە کە تهدید وجودی ناسیونالیزم کوردها علیە ایران میبینند، هراس دارند. طبق گفتەهای شهرام اکبرزادە و همکارانش، “میزان تهدیدی کە کوردها -یا حرکت سیاسی کوردها- برای حاکمیت ایرانی دارند جای بحث است. امکان دارد اینگونه فرض شود کە حوادث تاریخی، درک تهران از کوردها بەمثابەی تهدید و در نتیجە امنیتیسازی مسئلەی کوردها را شکل میدهد” (اکبرزادە و همکاران، ٢٠١٩، ص ١١۴٨).
تهاجم چندجانبەی جمهوری اسلامی ایران بە کوردها و واکنش کوردها منجر بە سیاسیسازی گستردەی هویت کوردها و بیگانەشدن کوردها نسبت بە هویت ایرانی شدە است. با اشارە بە اکبرزادە و همکارانش، این پیشرویها “بەغایت بە امنیت جمهوری اسلامی آسیب میرساند” (٢٠١٩، ص ١١۵٨). بە دلیل ماهیت نظامیشدەی روژهلات، انجام کار میدانی و تحقیقی برای سنجش دقیق میزان تأثیر جنگ روانی جمهوری اسلامی ایران در آن منطقە بسیار دشوار است. هر چند کە کوردها از نظر زندگی انسانی، سایر رنجها و سرکوبها قیمت گزافی پرداخت کردەاند، آن نقش سیاسی و ایدئولوژیکی کە کوردستان در قیامهای اخیر ایران ایفا کردە است، اثبات میکند کە تهاجم خشونتآمیز جمهوری اسلامی ایران برای آسمیلەکردن و از انسانیت تهیکردن کوردها نتیجەی معکوس داشتە است (حسنیان، ٢٠٢٢ج؛ سعدی، ٢٠٢٢). در نوشتەهای اکبرزادە و همکارانش آمدە است کە “گسست احساسی واضحی میان کوردهای ایران و جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. از نظر تاریخی، اینچنین گسستی در قلب جنبشهای مخالفان قرار دارد و مایەی نگرانی حکومت مرکزی بودە است” (اکبرزادە و همکاران، ٢٠١٩، ص ١١۵٧).
فعالیت اینترنتی و سایبری کوردها
در دهەهای اخیر، فعالیتهای سایبری و استفادە از پلتفرمهای مختلف در رسانەهای اجتماعی برای مقاصد سیاسی بەصورت فزایندەای در میان کوردهای ایران افزایش یافتە است. رسانەهای اجتماعی و سایر ابزارهای ارتباطات دیجیتالی، فرصتهای زیادی را برای کوردها در روژهلات و سایر بخشهای کوردستان و برای جنبششان فراهم آوردە است تا بە مقاصد متعددی اعم از گسترش و ترویج زبان کوردی و جنبەهای سیاسی جنبش کوردها خدمت کنند. اینها روشهایی هستند کە کوردها بەمثابە گروه ملی زیردست و بەحاشیەراندەشدە بە کار میگیرند تا آرمان خود را ترویج دهند. ارتباطات میان گروهها، افراد و جوامع اپوزیسیون کورد بە واسطەی ظهور پلتفرمهای رسانەهای اجتماعی و سایر راههای ارتباطات دیجیتالی بهبود یافتە است. فعالیت سایبری و اینترنتی بیشتر در میان کوردهای ایرانی در تبعید در دیاسپورای اروپا و آمریکای شمالی انجام میشود کە فعالیتها و سیاستهای سرکوبگرایانەی جمهوری اسلامی ایران در کوردستان را آشکار و محکوم کردەاند. در بازەی زمانی میان ٢٠١۵ تا ٢٠٢٣ کمپینهای هشتگی زیادی در تقبیح اعدامها و شکنجەهای فعالین جامعەی مدنی، زیستمحیطی و سیاسی، از جملە قتل ژینا امینی بە راه افتاد. ظهور روزنامەها و مجلات دوزبانەی (کوردی و فارسی) اینترنتی عنصری دیگر از فعالیتهای مدنی و سیاسی در کوردستان ایران در عصر دیجیتال است.
این پیشرفت در اواخر دهەی ١٩٩٠ و علیرغم امنیتیبودن تمامعیار جنبەهای مختلف زندگی شروع شد و تا کنون ادامە دارد. همزمان سپاه پاسداران بەشیوهی وسیعی در ساخت پلتفرمهای رسانەای برای پخش اطلاعات نادرست دربارەی کوردستان سرمایەگذاری کردە است تا انواع هجومها را بە منظور بە چالشکشیدن فرهنگ و هویت کوردها انجام دهد. این مسئلە پس از دو دهە از افول فعالیت (١٩٩۵-٢٠١۵) صورت گرفت، زمانی کە احزاب سیاسی کورد چالش جدیدی را برای حاکمیت جمهوری اسلامی ایران در کوردستان ایجاد کردند. برای مثال، حزب دموکرات کوردستان ایران (حدکا)، جریان اصلی سازمانی سیاسی کوردهای ایران، پس از اعلام و آغاز کمپین راسان روژهلات (احیای روژهلات/شرق کوردستان)، جانی تازە بە مبارزەی سیاسی و فرهنگی کوردها در ایران بخشید (استانسفیلد و حسنیان، ٢٠٢٢). رژیم مشکلات سیاسی و اقتصادی دارد و ظهور هرگونە اپوزسیون جمعی مردمی و سیستماتیک، مانند جنبش کوردها کە در دورەی پس از ١٩٧٩ چالش عمدەای برای جمهوری اسلامی ایران بود، برایش نگران کنندە است. در نوشتەهای بهاری آمدە است کە جنبش کوردها “ممکن است در آیندە دروازەی دموکراسی و سمبل آزادی شود. بنابراین، این باعث شدە است کە تهران قصاوت خود را وقف جنگ علیە موقعیت دیرینەی سیاسی کوردها کند” (٢٠٢١).
کوردهای در تبعید بەمثابە دیاسپورای ملتی بدون دولت (الیاسی، ٢٠٢١)، روزنەهای رسانهای مدرن مانند چاپ، خبررسانی، اینترنت و سایر تکنولوژیهای ارتباطات دیجیتالی را بە خدمت گرفتەاند تا جهانبینی کوردی را رواج دهند (آقاپوری، ٢٠٢٠). رسانەهای اجتماعی و سایر پلتفرمهای دیجیتال، جوامع و فضاهای مجازیای را برای کوردها فراهم کردەاند تا مبارزەی سیاسی خود را بەصورت کنشگرانەای تقویت کنند. استفادەی افراد و سازمانهای سیاسی کورد کە در تبعید یا دیاسپورا هستند از رسانەهای اجتماعی و فعالیت دیجیتالی در سالهای اخیر افزایش چشمگیری یافتە است. اَبَرابزارهای ارتباطات دیجیتالی بە روشهای مختلفی و در خدمت تولید دانش، کمپینهای آگاهسازی و گفتگوهای ایدئولوژیکی بینجوامعی بە کار بردە میشوند. مجلەی تیشک کە اکنون در میان بخشهای مختلف جامعەی کوردی محبوب است، تکنولوژیهای دیجیتالی را برای تولید، چاپ و توزیع اطلاعات بەکار میبرد، برای مثال از طریق پادکستهای مربوط بە کوردستان و جنبش کوردها و سمینارها و میزگردها و سخنرانیهای منظم اینترنتی با حضور کارشناسان و سیاستمداران. علیرغم آنکە جمهوری اسلامی ایران مستبدانە دسترسی بە اطلاعات را محدود کردە است، اما در داخل ایران با هزینەی کمی قابل دسترس است.
پلتفرمهای رسانەهای اجتماعی از جملە فیسبوک و تویتر روزانه استفاده میشوند تا کمپینهای سیاسی بە راه افتند و اطلاعات دربارەی جنبش بە وطن و دیاسپورا برسد. اینگونە رسانەها پلتفرمهایی هستند کە در آنها کشمکشهای استدلالی میان ایدئولوژیها و چشماندازهای سیاسی شکل میگیرند. یکی از پیشرفتهای اخیر، پس از قیامهای ٢٠٢٢ ایران، افزایش فعالیت مجازی کوردها (بەویژە در تویتر) است کە در آن فعالین سیاسی و آکادمیک چشماندازهای غیردموکراتیک دوران پس از تغییر رژیم ایران (برای مثال چشـماندازی کە سلطنتطلبان نشان میدادند) را بە چالش میکشند و اطلاعات مربوط بە حوادث داخل ایران و کوردستان را بە زبانهای مختلف ازجملە انگلیسی نشر میدهند تا بە دست بخش وسیعتری از جامعهی جهانی برسد. جنبەی دیگری از فعالیتهای مجازی و اینترنتی استفادە از پخشهای زندە در رسانەهای اجتماعی است کە امکان گفتگوی علنی میان اعضای (پیشین) احزاب سیاسی کورد مانند حدکا، کوملە (کوملەی زحمتکشان انقلابی کوردستان ایران)، پژاک (حزب حیات آزاد کوردستان) و خبات (سازمان مبارزەی کوردستان ایران) را فراهم کردە است تا تجربیات سازمانی خود را بە اشتراک بگذارند (روان، ٢٠٢٢).
گاهی در این گفتگوها تأملات منتقدانە نسبت بە کارآمدی رهبران جنبش کوردها و روابط بینسازمانی صورت میگیرد کە بعضاً منجر بە نزاعهای مسلحانە و سایر اَشکال اختلافات بینسازمانی و فراسازمانی شدە است. بەطور خاص، جنگ برادرکشی میان حدکا و کوملە در دهەهای ١٩٨٠ موضوع مناظرات شدید اینترنتی و پخشهای زندەی فیسبوکی بودە است کە در آن نوع بسیج نیروها و کارکرد و نقش رهبران احزاب سیاسی کورد بە صورت منتقدانەای تشریح شدە است. هرچند در اینگونە گفتگوها هرگز خود جنبش کوردها و هدف نهایی آن زیر سوال بردە نشدە است و محدود بە نقد احزاب سیاسی و رهبری آنها بودە است (صدا و سیمای کوردستان، ٢٠٢١). با این حال، فیلم فوقالذکر، لبەی دوم تیغ، آشکار میسازد کە رژیم از نزدیک فعالیتهای مجازی و اینترنتی کوردها را نظارت میکند. در حالی کە لبەی دوم تیغ دستکاری تاریخ است، جمهوری اسلامی ایران با اشارە بە بحثهای اینترنتی فعالین کورد سعی میکند بهمرور بە مردم کورد بقبولاند کە احزابشان شکست خوردەاند و هر جنبشی کە با رژیم مخالفت کند محکوم بە شکست خواهد بود (بهاری، ٢٠٢١).
همچنین، علیرغم منابع محدود مالی، استفادە از تلویزیونهای ماهوارەای و سایر تکنولوژیهای پخش برای ترویج آرمان و هویت کوردها و در روبرویی با روشهای پروپاگاندایی جمهوری اسلامی ایران از اوایل قرن بیست و یکم رویەی روبەرشدی داشته است. برای مثال، بسیاری از احزاب سیاسی اکنون ایستگاههای تلویزیونی خود را دارند، مانند کوردکانالِ حدکا؛ روژهلات تیویِ کوملە، نوروز تیویِ پژاک و کوملە تیویِ حزب کومونیست ایران کە دفترهای اصلیشان در پایتختهای اروپایی مستقر هستند (پوش، ٢٠١٧، ص ٣۴۵). بەعلاوە، سینمای کوردی پلتفرم دیگری است کە در معرفی جنبەهای مختلف زندگی و سیاست کوردستان رشد فزایندهای داشته است. در سالهای اخیر، فیلمهای کوردی در داخل و خارج کوردستان مورد توجە واقع شدەاند. در نوشتەهای سانجم کوچر آمدە است، “متعاقب و در راستای تلاش برای متحدکردن محصولات فرهنگی کوردی در دیاسپورا، روشنفکران کورد سعی کردەاند جوهر سینمای کوردی را بەعنوان چارچوبی شرقی در تهیە و دریافت این فیلمها برای و دربارەی کوردها تعریف و تدوین کنند” (٢٠١۴، ص ۴٧٣). در میان سایر فعالین سینمایی در داخل و خارج کوردستان، فستیوال فیلم کوردی لندن از ٢٠٠١ بە عنوان مدلی برای سایر گروههای دیاسپورای کورد در شهرهای اروپا، آمریکا و استرالیا فعالیت داشته است (کوچر، ٢٠١۴).
عامل جاش
در راستای جنگ روانی از طریق پخشهای سینمایی و تلویزیونی کە در بالا بە آن اشارە شد، جمهوری اسلامی ایران جاش را در جنگ نظامی علیە جنبش کوردها بهکار گرفته است تا جاسوس فعالین مدنی، فرهنگی و سازمانهای غیردولتی در کوردستان باشند (ه. روژهلات، ٢٠٢١، ص ١۶۵). جاشها، کە عبارتند از “همکاران محلی، ابزارهای بومی غلبەی حاکمیت در نقاطی از کوردستان بزرگتر کە خود در آن زندگی میکنند،” در طول نزاعهای رژیم-کورد در ایران نیرویی مؤثر بودەاند (ولی، ٢٠١۶، ص ٢٩٨). در ایران، میلیشیای جاش کە از طرف رژیم بە نام پیشمرگەهای مسلمان (پیشمرگەهای اسلامی) شناختە شدەاند، بە منظور بهرەبرداری از دانش محلی در جنگ علیە جنبش کوردها و استفادە از آنها علیە خودشان برای تفرقەافکنی میان کوردها تشکیل شد. این سیاست نخستینبار در اوایل دهەی ١٩٨٠ اجرا شد کە قبایل و صاحبین املاک فئودالی را مسلح و حمایت مالی کردند تا اقتدار احزاب سیاسی کورد را بە چالش بکشند. از دیدگاه نظامی، جاشها در کنترل کوردستان از سال ١٩٨٣ تا ١٩٨۶ خدمت بزرگی بە رژیم کردند؛ هر چند کە آنها هرگز موفق نشدند حضور نظامی آن را مشروعیت ببخشند (ولی، ٢٠١٨، ص ٣٠). فعالیت و شرکت بسیاری از جاشها در تخریب و پاکسازی هویت کوردها باعث تأخیر در رهایی کوردها شدە است. این نیروها کارکردی دوگانه دارند، هم در حفظ مستقیم سروری حاکمیت در کوردستان بەوسیلەی جنگیدن با جنبش کوردها بە جای دولت و هم در تقویت حضور اشغالگران. فعالی با نام مستعار ن.ه. پرسیدە است کە آیا ” بدون جاشهای کورد، کە تحت هدایت امثال خلخالی، چمران و بروجردی کار میکردند، حملە و کشتار دستەجمعی جمهوری اسلامی ایران در دهەی ١٩٨٠ ، آنقدر موفق و سریع میبود؟ و آیا پاسداران امام زمان [امام دوازدهم شیعیان] خاک کوردستان را بەآسانی اشغال میکردند؟ و آیا رژیم آنقدر بەسادگی پایگاههای نظامی در کوردستان مستقر میکرد؟” (ن.ه. ٢٠١٠، ص ١١).
علاوە بر جنبەی نظامی جاش، نیازهای جنگ روانی برای ترویج فرهنگ بیاعتمادی و تحقیر بە وسیلەی تبدیل برخی از کوردها بە “خدمتکاران یک ارباب سَروَر”، بە جمهوری اسلامی ایران انگیزە دادە است. از آنجایی کە جاشایەتی (همکاریکردن) برای برخی منبع درآمد بودە است، اعضای جاش بەشدت بە رژیم وابستە شدەاند؛ امرار معاش آنها و خانوادەهایشان وابستە بە سرکوب دوستان کوردشان است. بە قول خلیقی، “ساخت، حمایت مالی و مسلحکردن نیروهای شبەنظامی جاش و ادغام آنها در سپاه پاسداران باعث مشکلات سیاسی-اجتماعی” برای کوردها شدە است (خلیقی، ١٩٩٩، ص ١٣). اینکە افراد جاش و خانوادەهایشان مورد نفرت واقع شده و از جامعەی کوردها کنار گذاشتە میشوند، شکافی عمیق در جامعەی کوردها ایجاد کردە است (برونسن، ١٩٩٢). گسترش جاشایەتی بە بسیاری از بخشهای جامعەی کوردها توسط جمهوری اسلامی ایران بە این معنی بودە است کە این پدیدە تنها محدود بە اعضای شبەنظامی مسلحشدە توسط رژیم نیست، بلکە بە دانشگاهیان، مأموران دولتی در سیستمهای حکومتی استانی و محلی، کارمندان رسانەای مانند فیلمسازها و غیرە (ه. روژهلات، ٢٠٢١) بە منظور تفرقە و بیاعتمادی در جامعەی کوردها نیز سرایت کردە است.
کاهش مقاومت نظامی کوردها، تقویت کنترل نظامی و اداری کوردستان توسط رژیم در اواخر دهەی ١٩٨٠و افزایش همزمان آگاهی رژیم نسبت بە اثربخشی جنگ روانی و نرم، باعث شدە کە این رویە بە تدریج رو بە افزایش یابد. استقرار شبەنظامیان قبلی و کنونی در مدیریت مدنی، روزنامەنگاری و پستهای دانشگاهی جنبەای دیگر از سیاست کلی جمهوری اسلامی ایران را در حفظ سلطەاش در کوردستان نشان میدهد. حضور فعال جاشها در مدیریت استانی و محلی و کنترلشان بر شهرداریهای محلی، شوراهای شهر، اتاقهای تجارت و بازرگانی و سایر شغلها و سازمانهای حرفەای در مراکز شهری و روستایی اصلی کوردها، نەتنها بر اثر سیاسی آنها، بلکە بر ثروت اقتصادی روبەرشدشان در جامعە و فرای آن دلالت دارد. بە قول ولی، روابط مشتریمدارانەی جاشها با دولت برای آنها قدرتی فوققضایی در هراساندن جامعەی کوردها فراهم کردە است. درآمد اقتصادی و امتیازات مالی آنها، شکل خاصی از اجارە، تأثیر اصل و نسب طایفەای و قدرت سیاسی در سازمانهای امنیتی دولت در آن منطقە بە خود گرفتە است (ولی، ٢٠١٨، ص ٣٠١).
رژیم بارها براساس نیاز و مزاج خود شبەنظامیان جاش را تغییر ساختار دادە و بازسازی کردە است و موقعیت آنها را تنزل بخشیدە است. اینگونە تحقیرکردن باعث نارضایتی و اعتراض شدە است. تقلیل مقاومت مسلحانەی احزاب سیاسی پس از اوایل دهەی ١٩٩٠ باعث نشد کە رژیم سازماندهی جاشها را لغو کند بلکە این “نهاد” و استفادە از آن را بە شکلهایی غیر از چارچوب نظامی و جاسوسی بازسازی کند. با این حال، نیروهای امنیتی اعضای مؤثر بیرحم خود را حفظ کردەاند. برای مثال، برخی از اعضای گروههای شبەنظامیان ضد جنبش کوردها بە پستهایی در نیروهای امنیتی و جاسوسی ارتقا دادە شدەاند و بە آنها آزادی عمل در ارعاب مردم در چارچوب قدرت خود دادە شدە است. رفتارهای جنایتکارانە و فوققضایی آنها باعث ایجاد فضای ترس و تردید در جامعەی کوردها شدە است. فرد جاش برای ارعاب جامعەی کوردها بە کار بردە میشود. مثالهای زیادی از زنان فعال سیاسی کورد کە قربانی بیرحمی آنها شدەاند وجود دارد، بەویژە آنهایی کە مانند پیشمرگە عضو احزاب سیاسی نشدەاند.
زنان بسیاری وادار بە ازدواج با جاشها یا رئیس طایفەهای محافظەکار و مذهبی شدەاند. در نوشتەهای کوردستانی آمدە است، “این چنین تنبیهاتی باعث سرکوب زنان فعال سیاسی کورد شدە و بسیاری دیگر از ورود بە سیاست ترسیدەاند” (٢٠٢٠، ص ٢٠١۶). استراتژیهای سپاه پاسداران و جاشها منجر بە ارعاب مردم کورد بەویژە در مناطق روستایی شدە است. این شامل اذیت و آزار جنسی و بسیاری موارد گزارش شدە از تجاوز، دزدی از روستاییان و وادارکردن افراد محلی بە کار اجباری بودە است. ساکنین مناطق روستایی کە در برابر جاشها مقاومت کردەاند، بەشدت بە روشهایی مانند آزار و زندانیشدن مجازات شدەاند. بسیاری از آنها روستای خود را ترک کردەاند تا از این شرایط فرار کنند و در مراکز شهرها، چە شهرهای کوردی و یا مناطقی دیگر در مرکز ایران ساکن شدهاند. این میزان بالا از جابەجایی داخلی و کاهش جمعیت مناطق روستایی در کوردستان بە طور جدی دموگرافی، انسجام اجتماعی، غذا و سایر محصولات کشاورزی را تحت تأثیر قرار دادە است و نرخ بیکاری و توسعە نیافتگی در کوردستان را افزایش دادە است (ن.ه. ٢٠١٠).
مثالی از مسیر شغلی اعضای جاش “هیوا تاب” است کە جاشی معمولی اهل شهرستان مریوان بود کە پس از دهەها همکاری با سپاه پاسداران بە مقامی بالا ترفیع یافت و بە عنوان رئیس اطلاعات سپاه پاسداران گماردە شد. تاب بە عنوان جاش در سن ١۶ سالگی بە سپاه پاسداران ملحق شد. همکاری او با جاسوسی از مردم محلی شروع شد تا اینکە بە رتبەی بالایی در سازمان خود ترفیع یافت. او از قدرت سازمانی خود برای تشکیل میلیشیای خصوصی٧ خود استفادە کرد. تمام دهەی ٢٠٠٠، باند تاب خود را بە مردم مریوان و مناطق اطراف آن تحمیل کردند و طیف وسیعی از جرایم، از جملە قتل و آزار مردم محلی را مرتکب شدند. پذیرفتن این شرایط از جانب جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران از طرز برخورد رژیم نسبت بە کوردها قابل توضیح بود؛ این داستان مثالی است از استفادەی رژیم از جاش در ارعاب مردم کورد و گسترش ترس و تردید در میان آنها.
با این حال، در نهایت تاب و اعضای باندش توسط مقامات دستگیر شدند، بەسرعت دادگاهی شدە، حکم اعدام بە آنها دادە شد و اعدام شدند. تاب و باندش همانند قربانیانشان، خود قربانی روش بدگمانی رژیم بە کوردها شدند. هم حمایت ضمنی اولیەی رژیم از تاب و میلیشیای خصوصیاش و هم ایستادن در مقابلشان از تاکتیکهای جمهوری اسلامی ایران در کمپینهای جنگ روانی علیە کوردهاست. در ابتدا از تاب استفادە میکنند تا مردم کورد را سرکوب کنند و میانشان تفرقە بیاندازند، سپس رژیم خود را بە عنوان حافظ قانون و دستوری نشان میدهند کە کوردها باید از آن اطاعت کنند (ن.ه. ٢٠١٠، ص ۶-١٠).
اگرچە هدف نظامی از تشکیل واحدهای جاش آشکار است، اما فایدەی آنها از جنبەی سیاسی-اجتماعی و فرهنگی کمتر بررسی شدە است. همانگونە کە در بررسیهای قبلی اشارە شد، تشکیل و استقرار جاش در راستای خدمت بە استراتژی کولونیالیستی “تفرقە بیانداز و حکومت کن” بودە است. این سیاستها هموارە برای این اتخاذ شدەاند تا بذر بدگمانی و تکەتکەکردن را بپاشند و جنبش کوردها را بە چالش بزرگی بکشاند (حسنیان، ٢٠٢١ الف، ص ١۴٧). استقرار جاش از طرف جمهوری اسلامی ایران بە رژیم کمک کردە است کە کوردستان را از نظر نظامی کنترل کند؛ با این حال، این واحدهای جاش نتوانستەاند بە حضور نظامی رژیم در کوردستان مشروعیت ببخشند. همان گونە کە عباس ولی (٢٠١٨) تأکید میکند، استقرار این نیروهای شبەنظامی طایفەای، کە جزئی از سیاست ضدناسیونالیزمی رژیم است، بە مشروعیت نظام لطمەی بزرگی وارد کردە است.
نتیجەگیری
این مطالعە بە بررسی سرکوبها و تهاجمهای چندجانبەی جمهوری اسلامی ایران علیە کوردها میپردازد کە شامل طیف وسیعی از ابزارها و تکینکها میباشد. از دیدگاه خاورمیانەای، دسترسی روبەافزایش حکومتهای اقتدارگرا بە تکنولوژیهای ارتباطات بە جنگ نرم دولت در جامعە کمک کردە است تا جامعەی مدنی را در وضعیت محرومیتی بحرانی قرار دادە است. جمهوری اسلامی ایران و سایر رژیمهای اقتدارگرا در خاورمیانە بە تکنولوژیهای ارتباطی و نظارتی، مانند پخش تلویزیونی و اینترنتی روی آوردەاند، کە بە این رژیمها اجازەی اعمال سیاستهای سلطەجویانەی خود، ایجاد ترس و ارعاب و نقض حقوق شهروندانشان را میدهد. جمهوری اسلامی ایران، علاوە بر تعدد روشهایش در جنگ روانی، کوردستان را میلیتاریزە کردە و آن را در شرایط توسعەنیافتگی نگاە داشتە است کە باعث محرومیت بیشتر مردم کورد در ایران شدە است. مشخصەی رابطەی نامتقارن قدرت دولت-کوردها و دستکاری هویت کوردها توسط جمهوری اسلامی ایران، از جملە ادعای اینکە کوردها شاخەای از مردمان آریایی هستند (پوش، ٢٠١٧؛ وزیری، ١٩٩٣)، باعث شدە کە کوردها برای غلبە بر جنگ تمامعیار روانی و نرمی کە علیەشان اعمال میشود، در وضعیت دشواری قرار گیرند.
اما کوردها و جنبش سیاسی آنها در روژهلات با مشکلات دیگری روبرو است. ایدئولوژی و بسیج سیاسی تکەتکە شدە، کە در فعالیتهای احزاب سیاسی روژهلات بە چشم میآید، جنبەی چالشی سیاست کوردها در ایران است کە در جنبش کوردها در داخل و خارج ایران، باعث مشکلاتی شدە است کە خودشان بە وجود آوردەاند. برای مثال، در ماههای نخست اعتراضات ٢٠٢٢ ایران، حدکا و کوملە (عمدتاً) بیانیەهای حمایت از اعتراضات کوردستان را از جبهەای متحد و از طریق مرکز همکاری احزاب سیاسی کوردستان ایران، کە در ژانویەی ٢٠١٨ تأسیس شد، اعلام میکردند. اما این همکاری بە دلیل همکاری یکجانبە و جنجالی عبداللە مهتدی، رهبر کوملە، با سلطنتطلبان ایرانی رو بە افول گذاشت. برای مثال، مهتدی بەصورت انفرادی یکی از شرکتکنندەهای منشور همبستگی ملی ایرانیان، شناختەشدە بە نام مهسا، شد کە یکی از امضاکنندگان آن رضا شاه پهلوی، پسر شاه دوم پهلوی، محمدرضا است. این باعث خشم و بدگویی فعالین کورد، از جملە اعضای کوملە، شد کە مخالف نظرات سلطنتطلبانەی پهلوی هستند بە این دلیل کە نمایندەی هویتها و جوامع ملی مختلف ایران نیست (یوسفی، ٢٠٢٠). حدکا هم این منشور را بە دلیل ارایەندادن چشماندازی دموکراتیک برای دوران پس از تغییر رژیم محکوم کرد (رادیو فردا، ٢٠٢٣). اگر چە حدکا و کوملە چندین دهە طول کشید تا روابط پس از جنگ داخلی (١٩٨۴-١٩٨٨) را بە حال طبیعی بازگردانند و مرکز همکاری را تشکیل دهند، این حرکت بلافاصلە ضربەای جدی بە خط حدکا-کوملەی نسبتاًمتحد و همکاری آنها کە در اوایل اعتراضات ٢٠٢٠ دیدە میشد، وارد کرد.
تجمع ایرانیان دیاسپورا، چە فارس و چە غیرفارس، در حمایت از اعتراضات اخیر کشور، فرم ناسیونالیزم ایرانی را، کە تا آن زمان زودگذر بود، بە سطح آورد (الیاسی، ٢٠٢٢). از آنجایی کە اعتراضات در مناطق جغرافیایی گستردەای اتفاق افتادند و تا حد زیادی بەصورت یکدست از گروههای قومی-مذهبی مختلفی تشکیل شدە بودند، چنین اختلافاتی در کشور اتفاق نیافتاد. با این حال، خارج از ایران، برای مثال شهرهای آمریکای شمالی و اروپا، مردم فارس و غیرفارس همزمان در مکانهای مشابهی اعتراض میکردند. گروهها و افراد سلطنتطلب و مشروطەخواه بەشیوهی کلامی بە کوردهای دیاسپورا و احزاب سیاسی کوردی حملە کردەاند و آنها را متهم بە تجزیەطلبی کردەاند و تهدیدی برای تمامیت ارضی ایران خواندند. چندین مثال وجود دارد کە گروههای ایرانی سلطنتطلب و فوقناسیونالیست، فیزیکی بە تظاهرکنندەگان کورد حملە کردەاند و آنها را مجروح کردەاند، به این دلیل کە تظاهرکنندهگان کورد پرچم کوردستان را حمل میکردند (محمدپور، ٢٠٢۴).
همچنین نمونەهایی وجود دارد از فارسهای بەظاهر ضد جمهوری اسلامی ایران در دیاسپورا کە از ایرانیهایی کە در کلانشهرهای فارسنشین مانند تهران و اصفهان زندگی میکنند خواستەاند در اعتراضات حضور نیابند و مواظب تغییر رژیم باشند، چرا کە -بە گفتەی آنها- تنها بە سود گروههای کورد خواهد بود و سرانجام آن تجزیەی سرزمین ایران است (حسنیان، ٢٠٢٢ب). اکبر گنجی، عضو پیشین سپاه پاسداران کە اکنون مخالف رژیم است و در تبعید انتخابی خود زندگی میکند، در نوامبر ٢٠٢٢ ویدیویی بسیار ضدکورد پخش کرد کە در آن بە مردم ساکن استانهای مرکزی ایران علیە حضور در تظاهرات هشدار میدهد و در آن ادعا میکند کە آن اعتراضات تجلی یک “دستورکار کوردی” است و اشارە میکند کە “گسترش این اعتراضات تمامیت ارضی ایران را بە خطر میاندازد و در مناطق مرزی مانند کوردستان، خوزستان و سیستان و بلوچستان، این نهایت و دستورکار قیامها است” (حسنیان، ٢٠٢٢ب). این گفتهها و امثال گفتەهای نخبەهای فارس بیاعتمادی متقابل میان جوامع ملی فارس و غیرفارس ایرانی را آشکار میکند.
تقدیر
نویسندە از دو بازبین بابت نظرات و پیشنهاداتشان تقدیر میکند. همچنین از دانشگاه اکستر بابت سهم سخاوتمندانەاش در تقبل بخشی از هزینەهای چاپ این مقالە بە عنوان دسترسی آزاد، تشکر میکند.
اعلامیەی تضاد منافع
نویسندە اعلام میکند کە هیچ تضاد منافع بالقوەای با تحقیق، تألیف و یا چاپ این مقالە ندارد.
تأمین مالی
نویسندە هیچ حمایت مالی بابت تحقیق، تألیف و یا چاپ این مقالە دریافت نکردە است.
یادداشت
- مؤسسەی کوردی پاریس (مؤسسەی کورد، ٢٠١٧) و بریتانیکا (٢٠٢۴) پیشبینی کردەاند کە جمعیت کوردها بین ٣۶ تا ۴۶ ملیون است. با این حال، این دادەها هنوز باید مورد بحث قرار گیرند، چرا کە آمار سراسری در هیچیک از دولتهای اشغالگر کوردستان (ترکیە، ایران، عراق و سوریە) ، کە میتوانست ارقام دقیق یا تخمینی دربارەی جمعیت کوردها ارایە دهند، وجود ندارد. اگرچە منابع کوردی ارقام بزرگتری را نشان میدهند، دولتهای اشغالگر کوردستان یا وجود کوردها را نفی کردەاند یا تعمداً از ارایەی هر دادە یا آماری در مورد جمعیت کوردها در قلمروی تحت اشغالشان خودداری کردەاند.
- پنج استانی کە عمدتاً ولایت کوردها را در ایران تشکیل میدهند شامل کوردستان، کرماشان (کرمانشاه)، ایلام، لورستان و آذربایجان غربی (کوردها و آذریها بە ترتیب در آن ساکن هستند) است.
- جاش بە معنای کرەی الاغ، یک اصطلاح تحقیرآمیز برای همدستان بومی است.
- اتهامات واهی علیە آنها شامل قتل پسر امام جمعەی مریوان بود. پس از روزها شکنجە، در اکتبر ٢٠١٠، آنها را بە ملاقات امام جمعە بردند تا بە ترور پسرش اعتراف کنند. این برنامە بە دقت صحنەسازی شدە بود تا از طریق پرس تیوی، کانال تلویزیونی ٢۴ ساعتە انگلیسیزبان وابسته به جمهوری اسلامی پخش شود. در نامەای بە گزارشگر ویژەی سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ایران، زانیار و لقمان مرادی بە عنوان نمونەی شکنجەهای شدید جسمی و روانی توصیف شدەاند: “آنها بطریها را آوردند و گفتند کە باید موافقت کنید [کە اعتراف کنید]، اگر این کار را نکنید، باید روی این بطریها بنشینید. آنها همچنین تهدید بە تجاوز جنسی کردند و گفتند، ‘خودتان انتخاب کنید! یا این را قبول میکنید یا این آخرین گزینەی شما خواهد بود.’ مجبور بودم کە قبول کنم چراکە این نوع شکنجە را تاب نمیآوردم، و همچنین سوزش و خونریزی شدیدی در ناحیەی تناسلی خود داشتم و بیشتر از این تحمل این شکنجەهای بیرحمانە را نداشتم” (فدراسیون بینالمللی حقوق بشر و عدالت برای ایران، ٢٠٢٠، ص ٢٨).
- چمران از طرف خمینی بە عنوان وزیر دفاع منصوب شد و رهبری حملەی رژیم بە کوردستان را در اوایل دهەی ١٩٨٠ بە عهدە گرفت. بروجردی، فرماندەی سپاه پاسداران، عنوان طعنەآمیز مسیح کوردستان را بابت بیرحمی خود در کوردستان و وفاداریاش بە رژیم کسب کرد. شیرازی فرماندەی کل ارتش ایران در طول حملەی رژیم بە کوردستان در اوایل دهەی ١٩٨٠ بود. در هنگام اختلافات پس از انقلاب، رژیم شیخ محمد صادقی گیوی (معروف بە خلخالی) را بە عنوان قاضی انتخاب و بە کوردستان فرستاد. بیرحمی خلخالی باعث شد در کوردستان بە نام قصاب کوردستان معروف شود. در زنجیرە دادگاهیهای سریع کە فاقد حتی ابتداییترین اصول صداقت قضایی بود، خلخالی صدها کورد مدنی، از جملە بسیاری زنان و نوجوانان، و فعالین سیاسی را اعدام کرد.
- نون-خ یا ن.خ دو حرف الفبای فارسی هستند کە احتمالا مخفف نام شخصیت اصلی این کمدی، نورالدین خانزادە، است.
- بر اساس چندین منبع، در آن دهە، تاب و باند او مسئول مرگ بالغ بر ٣٠٠ نفر، شامل روستاییان، بازرگانان و کولبران بودند. طبق یک منبع، در بسیاری از موارد، یونیفرم گریلاهای پژاک را بر جسد قربانیان پوشانیدە بودند. اعضای این باند ظاهراً بابت تحویل هر جسد مبلغی از سپاه پاسداران دریافت میکردند. بەعلاوە، آنها زمینەی خرید و فروش و استعمال مواد مخدر را در کوردستان ایران فراهم کردند.
https://journals.sagepub.com/doi/10.1177/23477989241258897
منابع
The Islamic Republic of Iran’s Multipronged Approach to the Repression of Kurds
References
Abna 24 (2023, February 13). Ceremony marking 44th anniversary of Islamic Revolutionof Iran held in Erbil, Iraq. https://en.abna24.com/story/1345895
Aghakhani, Said. (2019, November 25). Noon Khe (IRIB Part 1). https://www.youtube.com/watch?v=Mp0BxEU3rlY&list=PL3jqlVYHtDcPM7hJRYGKz_GJtVeec7xQL
Aghapouri, Jiyar H. (2020). Toward pluralistic and grassroots national identity: A study of national identity representation by the Kurdish diaspora on social media. National Identities, 22(2), 173–192. https://doi.org/10.1080/14608944.2019.1601172
Akbarzadeh, Shahram, Ahmed, Zahid Shahab, Laoutides, Costas, & Gourlay, William. (2019). The Kurds in Iran: Balancing national and ethnic identity in a securitised environment. Third World Quarterly, 40(6), 1145–1162. https://doi.org/10.1080/01436597.2019.1592671
Bahari, Rzgar. (2020). Kurd, media, broadcasting. Govari Tishk, 22(55), 292–303.
Bahari, Rzgar. (2021, February 4). A reflection on the television series Lebey-dovom-e tigh (Facebook). https://www.facebook.com/Rizgar.Behari
Bajoghli, Narges. (2017). The outcasts: The start of ‘new entertainment’ in pro-regime filmmaking in the Islamic Republic of Iran. Middle East Critique, 26(1), 61–77. https://doi.org/10.1080/19436149.2016.1245529
Bozorgmehr, Najmeh. (2020, February 13). Lights, camera, revolution: Iran’s military makes films. https://www.ft.com/content/87062a34-4be6-11ea-95a0-43d18ec715f5
Britannica. (2024, March 13). Kurd. https://www.britannica.com/topic/Kurd
Bruinessen, Martin V. (1992). Kurdish society, ethnicity, nationalism and refugee problems. In The Kurds: A contemporary overview. Routledge.
Cabi, Marouf. (2023). The armed struggle of the 1980s in Iranian Kurdistan: A space for survival. British Journal of Middle Eastern Studies, 50(5), 1091–1111. https://doi.org/10.1080/13530194.2022.2057280
Center for Human Rights in Iran. (2021, March 31). Iran’s intelligence establishment is spreading propaganda through films and TV. https://iranhumanrights.org/2021/03/irans-intelligence-establishment-is-spreading-propaganda-through-film-and-tv/
Charters, David A. (1977). Intelligence and psychological warfare operations in Northern Ireland. The RUSI Journal, 122(3), 22–27. https://doi.org/10.1080/03071847709428732
Clow, Ryan. (2009). Psychological operations: The need to understand the psychological plane of warfare. Canadian Military Journal Issue, 9(1), 21–29.
Dengi Amerika. (2023, January 5). The anniversary of the killing of Qasem Soleimani in the Kurdistan region and public concern and denunciation. https://www.dengiamerika.com/a/6905780.html
Dross, Kristin. (2007, July 27). Iran’s propaganda purveyors. https://www.cbsnews.com/news/irans-propaganda-purveyors/
Eliassi, Barzoo. (2021). Narratives of statelessness and political otherness: Kurdish and Palestinian experiences. Palgrave Macmillan.
Eliassi, Barzoo. (2022, July 11). Privilege, difference and inequality in the world of unequal nation-states. https://cultureproject.org.uk/privilege-difference-and-inequality-in-theworld-of-unequal-nation-states/
Elling, Rasmus C. (2013). Minorities in Iran: Nationalism and ethnicity after Khomeini (1st ed.). Palgrave Macmillan.
Entessar, Nader. (1984). The Kurds in post-revolutionary Iran and Iraq. Third World Quarterly, 6(4), 911–933. https://doi.org/10.1080/01436598408419806
Entessar, Nader. (2010). Kurdish politics in the Middle East. Lexington Books.
Erdelan, Saro. (2021). Cinema and colonialism: Representing Kurds in Iranian cinema.Govari Tishk, 22(58), 111–135.
Fars News Agency. (2015, November 17). Hotel Fetile. https://www.youtube.com/watch?v=FICknBs3Yg8
Fershi, Ibrahim. (2021). Media. Govari Tishk (Tishk Journal), 22(58), 11–21.
Gambrell, Jon. (2020, June 25). Iran TV airs 355 coerced confessions over decade. https://apnews.com/article/2f5e336cb7f96c2829a98a522f705855
Ghobadi, Kawe. (2019, October 2). The demonization of Kurdish men in the dominator’s cinema. https://www.radiozamaneh.com/467190/
Hassaniyan, Allan. (2020). The gains and risks of Kurdish civic activism in Iran. MERIP, 295.
Hassaniyan, Allan. (2021a). Kurdish politics in Iran: Crossborder interactions and mobilisation since 1947. Cambridge University Press.
Hassaniyan, Allan. (2021b). The environmentalism of the subalterns: A case study of environmental activism in Eastern Kurdistan/Rojhelat. Local Environment, 26(8), 930– 947. https://doi.org/10.1080/13549839.2021.1933927
Hassaniyan, Allan. (2022a, October 27). Iran: Popular uprising or ‘armed revolt’? (LSE Blog). https://blogs.lse.ac.uk/mec/2022/10/27/iran-popular-uprising-or-armed-revolt/
Hassaniyan, Allan. (2022b, November 17). Iran’s protest and intercommunal interaction:A Kurdish perspective. https://cultureproject.org.uk/irans-protest-and-intercommunalinteraction-a-kurdish-perspective/
Hassaniyan, Allan. (2022c, October 3). Iran’s transformative moment: Kurdistan on the frontline. https://www.kurdishpeace.org/research/civil-society/irans-transformativemoment-kurdistan-on-the-frontline/
Hassanpour, Amir. (1998). Satellite footprints as national borders: Med-tv and the extraterritoriality of state sovereignty. Journal of Muslim Minority Affairs, 18(1), 53–72. https://doi.org/10.1080/13602009808716393
Heghighatjo, Mohsen, & Nikdast, Akbar. (2017 December 18). Koy-sanjagh Moasesay-e
Farhanigi Honari-e Sabeqwn (Art and Cultural Institute of Sabeqwn). www.youtube.com/watch?v=SAQ_sA9ckM0
Institut Kurde. (2017, March 28). The Kurdish population. https://www.institutkurde.org/en/info/the-kurdish-population-1232551004
International Federation of Human Rights and Justice for Iran. (2020). Orwellian state: Islamic Republic of Iran’s state media as a weapon of mass suppression. International
Federation of Human Rights. https://www.fidh.org/IMG/pdf/iran749aweb.pdf
Jowett, Garth, & O’Donnell, Victoria. (2012). Propaganda & persuasion (5th ed). Sage Publications.
Kavry, Ahmad. (2019, August 19). Varesh (Rainfall) (Television series), https://www.youtube.com/watch?v=L9Q9U_xomKE
Khelighi, Hussain.( 1999). Jan u Jiyan (Kurdish: Pain and life). Stockholm.
Khosrawi, Heshmat. (2021). Media and power: Media of the Islamic Republic, a colonialist instrument against Rojhelat of Kurdistan. Govari Tishk, 22(58), 22–51.
King, Christopher. (2013). Kurdistan. The largest ‘nation’ in the world without its own independent state. GRIN Verlag GmbH.
Kirmanj, Sherko, & Rafaat, Aram. (2021). The Kurdish genocide in Iraq: The Security-Anfal and the Identity-Anfal. National Identities, 23(2), 163–183. https://doi.org/10.1080/14608944.2020.1746250
Koçer, Suncem. (2014). Kurdish cinema as a transnational discourse genre: Cinematic visibility, cultural resilience, and political agency. International Journal of Middle East Studies, 46(3), 473–488. https://doi.org/10.1017/S0020743814000555
Kurdistan IRIB. (2021, September 27). Lebey-Dovom-e Tigh (The second edge of the blade) (Parts 1 & 2). Telebion. https://www.youtube.com/watch?v=8fNt6gGl4EQ; https://www.youtube.com/watch?v=1TMwKVskDgw&t=50s
Kurdistani, Zhiwan. (2020). Reflection on women’s marginalisation in Kurdish society. Govari Tishk, 22(57), 210–219.
Lasswell, Harold. (1951). Political and psychological warfare. In D. Lerner (Ed.), Propaganda in war and crisis. G. W. Stewart.
Linebarger, Paul D. (1948). Psychological warfare. Martino Fine Books.
Maasumi, Parvane. (2013, October 21). The victims of Kurdistan serial killings. https://rojhelat.info/en/?p=6506
Mofidi, Sabah. (2022). The political function of religion in Kurdish and Perso-Iranian nationalist confrontations after the 1979 revolution. International Journal on Minority and Group Rights, 29, 953–983.
Mohammadpour, Ahmad. (2024). Decolonizing voices from Rojhelat: Gender-othering, ethnic erasure, and the politics of intersectionality in Iran. Critical Sociology, 50(1), 85–106. https://doi.org/10.1177/08969205231176051
Mustafa, Govand. (2022, January 6). Heval Abubakir proposed to make the day of the killing of Qasem Soleimani the World Day of Peace and Dialogue. https://www.rudawnet/sorani/kurdistan/060120228
Naseri, Hersh. (2021). Portraying Kurds in the TV series Noon Khe. Govari Tishk, 22(58), 235–249.
- (2010, May 15). Jash Namey Hiwa Tab. https://www.kurdipedia.org/files/books/2011/61735.PDF?ver=129816016540000000
Payne, Kenneth. (2005). The media as an instrument of war. The US Army War College Quarterly: Parameters, 35(1). https://doi.org/10.55540/0031-1723.2243
Posch, Walter. (2017). Fellow Aryans and Muslim brothers: Iranian narratives on the Kurds. In The Kurdish question revisited. Hurst.
Radio Farda. (2023, April 19). The Charter of MAHSA: Rejecting the criticism of Abdullah Mohtadi, the Komala Party calls for unity among the opposition. https://www.radiofarda.com/a/32370311.html
Radpey, Loqman. (2022, September 25). Kurdistan in Tehran: What the murder of Jina Amini means for the future of Iran. https://www.abc.net.au/religion/murder-of-mahsaamini-and-the-future-of-iran/14065538
Rahimnejad, Mardin. (2021). Kurds in the coloniser’s media. Govari Tishk, 22(58), 250–271.
Remezanzadeh, Ahmad. (2016, November 19). Hekayet-e Asheqhi (Love stories). Jozan Film. https://www.aparat.com/v/PbrBp
Rojhelat, Hiwa. (2021). Decay of eternity, review of the series Rozhay-e Abedi. Govari Tishk, 22(58), 157–170.
Rojhelat, Raman. (2021). Kurd channel. Govari Tishk, 22(58), 346–350.
Romano, David. (2006). The Kurdish nationalist movement: Opportunity, mobilization, and identity. Cambridge University Press.
Saadi, Sardar. (2022, September 26). A feminist revolution is challenging Iran’s regime. https://www.kurdishpeace.org/research/civil-society/a-feminist-revolution-is-challenging-irans-regime/
Sadeghi-Boroujerdi, Eskandar. (2023). Iran’s uprisings for ‘women, life, freedom’: Overdetermination, crisis, and the lineages of revolt. Politics, 43(3), 404–438. https://doi.org/10.1177/02633957231159351
Sadiq, Ibrahim. (2023). Origins of the Kurdish genocide: Nation building and genocide as a civilizing and de-civilizing process. Rowman & Littlefield.
Saed, Rawan. (2022, May 17). How Iran uses malware against Kurdish dissidents. https://www.kurdishpeace.org/research/security-and-defense/how-iran-uses-malwareagainst-kurdish-dissidents/
Saleh, Alam. (2013). Ethnic identity and the state in Iran. Palgrave Macmillan US. https://doi.org/10.1057/9781137310873
Sheyholislami, Jafar. (2011). Kurdish identity, discourse, and new media. Palgrave Macmillan US. https://doi.org/10.1057/9780230119307
Snur News. (2021, August 6). Nechirvan Barzani: We consider ourselves part of Iran and its revolution. https://snurmedia.com/4424
Soleimani, Kamal. (2017). The Kurdish image in statist historiography: The case of Simko. Middle Eastern Studies, 53(6), 949–965. https://doi.org/10.1080/00263206.2017.1341409
Soleimani, Kamal, & Mohammadpour, Ahmad. (2020a). Life and labor on the internal colonial edge: Political economy of Kolberi in Rojhelat. The British Journal of Sociology, 71(4), 741–760. https://doi.org/10.1111/1468-4446.12745
Soleimani, Kamal, & Mohammadpour, Ahmad. (2020b). The securitisation of life: Eastern Kurdistan under the rule of a Perso-Shi’i state. Third World Quarterly, 41(4), 663– 682. https://doi.org/10.1080/01436597.2019.1695199
Soleimani, Kamal, & Osmanzadeh, Davoud. (2022). Textualising the ethno-religious sovereign, history, ethnicity and nationalism in the Perso-Islamic textbooks. Nations and Nationalism, 28(3), 1022–1039. https://doi.org/10.1111/nana.12705
Stansfield, Gareth, & Hassaniyan, Allan. (2022). Kurdish insurgency in Rojhelat: From Rasan to the Oslo negotiations. Middle Eastern Studies, 58(1), 153–166. https://doi.org/10.1080/00263206.2021.1918116
Tejel, Jordi. (2008). Syria’s Kurds: History, politics and society. Routledge.
Tehran Musavvar. (1979). Nashriyah: Digital Iranian history archive, University of Manchester. Tehran Musavvar, 2.
Vali, Abbas. (2011). Kurds and the state in Iran: The making of Kurdish identity. IB Tauris.
Vali, Abbas. (2016). Reflection on Kurdish society and politics in Rojhelat: A review. In Kurdish issues: Essays in honor of Robert W. Olson. Mazda Publishers.
Vali, Abbas. (2018). Sekot-e Rojhelat (The silence of Rojhelat/Iranian Kurdistan). Pecritique, 6, 1–30.
Vaziri, Mostafa. (1993). Iran as imagined nation: The construction of national identity (1st ed.). Paragon House.
Yousefi, Hawre. (2020, October 28). Execution of 59 youths of Mahabad; re-visiting a shocking historical narrative. Iran Wire. https://iranwire.com/fa/features/42562/
Zeydabadi-Nejad, Saeed. (2010). The politics of Iranian cinema: Film and society in the Islamic Republic. Routledge.