نظرات

به صورت آنلاین در مرکز مطالعات کوردستان – تیشک در بلاگ ژیانەوە منتشر شده است: ١٥/٠٥/٢٠٢٥

حسینی، شاهو (٢٠٢٥):کوردستان شهری: گسست از ابژەگی ایرانشهری بە سوژەگی کوردستانی. بلاگ ژیانەوە؛ مرکز مطالعات کوردستان – تیشک.

گزینه متن

این نوشتار با برساخت مفهوم «کوردستان شهری»، در پی آن است تا لحظه‌ای از گسست را نظریه‌پردازی کند: گسستی از نظم ایرانشهری، از ساختارهایی که همواره حیات کوردستان را از طریق ابژه‌سازی تفسیر کرده‌اند، و از رژیم دانشی‌ که مرکز را عقلانیت و پیرامون را حاشیه می‌خواند. این گسست، نه صرفا انفکاک جغرافیایی، بلکه رخدادی سوبژکتیو است: سوژه‌شدن کوردستان، نه از خلال انکار گذشته، بلکه از طریق بازسازی تاریخی، فضایی و فرهنگی خویش در افق شهری مدرن. در این چارچوب، مفاهیم بومه‌گرایانه نقش محوری می‌یابند. برخلاف فرافکنی‌های کلان‌روایت‌های مرکزگرا، بوم‌گرایی بر آن است که از دل تجربه زیسته در زیست‌بوم خود، از روایت‌های خورد محلی، و از حافظه‌های جمعی، صورت‌های نوینی از سوژگی را احضار کند. «سوژەگی کوردستانی» در این نوشتار، نه بازگشتی نوستالژیک به هویت ایستا، بلکه افقی سیال است که در تنش میان تاریخ و اکنون، قدرت و مقاومت، شهر و حاشیه پدیدار می‌شود.

.

  • نوع انتشار: آنلاین

  • کوپی رایت: CC-BY-NC 4.0

  • بلاگ: ژیانەوە

  • استناد به متن: مرکز مطالعات کوردستان – تیشک

  • نویسنده: شاهو حسینی

  • مترجم: 

  • تاریخ نشر: ١٥/٠٥/٢٠٢٥

  • انستیتو: مرکز مطالعات کوردستان – تیشک

  • Copyright: © 2024 by TISHK Center for Kurdistan Studies is licensed under CC BY-NC 4.0 

کوردستان شهری: گسست از ابژەگی ایرانشهری بە سوژەگی کوردستانی

مقدمه

بر بستر تاریخ، “شهر” نه صرفا ساختاری فضایی یا مجموعه‌ای از سازه‌ها، بلکه پژواک یک عقلانیت تاریخی، عرصە کنش‌های قدرت، و صحنه‌ای از بازنمایی‌های هویتی‌ می‌باشد. همان‌گونە که هگل در فلسفه تاریخ خویش معتقد است، سوژه زمانی پدیدار می‌شود، که خود را درون تاریخ و از طریق تاریخ دریابد؛ لحظه‌ای که انسان از وضعیت شی‌وارگی بیرون آمده و خود را در آیینه آگاهی تاریخی بازمی‌سازد. اما تاریخ رسمی در جهان ایرانشهری ایرانی، به‌ویژه نسبت با کوردستان، همواره بستری بوده برای سلب این آگاهی؛ ابژەسازی از کوردستان نه تنها یک فرایند سیاسی، بلکه رویدادی معرفتی ا‌ست که با منطق قدرت – دانش، آن‌گونه که فوکو تشریح می‌کند، عمل می‌کند. در این منطق، کوردستان «دیگری»‌ا‌ست که باید شناخته، مدیریت، و کنترل شود؛ نه سوژه‌ای زنده، بلکه ابژه‌ای برای سیاست، امنیت، و توسعه. این نوشتار با برساخت مفهوم «کوردستان شهری»، در پی آن است تا لحظه‌ای از گسست را نظریه‌پردازی کند: گسستی از نظم ایرانشهری، از ساختارهایی که همواره حیات کوردستان را از طریق ابژه‌سازی تفسیر کرده‌اند، و از رژیم دانشی‌ که مرکز را عقلانیت و پیرامون را حاشیه می‌خواند. این گسست، نه صرفا انفکاک جغرافیایی، بلکه رخدادی سوبژکتیو است: سوژه‌شدن کوردستان، نه از خلال انکار گذشته، بلکه از طریق بازسازی تاریخی، فضایی و فرهنگی خویش در افق شهری مدرن. در این چارچوب، مفاهیم بومه‌گرایانه نقش محوری می‌یابند. برخلاف فرافکنی‌های کلان‌روایت‌های مرکزگرا، بوم‌گرایی بر آن است که از دل تجربه زیسته در زیست‌بوم خود، از روایت‌های خورد محلی، و از حافظه‌های جمعی، صورت‌های نوینی از سوژگی را احضار کند. «سوژەگی کوردستانی» در این نوشتار، نه بازگشتی نوستالژیک به هویت ایستا، بلکه افقی سیال است که در تنش میان تاریخ و اکنون، قدرت و مقاومت، شهر و حاشیه پدیدار می‌شود. در پیوندی میان نظریه و واقعیت، این نوشتە تلاشی ا‌ست در راستای گشودن امکانی برای اندیشیدن به کوردستان، نه چونان ابژه‌ای خاموش در قاب ایرانشهری، بلکه به‌مثابه سوژه‌ای گشوده شدە به تاریخ، فضا، و آینده.

 ابژه‌سازی فوکویی و سوژه‌گی هگلی در بستر بوم‌گرایی کوردستانی

برای فهم فرایند دگرگونی در چارچوب کوردستان با نظم سیاسی ـ معرفتی ایرانشهری، نیازمند چارچوبی هستیم که بتواند سه سطح را هم‌زمان در نظر بگیرد: قدرت، سوژگی، و بوم.

فوکو معتقد است که قدرت صرفا سرکوب‌گر نیست، بلکه سازنده هم هست؛ قدرت از طریق گفتمان‌ها، نهادها و دانش‌ها، سوژه‌ها و ابژه‌ها را تولید می‌کند. در این معنا، «کوردستان» در نظم ایرانشهری نه تنها در راستای سرکوب به حاشیه رانده شده، بلکه ساخته شده است؛ ساخته به‌مثابه ابژه‌ای برای فهم امنیت، انضباط، و توسعه. فوکو نشان می‌دهد که چگونه مکان‌ها و بدن‌ها به «ابژه‌های دانش» تبدیل می‌شوند و این امر، امکان کنشگری آنان را سلب می‌کند.

در برابر این وضعیت، فلسفه تاریخ هگل لحظه‌ای بنیادین را پیشنهاد می‌کند: لحظه‌ای که سوژه خود را در دل تاریخ درمی‌یابد و از وضعیت شیءوارگی فاصله می‌گیرد. در نگاه هگل، سوژه‌شدن برابر است با عبور از «ابژکتیویته محض» به «آگاهی تاریخی». اما این گذار همواره در بستر تضاد، کشاکش، و نبرد رخ می‌دهد. “کوردستان شهری” به‌مثابه میدان تضاد بین نظم مرکز و زیست محلی، می‌تواند بستر چنین سوژه‌شدنی باشد. در همین راستا، بوم‌گرایی نه به‌عنوان نوعی ناسیونالیسم محدود، بلکه به‌عنوان نظریه‌ای انتقادی از مرکزگرایی، به کار گرفتە می‌شود. بومه‌گرایی در این نوشتار، به معنای بازگشت به تجربه زیسته محلی، حافظه جمعی، و دانش‌های بومی‌ست؛ اموری که در نظم ایرانشهری یا نادیده گرفته شده‌اند یا ابژەسازی شده‌اند. این بازگشت، ابزاری‌ست برای مقاومت علیه ابژه‌گی، و امکانی‌ست برای برساخت سوژه‌گی.

ترکیب این سه رویکرد  قدرت – دانش فوکویی، آگاهی تاریخی هگلی، و بازسازی بوم‌محور، ما را به چارچوبی نظری می‌رساند، که از آن می‌توان پویایی‌های فضایی، هویتی و سیاسی شهرهای کوردستان را نه صرفا به‌عنوان پدیده‌هایی حاشیه‌ای، بلکه به‌عنوان لحظه‌هایی از سوژه‌شدن تحلیل کرد.

گسست از ابژەگی ایرانشهری: کوردستان در آینه نظم مرکزگرا

ساختار ایرانشهری، چه در صورت کلاسیک آن در دوران باستان و چه در تجسدهای مدرن و معاصر، همواره مبتنی بر منطق مرکز – پیرامون، سلسله‌مراتبی از مشروعیت، و صورت‌بندی خاصی از هویت ملی بوده است. در این ساختار، مرکز به‌مثابه منبع عقلانیت، نظم، و تاریخ، و پیرامون به‌مثابه محل بی‌نظمی، خطر، و نیازمند مهار بازنمایی می‌شود. کوردستان، در این گفتمان، نه به‌مثابه یک فاعل تاریخی، بلکه چونان «ابژه‌ دیگری» به تصویر کشیده شده است؛ ابژه‌ای قومی، زبانی، و جغرافیایی که باید شناخته، دسته‌بندی، و کنترل شود.

این روند ابژه‌سازی، همان‌طور که فوکو در تحلیل رژیم‌های دانایی تأکید می‌کند، نه صرفا در سطح سیاسی یا نظامی، بلکه در سطح دانش، آمار، جغرافیا، آموزش، و بازنمایی‌های رسانه‌ای تحقق یافته است. نقشه‌های رسمی، سیاست‌گذاری‌های زبانی، و شیوه‌های توسعه‌گرایانه‌ای که بدون مشارکت بومی اجرا شده‌اند، همگی مصادیقی از «دانش‌هایی» هستند که به‌جای رهایی، قدرت را تثبیت کرده‌اند.

از منظر هگلی، این وضعیت نوعی توقف در مرحله ابژکتیویته است؛ یعنی فقدان امکان برای بازشناسی خود، برای عبور از آنچه «دیگری‌بودگی در نگاه قدرت» است. در ایران مدرن، نه تنها کوردستان، بلکه دیگر حاشیه‌ها (بلوچستان، خوزستان، آذربایجان، ترکمن‌صحرا و…) نیز در نوعی سکوت ساختاری به‌سر می‌برند، که از درون آن سوژه‌ای نمی‌تواند زاده شود مگر از مسیر گسست.

در کوردستان، این ابژه‌سازی با عنصر امنیتی تقویت شده و امر فرهنگی، زبانی و حتی شهری، همواره زیر سایه تهدید بازنمایی شده است. شهرهای کوردستان نه محل امکان، بلکه محل بحران ترسیم شده‌اند؛ ترسی که گفتمان ایرانشهری آن را برای تثبیت خود بازتولید می‌کند. این سیاست هراسان‌سازی (securitization)، بخشی از منطق نظم‌دهی به ابژه‌هاست، تا آن‌ها در جای خود بمانند: در حاشیه، در سکوت‌و در انفعال. اما در دل این وضعیت، امکان گسست نهفته است. آنجا که ابژه، به‌واسطه تجربه، حافظه و زیست‌شناسی خود، آغاز به سخن گفتن می‌کند، آنگاه که سوژه‌گی از درون شکست‌های نظم زاده می‌شود، تاریخ وارد مرحله‌ای نوین می‌شود. این گسست، آنگونه که در بخش بعد خواهیم دید، در بستر شهر و زیست روزمره، در بازپس‌گیری فضا، در زبان، هنر، و مقاومت‌های خورد، آغاز شده است.

سوژەگی کوردستان: از زیست در مقاومت تا بازپس‌گیری فضا

اگر در نظم ایرانشهری، کوردستان به‌مثابه ابژه‌ای خاموش برساختە شده است، “شهر” به‌عنوان بستر زیست‌جهان روزمره، می‌تواند میدان تولد سوژه‌گی باشد. “شهر” نه تنها محل کنترل است، بلکه هم‌زمان صحنه‌ای برای کنش، تخیل، و بازآفرینی خویشتن نیز هست. در اینجاست که آنچه فوکو «قدرت از پایین» می‌نامد، به‌مثابه تاکتیک‌های خورد مقاومت، مجال بروز پیدا می‌کند. شهرهای کوردستان مانند سنه، مهاباد، کرماشان، سقز، بوکان و مریوان، در دهه‌های اخیر به کانون‌هایی برای بازتعریف هویت، زبان، حافظه و مطالبه تبدیل شده‌اند. دیوارنوشته‌ها، اعتراضات گستردە همچون زن،زندگی آزادی، گرافیت‌ها، نام‌گذاری‌های غیررسمی خیابان‌ها، موسیقی خیابانی، هنرهای تجسمی و تجمعات خودجوش همگی لحظه‌هایی از سوژه‌شدن‌ هستند. این‌ها صرفا نماد نیستند؛ بلکه شکاف‌هایی هستند کە صدد بازنمایی نظمی جدید هستند، گسست‌هایی از وضعیت ابژه‌گی. از نگاه هگلی، این لحظات را می‌توان لحظات سلبی در تاریخ دانست: امتناع از پذیرش نظم مستقر، و تلاش برای بازتعریف خویشتن در جهان. سوژه، در این فرآیند، نه از طریق «دادن هویت»، بلکه از طریق عمل کردن به‌عنوان یک فاعل، خود پدیدار می‌شود. برای کوردستان، این عمل کردن در قالب بازپس‌گیری فضا (spatial reappropriation)، زبان، و حافظه‌ اتفاق می‌افتد.

بوم‌گرایی در اینجا به‌مثابه ابزار نظری برای درک این لحظات به‌کار می‌آید. بازگشت به حافظه‌ محلی، افسانه‌ها، آیین‌ها، و نمادهای فرهنگی نه فقط یک امر نوستالژیک، بلکه کنشی سیاسی است. این بازگشت، بر بستر شهر، به‌صورت بازنمایی هنر بومی، احیای زبان کوردی در فضاهای عمومی، و خلق فضاهای بدیل (alternative spaces) پدیدار می‌شود. به‌عبارت دیگر، در کوردستان شهری، بوم به جای حاشیه، به مرکز کنشگری تبدیل می‌شود. سوژه‌گی کوردستانی در بستر شهری، نه پروژه‌ای از پیش طراحی‌شده، بلکه فرآیندی دینامیک، متکثر و گاه متناقض است. این سوژه‌گی، هم مقاومت است و هم آفرینش؛ هم سیاسی است و هم فرهنگی؛ هم روزمره است و هم تاریخ‌مند. آنچه اهمیت دارد، نه خلوص این سوژه، بلکه خود پدیداری آن در دل فضاهایی است که پیش‌تر از آن قدرت دیگری بوده‌اند.

کلام پایانی

نوشتار حاضر کوشید تا با اتکا به مفاهیم فلسفی و نظری برگرفته از اندیشه فوکو، هگل و بوم‌گرایی، فرایند عبور از ابژه‌گی ایرانشهری به سوی سوژه‌گی کوردستانی را در بستر شهری مورد تحلیل قرار دهد. در این مسیر، سه سطح اصلی بررسی شد: ابژه‌سازی ایرانشهری که در قالب سیاست‌های مرکزگرا، رژیم‌های دانایی و گفتمان‌های امنیتی، کوردستان را از امکان کنش مستقل تهی کرده و به حاشیه‌ای تابع بدل ساخته است. لحظه گسست که در پی شکاف‌هایی در نظم بازنمایی، ظهور مقاومت‌های خورد و بازپس‌گیری فضاهای شهری، آغاز شده و امکان‌های تازه‌ای را برای کنشگری فراهم کرده است. سوژه‌گی کوردستانی که نه به‌عنوان هویتی تثبیت‌شده، بلکه چونان فرآیندی سیال و تاریخ‌مند، در دل شهرها، زبان، حافظه و بدن‌های ساکن آن شکل می‌گیرد. این سوژه‌گی نه از بالا و نه از بیرون، بلکه از دل تجربه زیسته، مقاومت‌های پنهان، و گفتارهای محلی پدیدار می‌شود. در این معنا، شهرهای کوردستان به مکانهایی برای دگرگونی‌های سیاسی-  فرهنگی بدل شده‌اند؛ فضاهایی که در آن‌ها نظم ایرانشهری با چالش‌های واقعی، روزمره، و خلاقانه مواجه می‌شود. اما این گسست، همچنان در وضعیت تهدید قرار دارد. تا زمانی که قدرت سیاسی بر ساختارهای ابژه‌ساز خود اصرار بورزد و کوردها درچارچوب همین روندهای ابژەساز بازی، زندگی و کنش بورزند، سوژه‌گی کوردستانی همواره شکننده، ناتمام و سرکوب‌پذیر خواهد بود. با این حال، آنچه اهمیت دارد، نه تحقق تمام‌عیار سوژه‌گی، بلکه فرایند پدیداری آن است؛ فرایندی که نشان می‌دهد امکان دیگری برای بودن، دیدن و کنش‌گری وجود دارد.

منابع

  • ادوارد سعید، ادوارد: شرق‌شناسی. ترجمه عبدالحسین نیک‌گهر. تهران: امیرکبیر، ۱۳۸
  • Hegel, Georg Wilhelm Friedrich: Phänomenologie des Geistes. Übersetzt von Wolfgang Bonsiepen und Reinhard Hamburg: Felix Meiner Verlag, 1980.
  • Foucault, Michel: Die Ordnung des Diskurses. Frankfurt am Main: Suhrkamp Verlag, 1991.
  • Foucault, Michel: Die Ordnung der Dinge: Eine Archäologie der Humanwissenschaften. Frankfurt am Main: Suhrkamp Verlag, 1974.

Publication Info

    لۆگۆی ناوەند

    ئەم وتارە هاوبەش بکە!

    بابەتەکانی تری بلاگی ژیانەوە

    Publication Info