نظرات

به صورت آنلاین در مرکز مطالعات کوردستان – تیشک در بلاگ ژیانەوە منتشر شده است: ١٨/٠٥/٢٠٢٥

بردبار، بهداد (٢٠٢٥):مبارزه در زمانه‌ی مرگ‌های بی‌عقوبت؛ تأملی بر توان کشتار جمعی دولت‌ها. بلاگ ژیانەوە؛ مرکز مطالعات کوردستان – تیشک.

گزینه متن

در نگاهی کلی‌تر، امروز چه دولت‌هایی مانند حکومت استبدادی بشار اسد، چه شورشیانی که پس از او در سوریه به قدرت رسیده‌اند، چه دولت اسرائیل که با رأی مردم سر کار آمده، و چه ترکیه که ساختاری نسبتاً دموکراتیک دارد، همگی قادر به اعمال خشونت گسترده هستند. این دولت‌ها می‌توانند مخالفان خود را با برچسب «تروریست» حذف یا زندانی کنند، بدون آن‌که الزاماً هزینه‌ای برای این سرکوب بپردازند. در چنین شرایطی، تفاوت میان دولت‌های دموکراتیک و غیردموکراتیک چندان روشن نیست؛ آن‌چه به‌روشنی قابل مشاهده است، توان گسترده کشتار و سرکوب این دولت‌هاست. زاویه دید این نوشتار، نه تأثیرگذاری مبارزه‌ی مسلحانه بلکه وضعیت بی‌دفاع‌شدگی انسان‌هاست. سخن از توان مرگ‌آفرینی دولت‌هاست؛ از سهولت انسان‌زدایی، از پیروزی ماشین‌های جنگی و از سرشکستگی جهانی که مرگ را عادی جلوه می‌دهد.

  • نوع انتشار: آنلاین

  • کوپی رایت: CC-BY-NC 4.0

  • بلاگ: ژیانەوە

  • استناد به متن: مرکز مطالعات کوردستان – تیشک

  • نویسنده: بهداد بردبار

  • مترجم: 

  • تاریخ نشر: ١٨/٠٥/٢٠٢٥

  • انستیتو: مرکز مطالعات کوردستان – تیشک

  • Copyright: © 2025 by TISHK Center for Kurdistan Studies is licensed under CC BY-NC 4.0 

مبارزه در زمانه‌ی مرگ‌های بی‌عقوبت؛ تأملی بر توان کشتار جمعی دولت‌ها

حزب کارگران کردستان  (پ‌ک ک) ‌که از دهه ۱۹۸۰ میلادی مبارزه مسلحانه با دولت مرکزی ترکیه را آغاز کرده بود، اعلام کرده است که سازمان نظامی خود را منحل می‌کند و به فعالیت‌های مسلحانه خود نیز پایان می‌دهد. این تصمیم تاریخی، در حالی اعلام شده  است که عبدالله اوجالان، رهبر و بنیان‌گذار این گروه از سال ۱۹۹۹ در زندانی با امنیت بالا در ترکیه به سر می‌برد. تصمیم انحلال پ‌ک‌ک به سرعت واکنش‌های گسترده‌ای در میان ناظران، فعالان کرد و محافل سیاسی ترکیه و منطقه برانگیخت. برخی از این تصمیم به عنوان «حرکتی خردمندانه» برای عبور از خشونت و ورود به عرصه سیاست قانونی حمایت کرده‌اند، در حالی‌که برخی دیگر آن را  «تسلیم» و حتی «خیانت به آرمان کردها» توصیف کرده‌اند.

با این حال، این تصمیم را نمی‌توان جدا از تحولات ژئوپلتیکی گسترده‌تر در خاورمیانه درک کرد؛ منطقه‌ای که دولت‌های مستقر، هرچند شکننده، اغلب دارای توان نظامی بسیار مخربی هستند. نمونه بارز آن، دولت بشار اسد در سوریه  بود. دولت سوریه طی بیش از دوازده سال جنگ داخلی، از بمباران گسترده شهرها و روستاها گرفته تا سرکوب خونین مخالفان استفاده کرد. بر اساس گزارش‌های سازمان‌های حقوق بشری، هزاران نفر در زندان‌های سوریه ناپدید یا در گورهای دسته‌جمعی دفن شدند. خانواده‌های قربانیان و فعالان حقوق بشر تلاش کرده‌اند از طریق دادگاه‌های بین‌المللی، اسد و مقام‌های دولتش را تحت پیگرد قرار دهند، اما روند قضایی همچنان کند و پرابهام است.

در همین حال، نیروهای اپوزیسیون سوریه نیز در مسیر مبارزه خود با دولت با چالش‌های بزرگی مواجه بوده‌اند.  در برخی مناطق، گروه‌های اسلام‌گرای مسلح -داعش، جبهه النصره – با حمایت برخی دولت‌های منطقه‌ای به قدرت رسیدند. یکی از رهبران این گروه‌ها احمد شرع امروز در دمشق به قدرت رسیده است. او که زمانی تحت تعقیب دولت آمریکا بود، در روزهای گذشته در ریاض با رئیس‌جمهور جمهور  ایالات متحده دیدار کرد؛ دیداری که به گفته ناظران، حامل پیام‌هایی در جهت کاهش تحریم‌ها علیه دمشق بود.

بازگردیم به موضوع مرگ‌های بی عقوبت، نمونه دیگر، عملیات نظامی گسترده ارتش اسرائیل در غزه و سایر مناطق فلسطینی است. از آغاز درگیری‌های اخیر، ده‌ها هزار نفر کشته یا زخمی شده‌اند و بسیاری از زیرساخت‌های غیرنظامی نابود شده  است. در دی‌ماه ۱۴۰۲  (ژانویه ۲۰۲۴)، آفریقای جنوبی با استناد به «نقض کنوانسیون نسل‌کشی» علیه اسرائیل در دیوان بین‌المللی دادگستری شکایت کرد.  اگرچه دادگاه در حکمی اولیه از اسرائیل خواست اقدامات لازم برای جلوگیری از نسل‌کشی را اتخاذ کند، اما بمباران مناطق غیرنظامی ادامه یافت. سازمان‌های بین‌المللی مانند عفو بین‌الملل، پزشکان بدون مرز و گزارشگران بدون مرز، به همراه کارشناسان مستقل حقوق بشر سازمان ملل، مکرراً عملیات ارتش اسرائیل را نقض قوانین بین‌المللی توصیف کرده‌اند.  با این حال انتقادات و فشار افکار عمومی، تا کنون نتوانسته‌اند روند حملات را متوقف کنند.  در همین حال، اسرائیل حملاتی را به خاک لبنان، سوریه، یمن و حتی خاک ایران نسبت داده یا مسئولیت آن‌ها به طور ضمنی پذیرفت.

در این چشم‌انداز جهانی، دو نکته برجسته می‌شود:  نخست، توان تخریب و کشتار دولت‌های مدرن به سطحی بی‌سابقه رسیده  است. دولت‌ها می‌توانند  با استفاده از نیروی نظامی، مناطق وسیعی را به خاک و خون بکشند، در حالی‌که واکنش حقوقی و دیپلماتیک جامعه جهانی یا بسیار کند است یا ناکارآمد. دوم، در جهانی که مشروعیت تنها از ساختارهای دولت‌محور نشأت می‌گیرد، ملت‌ها یا گروه‌هایی که فاقد دولت مستقل‌اند، در صورت روی آوردن به مقاومت یا دفاع مسلحانه، اغلب برچسب  «تروریسم» می‌خورند. این در حالی است که خودِ دولت‌ها می‌توانند بدون مواجهه با مجازات مؤثر، از ابزارهای خشونت‌بار در مقیاس گسترده استفاده کنند.

در زمانی که دولتی همپیمان آمریکا است می تواند با مصونیت بیشتری مخالفان خود را بمباران کند. نمونه‌ی دولت سعودی در جنگ با یمن، اسرائیل در برابر فلسطین و ترکیه در برابر کردها.

در طول تاریخ، ملت‌ها در برابر سلطه و سرکوب دست به مقاومت زده‌اند. اما وضعیت کنونی در غزه، نمونه‌ای هولناک از بحرانی انسانی است؛ جایی که هیچ تضمینی وجود ندارد فردی که امروز زنده است، فردا نیز زنده بماند. در حالی‌که نظامیان اسرائیلی با مصونیت از مجازات به عملیات خود ادامه می‌دادند، ترسی از عقوبت در میان سربازان یا فرماندهان دیده نمی‌شد. در سوریه نیز، چه نظامیان وفادار به دولت اسد و چه گروه‌های شورشی که هزاران نفر را کشته‌اند، به ندرت مورد محاکمه قرار گرفته‌اند.به تعبیر جورجو آگامبن، وضعیت «حیات برهنه» به واقعیتی فراگیر تبدیل شده  است؛ جایی که انسان‌ها از هرگونه حمایت حقوقی محروم‌ هستند  و زندگی‌شان به بازیچه‌ی تصمیمات سیاسی و نظامی بدلشده است.
امروز نه‌فقط مردم غزه، بلکه جمعیت گسترده‌ای در سوریه، یمن و سایر مناطق بحران‌زده، در چنین وضعیت برهنه‌ای به سر می‌برند. رسانه‌ها ممکن است هر روز تعداد قربانیان را گزارش دهند، اما گویی مرگ و کشتار عادی شده و دیگر کسی شگفت‌زده نمی‌شود. در جهانی که جان انسان تا این اندازه بی‌ارزش شده، پرسش اصلی این است که جای مقاومت، عدالت و کرامت انسانی کجاست؟

در نهایت، دولت‌ها اغلب قادر به سرکوب گروه‌های شورشی هستند و با تکیه بر مشروعیت ساختاری و توان نظامی، می‌توانند مخالفان مسلح را از میان بردارند. اما مبارزه مدنی، فرصت استفاده از کشتار جمعی را از دولت‌ها می‌گیرد. در چنین شیوه‌ای از مقاومت، جامعه جهانی بیش از پیش حساس و آماده مداخله است، و فضا برای روایت‌های متکثر و غیرخشونت‌آمیز باز می‌ماند.

در ادامه تحولات سوریه، یکی از چهره‌های تندروی اسلام‌گرایان مخالف، احمد شرع، رهبری را برعهده گرفت و بعدها به عنوان رئیس دولت فعلی سوریه در دمشق مستقر شد؛ دولتی که پس از اشغال نظامی پایتخت، قدرت را به دست گرفت.

در نگاهی کلی‌تر، امروز چه دولت‌هایی مانند حکومت استبدادی بشار اسد، چه شورشیانی که پس از او در سوریه به قدرت رسیده‌اند، چه دولت اسرائیل که با رأی مردم سر کار آمده، و چه ترکیه که ساختاری نسبتاً دموکراتیک دارد، همگی قادر به اعمال خشونت گسترده هستند. این دولت‌ها می‌توانند مخالفان خود را با برچسب «تروریست» حذف یا زندانی کنند، بدون آن‌که الزاماً هزینه‌ای برای این سرکوب بپردازند. در چنین شرایطی، تفاوت میان دولت‌های دموکراتیک و غیردموکراتیک چندان روشن نیست؛ آن‌چه به‌روشنی قابل مشاهده است، توان گسترده کشتار و سرکوب این دولت‌هاست.

زاویه دید این نوشتار، نه تأثیرگذاری مبارزه‌ی مسلحانه بلکه وضعیت بی‌دفاع‌شدگی انسان‌هاست. سخن از توان مرگ‌آفرینی دولت‌هاست؛ از سهولت انسان‌زدایی، از پیروزی ماشین‌های جنگی و از سرشکستگی جهانی که مرگ را عادی جلوه می‌دهد.

در برابر این حملات مکرر، هیچ نیروی بازدارنده‌ی مؤثری وجود ندارد. ترکیه، به‌عنوان عضو ناتو، شریک تجاری ایالات متحده و اتحادیه‌ی اروپا، و یکی از ارکان «جامعه‌ی جهانی»—واژه‌ای که سیاستمداران آمریکایی برای توصیف هم‌پیمانان خود به‌کار می‌برند—از سطحی از مصونیت بین‌المللی برخوردار است که عملاً آن را از پاسخ‌گویی نسبت به اقدامات نظامی‌اش مصون می‌سازد. در چنین نظمی از روابط جهانی، به نظر می‌رسد که جایگاه دولت‌ها در هرم قدرت بین‌المللی، بیش از واقعیت‌های میدانی و حقوق بشری، تعیین‌کننده‌ی مشروعیت یا بی‌مشروعیتی اقداماتشان است. کردها، همچون بسیاری دیگر از ملت‌های فاقد دولت، در غیاب نهادهای حمایتی و در سایه‌ی این ملاحظات ژئوپلتیکی، در برابر ماشین جنگی ترکیه بی‌دفاع مانده‌اند.

مبارزه‌ی ملت‌هایی که صاحب دولت نیستند باید به شیوه‌ای پیش رود که سبعیت دولت‌ها را کم کند. به هر زبانی و یا شیوه‌ای باید روند انسان زدایی از خود را متوقف کنند.

لۆگۆی ناوەند

ئەم وتارە هاوبەش بکە!

بابەتەکانی تری بلاگی ژیانەوە