نظرات

به صورت آنلاین در مرکز مطالعات کوردستان – تیشک در بلاگ ژیانەوە منتشر شده است: ٣١/٠٥/٢٠٢٥

حسینی، بهار (٢٠٢٥):تأثیر فضای آموزشی دبیرستان‌های دخترانه بر مشارکت زنان در احزاب و گروه‌های سیاسی-اجتماعی. بلاگ ژیانەوە؛ مرکز مطالعات کوردستان – تیشک.

گزینه متن

گروه‌ها و احزاب با روش های نوین  برخلاف روش های سنتی پیشین ، بیشتر در قالب جنبش‌ها، شبکه‌های اجتماعی و نهادهای مدنی خودجوش دیده می‌شوند. این ساختارهای نوین سیاسی-اجتماعی، به دلیل محدودیت‌های رسمی، شکلی پراکنده و متنوع دارند که در آن زنان نقش پررنگ و فعال ایفا می‌کنند.برای حضور موفق در این ساختارها، زنان نیازمند کسب مهارت‌های متنوعی هستند: دانش سیاسی، آگاهی اجتماعی، مهارت‌های ارتباطی و توانایی سازماندهی واگر فضای آموزشی دبیرستان،  توانمندانه و اگاهانە اداره شود، می‌تواند بستر مناسبی برای پرورش این مهارت‌ها باشد.

  • نوع انتشار: آنلاین

  • کوپی رایت: CC-BY-NC 4.0

  • بلاگ: ژیانەوە

  • استناد به متن: مرکز مطالعات کوردستان – تیشک

  • نویسنده: بهار حسینی

  • مترجم: 

  • تاریخ نشر: ٣١/٠٥/٢٠٢٥

  • انستیتو: مرکز مطالعات کوردستان – تیشک

  • Copyright: © 2025 by TISHK Center for Kurdistan Studies is licensed under CC BY-NC 4.0 

تأثیر فضای آموزشی دبیرستان‌های دخترانه بر مشارکت زنان در احزاب و گروه‌های سیاسی-اجتماعی

در ایران امروز، شاهد تغییرات بنیادینی در حضور زنان در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی هستیم؛ تحولی که از دل یک جامعه‌ی درگیر کشمکش‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بیرون آمده است. زنان ایرانی به‌رغم فشارها و محدودیت‌های جدی، قدم‌هایی استوار برای ورود به فضاهای سیاسی و اجتماعی نوین برداشته‌اند. یکی از نخستین مکان‌هایی که دختران در آن‌ها هویت خود را می‌آفرینند و جامعه را می‌شناسند: دبیرستان‌های دخترانه است. این فضاهای آموزشی، تنها محل انتقال دانش نیستند، بلکه بستر شکل‌گیری نوعی وجود و مشارکت اجتماعی و سیاسی نیز هستند. با فضایی انضمامی و همزمان محدود.

دبیرستان‌های دخترانه، با ادعای ، فراهم کردن محیط‌های امن ، محیطی جداگانه‌ برای آموزش دختران فراهم می‌آورند؛ اما این «جداافتادگی» نه تنها امکان امنیت را نمی‌دهد بلکه گاهی به منزله حصاری است که دختران را از مواجهه مستقیم با فضای عمومی جامعه و گفت‌وگوی میان‌جنسیتی دور نگه می‌دارد. این دوگانگی بین جدایی و حضور در فضای آموزشی، تصویری از وضعیت کلان‌تر زنان در جامعه است؛ جایی که زنان به عنوان سوژه‌هایی در تقابل با ساختارهای قدرت و نظم‌های اجتماعی ساختەی حکومت اسلامی به‌طور دائم در وضعیت تعلیق و جابه‌جایی قرار دارند.

فضای دبیرستان ، به عنوان یک نهاد اجتماعی و اموزشی، بازتاب‌دهنده همان نیروهای نظم‌دهنده‌ای است که خواسته یا ناخواسته جنسیت، هویت و نقش‌های اجتماعی  و انسانی را شکل می‌دهند. در این فضا، زبان آموزش، چارچوب‌های حکومتی و فرهنگی، ساختارهای قدرت و نوعی نظم پنهان بر ساختار ذهنی و بدن دختران حک می‌شود؛ نظمی که بیشتر به بازتولید نقش‌های سنتی و حفظ وضعیت موجود می‌انجامد تا آزادسازی سوژه زن و شکل گیری هویت زن مستقل درفراسوی مرزهای زبان و قدرت حاکم . سیاست‌های آموزشی، خط مشی فرهنگی و کنترل‌های اجتماعی، هویت زنانه‌ای تولید می‌کند که در چارچوب‌های غالب قدرت تعریف می‌شود.

اما از دل این محدودیت‌ها و زبان‌های کنترل‌شده، شکل‌هایی از مقاومت و خلق هویت‌های جدید نیز به وجود می‌آید. دختران، در کنار یادگیری رسمی، در فضای مدرسه و به ویژه در روابط همسالان، شروع به بازتعریف خود، پرسشگری درباره جایگاه‌شان و آزمایش مرزهای نقش‌های جنسیتی می‌کنند. این فعالیت‌ها می‌تواند سرآغاز شکل‌گیری نوعی خودآگاهی سیاسی باشد که پایه‌های آن در برخورد با محدودیت‌های زبانی، اجتماعی و فرهنگی شکل می‌گیرد و فضای اموزشی بە مثابە«زمین بازی»  قدرت و مقاومت در می آید .

پس فضای دبیرستان می‌تواند هم عرصه کنترل و هم محل مقاومت باشد. از یک سو، نهاد آموزش با اهداف معین، دختران را برای تطبیق با هنجارهای اجتماعی و فرهنگی تربیت می‌کند؛ اما از سوی دیگر، این فضا فرصت‌هایی برای شکستن این هنجارها، گفت‌وگوهای آزاد و ساختن فضای متفاوت فراهم می‌آورد.

وقتی دختران به فعالیت‌هایی مانند انجمن‌های فرهنگی، گروه‌های هنری یا بحث‌های سیاسی در مدارس‌شان می‌پردازند، در واقع به نحوی از «زیست-سیاسی» دست می‌یابند. این زیست-سیاسی یعنی آنکه تجربه زندگی روزمره‌شان تبدیل به عرصه‌ای برای کنشگری سیاسی و اجتماعی می‌شود؛ نوعی حضور که فراتر از نقش‌های سنتی‌ست و خواهان تغییر و تحول در وضعیت موجود است و منجر بە ارتباط میان آموزش دبیرستانی و مشارکت در گروه‌های سیاسی-اجتماعی نوین میشود .

گروه‌ها و احزاب با روش های نوین  برخلاف روش های سنتی پیشین ، بیشتر در قالب جنبش‌ها، شبکه‌های اجتماعی و نهادهای مدنی خودجوش دیده می‌شوند. این ساختارهای نوین سیاسی-اجتماعی، به دلیل محدودیت‌های رسمی، شکلی پراکنده و متنوع دارند که در آن زنان نقش پررنگ و فعال ایفا می‌کنند.برای حضور موفق در این ساختارها، زنان نیازمند کسب مهارت‌های متنوعی هستند: دانش سیاسی، آگاهی اجتماعی، مهارت‌های ارتباطی و توانایی سازماندهی واگر فضای آموزشی دبیرستان،  توانمندانه و اگاهانە اداره شود، می‌تواند بستر مناسبی برای پرورش این مهارت‌ها باشد.دبیرستان‌هایی که فعالیت‌های جمعی، بحث آزاد، و پرورش تفکر انتقادی را تشویق می‌کنند، محیطی می‌سازند که در آن دختران یاد می‌گیرند چگونه صدایشان را بشناسند و به آن قدرت ببخشند و موانع ساختاری و فرهنگی را پشت سر گذاشتە یا کاملا از سر راه بردارند .اما در عین حال، نباید فراموش کرد که زنان بە ویژە زنان ایرانی تحت سلطەی حکومت اسلامی در مسیر مشارکت اجتماعی و سیاسی با موانع عمیقی روبرو هستند. ساختارهای قدرت سیاسی، قوانین محدودکننده، فشارهای فرهنگی، و فضای امنیتی، همه دست به دست هم می‌دهند تا عرصه فعالیت برای زنان دشوار شود.دبیرستان‌ها نیز به عنوان بخشی از این ساختار، در بیشتر موارد خود بازتولیدکننده این موانع هستند؛ با برنامه‌های آموزشی محافظه‌کارانه، نبود فضای کافی برای گفت‌وگو و بیان آزاد، و تأکید بر نقش‌های جنسیتی سنتی. این مسئله سبب می‌شود که بسیاری از دختران نتوانند پتانسیل کامل خود را در عرصه اجتماعی-سیاسی کشف و بروز دهند.

اما بهرحال راهکارهایی برای تقویت نقش آموزشی در دبیرستان ها میتوان تعریف کرد و برای شکستن این چرخه، لازم است در خارج از دبیرستان‌های دخترانه اموزش هایی از سوی نهادها و تشکل های ازادیخواه فراگیر شود کە دختران بە مطالبە وساختن  فضای آزادتر و بازتری برای آموزش سیاسی-اجتماعی ترغیب شوند ؛ فضایی که در آن دختران بتوانند درباره عدالت، حقوق، برابری و ساختارهای قدرت به بحث بپردازند.

ترویج مهارت‌های رهبری، سازماندهی، تفکر انتقادی و گفت‌وگو، از مهم‌ترین اقدامات برای توانمندسازی دختران است. همچنین ایجاد فرصت‌های واقعی برای فعالیت‌های جمعی، انجمن‌های دانش‌آموزی و پروژه‌های اجتماعی، می‌تواند زمینه‌ساز شکل‌گیری یک نسل پویا و فعال در عرصه اجتماعی-سیاسی باشد.

فضای آموزشی دبیرستان‌های دخترانه در ایران، هم میدان کشمکش‌های قدرت و کنترل است و هم عرصه ظهور مقاومت و هویت‌های نوین. این فضا، نقشی حیاتی در شکل‌گیری هویت اجتماعی و سیاسی دختران دارد؛ هویتی که می‌تواند بنیان حضور فعال و مؤثر زنان در احزاب و گروه‌های سیاسی-اجتماعی باشد.

با فراهم آوردن شرایطی که دختران بتوانند آزادانه بیاندیشند، مشارکت کنند و صدایشان را بشناسند، می‌توان نسلی ساخت که در برابر ساختارهای قدرت ایستادگی می‌کند و مسیر تحول اجتماعی را می‌گشاید. این فرآیند، نه تنها آموزش رسمی، بلکه تغییر فرهنگی و اجتماعی عمیقی را می‌طلبد که همه افراد اجتماع باید در آن مشارکت داشتە باشند.

بنابراین، دبیرستان‌های دخترانه باید فراتر از آموزش صرف، تبدیل به «فضاهایی برای زیستن سیاسی» شوند؛ مکان‌هایی که در آن دختران نه تنها یاد می‌گیرند، بلکه خود را می‌سازند، و به واسطه این ساختن، جهان پیرامون خود را دگرگون می‌کنند.

در برابر این حملات مکرر، هیچ نیروی بازدارنده‌ی مؤثری وجود ندارد. ترکیه، به‌عنوان عضو ناتو، شریک تجاری ایالات متحده و اتحادیه‌ی اروپا، و یکی از ارکان «جامعه‌ی جهانی»—واژه‌ای که سیاستمداران آمریکایی برای توصیف هم‌پیمانان خود به‌کار می‌برند—از سطحی از مصونیت بین‌المللی برخوردار است که عملاً آن را از پاسخ‌گویی نسبت به اقدامات نظامی‌اش مصون می‌سازد. در چنین نظمی از روابط جهانی، به نظر می‌رسد که جایگاه دولت‌ها در هرم قدرت بین‌المللی، بیش از واقعیت‌های میدانی و حقوق بشری، تعیین‌کننده‌ی مشروعیت یا بی‌مشروعیتی اقداماتشان است. کردها، همچون بسیاری دیگر از ملت‌های فاقد دولت، در غیاب نهادهای حمایتی و در سایه‌ی این ملاحظات ژئوپلتیکی، در برابر ماشین جنگی ترکیه بی‌دفاع مانده‌اند.

مبارزه‌ی ملت‌هایی که صاحب دولت نیستند باید به شیوه‌ای پیش رود که سبعیت دولت‌ها را کم کند. به هر زبانی و یا شیوه‌ای باید روند انسان زدایی از خود را متوقف کنند.

لۆگۆی ناوەند

ئەم وتارە هاوبەش بکە!

بابەتەکانی تری بلاگی ژیانەوە