بهروز شجاعی
پژوهشگر و محقق دانشکده زبان و ادبیات دانشگاه کوبانی
(رونوشت سخنرانی ٣١ مارس)*
با سلام به دوستانی که مارا از طریق شبکه های مختلف همراهی میکنند. بله، اسرار من بر نامگذاری تیتر این جلسه بعنوان نەورۆز کوردستانی و نوروز ایران، دلایلی دارد که سعی میکنم، یک سری از آنها را در اینجا خدمت شما و دوستان حاضر بیان کنم. همانطوری که میدانید، نوروز در میان جوامع مختلف از آسیای مرکزی گرفته تا نزدیکیهای شرق اروپا جشن گرفته میشود. هر جامعهای هم تفسیر و روایت خودرا از نوروز دارد. این تعبیر و تفسیرها در یک روند تاریخی دستخوش تغییراتی شده که امروز ما شاهدش هستیم. چنانچه در چند هفته اخیر مشاهده شد، تعبیر و تفسیری که کوردها از نوروز به نمایش گذاشتند، متمایز از جوامع دیگر، بالاخص جامعه ایرانی بود. به نظرم این واگرایی صرفاً مربوط به آداب و رسوم مختلف نیست، بلکه ریشه در عمق فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی دارد.
اگر بشکل مقایسهای نظری بندازیم، شکلی از روحیه مقاومت و پیوند اجتماعی را در جامعه کوردستان در مقابل سنت در جوامع ایرانی مشاهده میکنیم. برای مردم کورد، نەورۆز تنها یک نشانگر اعتدال بهاری و نهایتا فرارسیدن فصل بهار نیست، بلکه به نمادی قدرتمند از مقاومت، آزادی و هویت ملی تبدیل شده است، یعنی اگر اعتدال بهار خاستگاه اصلی نوروز بودە، نەورۆز کوردستانی از خاستگاه خود فراتر رفته است. بطور مثال برخلاف گردهماییهای محفلی و محدود درونگراتر که در جشنهای نوروزی ایرانی دیده میشود، نەورۆز کوردی با نمایش عمومی پر جنب و جوش، جشنهای جمعی و اجتماعات بزرگ مشخص میشود. نەورۆز کوردی یک جشن مردمی است که کل جامعه را در فضاهای باز، اطراف شعله های آتش و در میادین شهر گرد هم آورده و بر شادی جمعی و انسجام اجتماعی تأکید میکند.
یعنی نەورۆز کوردی و نوروز ایرانی بر دوگانگی گستردهتری بین همبستگی جمعی و جشنهای سنتی و نهایتا محفلی تأکید میکند. اینجاست که نەورۆز کوردی، با تأکید بر همایش عمومی، سنتی عامیانه را تبدیل به بیان هویت جمعی کرده و بهعنوان شاهدی پر جنب و جوش بر روحیه کوردی مقاومت و پیوند اجتماعی فرا رسیدن بهار را به منظرهای، که عموماً به اشتراک گذاشته میشود، نقطه تجمع آرمانی کوردها و انسجام اجتماعی اشان را با تفسیر و تعبیری متمایز، عرضه میکند.
نقطه دیگهای که نەرۆز کوردستانی را از بقیه نوروزها متمایز میکند نقطه نظر زمانی و مکانیاش است. برخلاف جشنهای نوروزی ثابت و نسبتاً کوتاه در مقطع زمانیهای مشخص در سایر مناطق، نەورۆز کوردی هم از نظر زمانی و هم از نظر جغرافیایی گستردتر است. یعنی تقریبا از اواسط اسفند آغاز شده و تا نیمههای فروردین ادامه پیدا میکند. این امتداد زمانی نشان میدهد که نەرۆز نە یک روز واحد بلکه یک دوره جدید و آماده سازی برای تجدد است.
ویژگی بارز دیگری از نەورۆز کوردی، نقش برجسته و مشارکت گسترده زنان کورد در این جشنواره هست که بنظرم با مشارکت محدودتر در سایر جوامع مسلمان از جمله ایران در تضاد است . این برجستگی و مشارکت، نه تنها جایگاه اجتماعی بالای زن را در جامعه کوردستانی نشان میدهد، بلکه نشاندهنده یک پارادایم فرهنگی هم است که نشان میدهد جامعه کوردستانی به فراگیری و برابری جنسیتی اهمیت میدهد. آزادی و امنیت زنان برای ابراز شادی علنی، به ویژه در رقصهای دسته جمعی در ملا عام، که ما در کوردی آنرا بعنوان “رەشبەلەک” نام میبریم – یعنی رقص مختلط زنان و مردان – نشاندهنده ساختاری اجتماعی است که در آن محدودیتهای جنسیتی به حداقل رسیده و توانمندی زنان تجلیل میشود.
سوای این، جشن نەرۆز کوردی، از طریق رقصهای حلقەای و جمعی زنان و مردان، بوضوح احساس عمیقی از شمولیت و هویت جمعی را تجسم میکند. شرکتکنندگان، از هر سن و جنسیتی، در یک دایره یکپارچه دست به دست داده و اتحاد جامعە خود را به نمایش میگذارند. یعنی این رقصها از بیان فیزیکی صرف فراتر رفته و ارزشهای عمیق وحدت، جامعیت و مقاومت را در بر میگیرند.
هەلپەرکێ و گۆڤەند (نام کوردی رقصها) کوردی بە عنوان اکت قدرتمندی است که هم مبارزه طلبی و همبستگی اجتماعی را بنمایش میگذارد و هم تمایزات اجتماعی ریشهدار را محو می کند. از طریق حرکات موزون رقصهای جمعی، جامعه کوردی دیدگاه گستردهتری از فراگیری و هماهنگی را بیان میکند و مقاومت جمعی را به نمایش میگذارد و نشان میدهد که نەورۆز هم جشن است و مبارزە.
برگزاری جشنهای نەورۆزی کوردی در مناطق کوهستانی، همراه با رنگهای شاد لباسهای سنتی در پسزمینه طبیعت، بر ارتباط عمیق با جهان طبیعی تأکید میکند. برگزاری نەورۆز در بستر طبیعت نه تنها ترجیحی برای زیبایی منظره هست، بلکه تأیید فرهنگی پیوند تاریخی و معنوی کوردها با سرزمین خود است. این منظره از برگزاری نەورۆز، نماد جهندگی، آزادی و زندگی هماهنگ با زیست محیطشان است.
یکی دیگه از جنبههای جذاب نەرۆز کوردی که این چند روز مشاهده کردید و خیلی ها را هم بهتزده کرده، پوشیدن لباسهای مردانه کوردی توسط زنان کورد است. برای کسانی که شاید اطلاعات کافی در مورد جامعه کوردی نداشته باشند، لباس مردانه کوردی با مفهوم مبارزه گره خوردهاست. زنان مبارز کورد در طول تاریخ لباس مردانه رو به تن کردەاند. اینجا من میخواهم از جمع مواجهاتی که غربیها در قرنهای گذشته با زنان کورد داشتەاند، شرح یکی از مردمشناسان اواسط قرن 19 ام را برایتان بخوانم. فردریک میلینگن در مجله مطالعات اتنولوژیک لندن، در سال 1870 نوشتهاست که ویژگی های اخلاقی زنان کورد یادآور مصمم بودن و قاطعیت مردان است. در جامعهاشان مرواودت بین زنان و مردان آزاد است که البته مغایر با دین مسلمانان میباشد. زن کورد از مراتب، اختلافات، برنامهها و نقشههای مردمش مطلع است، حتی در بسیاری موارد در راس و محرک چنان مواردیست. با همان ابتکار عمل و ایستادگیای که مردان کورد دارند، زنان کورد هم همیشه آماده جستن بر زین اسباند.
بنابرین، انتخاب لباس، فراتر از مد یا سنت صرف است. این بیانی از قدرت، برابری، و مبارزه مداوم برای حقوق در جامعه کوردی است. این بیان قدرتمند از نەورۆز کوردی نه تنها به عنوان یک جشن، بلکه نمادی از هویت فرهنگی و مقاومت است.
تفسیر کوردی از نوروز، همانطور که در شرق کوردستان به نمایش گذاشته شده است، ملیله ای غنی از هنجارهای فرهنگی، ارزش های اجتماعی، و بیان نمادین را ارائه میدهد که نەورۆز کوردستانی را به شکل قابل توجهی از جشنهای نوروزی سایر جوامع متمایز می کند. این واگرایی نمادی از هویت فرهنگی منحصر به فرد کوردها است که عمیقاً در پیوندهای جمعی، برابری جنسیتی، ارتباط با طبیعت و روحیه مقاومت تسلیم ناپذیرش ریشه دارد. بنابراین، جشن نەورۆز کوردها گواه زندهای از میراث فرهنگی غنی و تلاش پایدار آنها برای هویت و حاکمیت است، که در یک چشم انداز سیاسی-اجتماعی گسترده تر از خود نشان دادند.
در جشن نەورۆز امسال، مردم کورد نه تنها فرا رسیدن بهار را بشارت دادند، بلکه روایتی زنده از پایداری، وحدت و تمایز فرهنگی را هم به نمایش گذاشتند. جشن امسال نشان دهنده گذار از روایت های تحمیل شده توسط گفتمانهای مسلط ناسیونالیسم ایرانی بود و اشارهای اجمالی به ماهیت واقعی هویت کوردی ارائه کرد؛ هویتی کاملا مغایر با روایتهای تحمیلی دولت-ملت ایرانی با برچسبهایی از قبیل “اشرار، سربر، تروریست و ضد انقلاب، عوامل بیگانه و غیره و غیره” که متاسفانه جوامع غیرکورد در جغرافیای سیاسی ایران تحت اشاعه این گفتمان نژادپرستانه روایی قرار گرفته است.
به نظر من، رد فعالانه برچسب های تحقیرآمیز و بازپس گیری عاملیت روایی، محور اصلی نەورۆز کوردی امسال بود. سالها است که جامعه کوردستانی در زیر ابری از منفیگرایی، دیگرسازی، شیطانسازی توسط روایتهای سلطهجویانه فارسی به تصویر کشیده شده و کوردها به عنوان عناصر مخرب یا نیروهای ارتجاعی معرفی میشدند. ولی، نەورۆز شاد و صلح آمیز کوردها، ضد روایتی ارائه کرد که نه تنها این تقریرها را به چالش کشید، بلکه ملیلههای غنی فرهنگی و ارزشهای اجتماعی کوردها را هم به نمایش گذاشت.
یکی از بارزترین جنبه های این بازتسخیر روائی، نقش الهام بخش زنان کورد در نەورۆز بود. برخلاف تصورات سوگیرانه ناسیونالیسم حاکم در رابطه با موقعیت اجتماعی زنان کورد در جامعه، نەورۆز کوردستانی مشارکت چشمگیر و پر جنب و جوش زنان را برجسته کرد و بر وجود جامعه ای تأکید کورد که از فراگیری و برابری جنسیتی حمایت می کند. این مشارکت، تصویر و روایت تحمیلی ناسیونالیسم دولتی از زنان کورد را به چالش کشید و روایتهای حکومتی از کردها را در هم شکست. جامعه کوردستانی با برگزاری نەورۆز و با چنان مشارکت گسترده و رهبری آشکار زنان، برچسبهای “زن ستیز ارتجاعی” را رد کرد و در عوض خود را به عنوان مشعلی از ارزشهای مترقی معرفی کرد. روح نەورۆز امسال روح ژینا امینی بود. تجلی روایتی ژینایی بود. روایت کوردها و کوردستان روایتی ژینایی است، نە آنچه بر کوردها برچسب شده است.
جشنهای نەورۆزی کوردستان همچنین بهعنوان گواهی بر شمولیت و همبستگی جمعی جامعه کوردی عمل کرد، و بە نظرم به شدت با گرایشهای طردکننده ناسیونالیسم فارسی در تضاد است. فراگیریای که در طول نەورۆز کوردستان شاهدش بودیدم، بر ساختاری اجتماعی تأکید میکند که تنوع را پاس میدارد و در عین حال حس تعلق و اتحاد را در بین اعضای خود تقویت میکند. این فراگیری نه تنها با ناسیونالیسم مقطع و طردکننده ایرانی در تضاد است، بلکه بیانگر هویت متنوع و در عین حال متحد کوردها است، چون جوهری دموکراتیک و فراگیر دارد.
یکی دیگه از جنبه های محوری نەورۆز امسال، تاکید بر عاملیت زبانی توسط مردم کورد بود. کوردها با متمرکز کردن جشنها حول زبان کوردی – از طریق آهنگ، موسیقی و دیگر بیانات فرهنگی – عاملیت زبانی خود بازپس گرفتند، آنم در حالتی از استعمار بودگی. احیای عاملیت زبانی در کوردستان فراتر از تجسم نەورۆز به زبان کوردی است چون در همان حال اظهار مقاومت در برابر گفتمان همسانسازی و محو فرهنگی ناسیونالیسم دولتی ایران است.
همانطور هم کە میدانید، جوامع استعمارزده مانند کوردستان، سوای اینکه سلب عاملیت شدهاند، عموما با روایتهای تحمیلی و استعمار معرفی هم مواجه میشوند. امسال کوردستان در میادین شهر و روستاهایش، در مرغزارهای اطراف آبادیهایش، اعاده عاملیت روایی کرد، و نشان داد روند ملت سازی در کوردستان روندی دموکراتیک است؛ ملت کوردستان را، ملت کورد تعریف میکند؛ از پایین به بالا، بە رضاشاهها، بە مصطفی کمالها، بە گاریبالدیها احتیاجی ندارند، رهبران معاصر جنبش ملی کوردستان، زنان و مردان کوردستان همان میادیناند.
ولی پیامی هم برای ملل همسایه دارند، روند ملت سازی کوردها که اساسا بر پایه شهروندی کوردستانی نهاده شده، و شاخص اصلیاش همین همبستگی شهروندی کوردستانی است، برای ملل همسایه تهدیدی نیست، بلکه رهایی بخش و الهام بخش هم میتواند باشد. گفتمان غالب در جنبش مردمی کوردستان، ملت را بر اساس فتوحات و غزوات خاک و سرزمین تعریف نمیکند؛ اعتقاد بە حاکمیت فراگیر دارد. لذا کوردها با حاکمیت مردمی ملت فارس در نزاع نیستند، با حاکمیت مردمی ملت ترک در نزاع نیستند. ولی بگمان گفتمان دمکراتیک و فراگیر جنبش مردمی-ملی کوردها با گفتمان طردکننده، تحقیر کننده، برتری طلب و تک هویتی ناسیونالیسمی که حاکمیت در ایران و ترکیه تعریف کرده است نە تنها در تضاد است، بلکه بە مبارزه ١٠٠ ساله خود در قالبی نوین از مشارکت مردمی ادامه خواهد داد. به تصور من، نەورۆز کوردستان نشان داد که مردم کورد، بر خلاف ناسیونالیسمهای حاکم، بە خاک و سرزمینشان نگاه قرون وسطایی تملک و مالکیت را ندارند، بلکه رویکردی بر اساس حاکمیت مردمی را عرضه میکنند. حاکمیت بر خود و نهایتا حاکمیت بر سرزمین خود.
کسانی که در شبکههای اجتماعی با ذهنیت برتری طلبی فارسی بعنوان ملت حاکمه بر کل جغرافیای سیاسی ایران، هنوز در تحقیر و دیگرستیزی بە نسبت کوردها اسرار دارند، یا هنوز خود را از درونی سازی روایت دروغین حاکمیت رها نساختەاند، یا مستقیما عاملان امنیتی دولت تکینهاند.
و البته همینطور در مورد همسایههای تورک آذربایجان هم اینرا عرض میکنم. کسانی که کوردها را با انگهای از قبیل مهاجر، مهمان، هندی و دیگر صفتهای شیطانسازی معرفی میکنند، یا مانقوردهای (خائن به زبان ترکی آذربایجان) حزب اللهیاند یا مانقوردهای اردوغانی. حق و حقوقی که کوردها برای خود میطلبند کمتر و بیشتر از آن نیست که برای تورکهای آذربایجان آرزو کنند. مطمئنم که کوردها هم آرزو دارند تورکهای آذربایجان هم روایتهای تحمیلی را بە چالش بکشند و از بطن معرفه سیاسی و فرهنگی خود هویت خودرا تعریف کنند. در تجلی هویت تورک در تعریف حاکمیت ملیاشان، کوردها نە تنها از آنها حمایت میکنند، بلکه در کنارشان هم خواهند ایستاد.
این روایت و روند ملتسازی کوردی، با شاخصهای چندمرکزیاش و مبتنی بر اصول مشارکت دموکراتیک، احترام به تنوع و فراگیری همه اقشار جامعهاش، نشاندهنده عزیمت عمیقی از روایتهای محدودکننده گذشته است. این گواهی بر مقاومت، وحدت و بینش مترقی مردم کورد است – چشم اندازی که روایتهای گذشته را به چالش می کشد، الهام دهنده است و مشتاق آیندهای توام با کرامت برای شهروندانش است، که در آن هر صدایی شنیده شود، هر هویتی به رسمیت شناخته شود و حاکمیت توسط همه بە اشتراک گذاشته شود.
*متن پیش رو مربوط به سخنرانی بهروز شجاعی پژوهشگر و محقق دانشکده زبان و ادبیات دانشگاه کوبانی می باشد که در تاریخ ٣١ مارس ٢٠٢٤ در پلاتفرم X با رحمان جوانومردی تحت عنوان نەورۆز کوردستانی/ نوروز ایرانی؛ معارضه روایت و عاملیت در کردستان ارائه شده است.
بابەتەکانی تری بلاگی ژیانەوە
خەڵاتی نۆبڵی ئابووریی ٢٠٢٤ پەیامێک بۆ ئێران
بیروڕا بە شێوەی ئانلاین لە لایەن ناوەندی لێکۆڵینەوەی کوردستان-تیشک [...]
هێرش لە ژێر ناوی بەرگریی لەخۆ
ڕوانگه هێرش لە ژێر ناوی بەرگریی لەخۆ لە ماڵپەڕی [...]
ئیسرائیل جارێ بەتەما نییە دەست ڕاگرێ
بیروڕا ،و بە شێوەی ئانلاین لە لایەن ناوەندی لێکۆڵینەوەی [...]
تکنیک سیدبال (Seedball) روشی برای احیای جنگلهای زاگرس
مقاله/دیدگاه تکنیک سیدبال (Seedball): روشی برای احیای جنگلهای زاگرس [...]
لە دووهەمین ساڵوەگەڕی سەرهەڵدانی “ژن، ژیان، ئازادی”دا: سزادانی توندوتیژانەی گشتگیر و خۆڕاگریی دیکتاتۆڕانە لە ئێران
وتار لە دووهەمین ساڵوەگەڕی سەرهەڵدانی "ژن، ژیان، ئازادی"دا: سزادانی [...]
ئاڵۆزییە نەناسراوەکانی کۆچبەری
حەسەن قارەمانی، ماستەری باڵای ئابووری نەتەوەیی پێشەکی [...]