دفاع از سپاه پاسدارن به عنوان ابزار مجازات!

هیوا تاسه، عضو هیات تحریریه نشریه تیشک

 

مرگ طاهر خلیلی هنرمند شناخته شده کورد موجی‌ موجی از ناراحتی و اندوه را در جامعه کوردستان به همراه داشت. در تارخ 5 آذر ماه 1402 در اقدامی خودجوش و به منظور ابراز همدردی و تقدیر از سال‌ها تلاش در عرصه سیاسی  و ‌هنری کوردستان ،جمعی از هنرمندان کورد در شهر سردشت‌ اقدام به بازخوانی یکی از آهنگ های او‌ نمودند که در فضای مجازی بازتاب گسترده ای داشت. چند روز بعد از این گردهمایی ،نیروهای امنیتی جمعی از آن‌ هنرمندان را مجبور کردند که در مقابل دوربین نهادهای امنیتی با قرائت‌ یک بیانیه و‌خواندن سرود “ای ایران “ ابراز پشیمانی کنند. در اقدامی مشابه، چند روز پیش‌ سپاه پاسداران یکی از هنرمندان شناخته شده کورد به نام بابک‌محمدی را  در سنندج مقابل ‌دوربین کشاندند و او ‌را مجبور به ابراز‌ ندامت از آهنگی ‌نموده بودند که توهین‌ به سپاه پاسداران قلمداد‌شده بود.

اگر چه اعترافات اجباری سابقه طولانی در سیستم سیاسی جمهوری اسلامی دارد اما موارد اخیر حکایت ‌از مکانیزمی ‌جدید‌ در‌ تخریب ‌چهره‌های‌ هنری و ‌سیاسی کوردستان دارد. در نمونه های‌ اخیر خبری از بازداشت طولانی‌مدت وجود ندارد و ضبط کلیپی ‌کوتاه رضایت ‌نهادهای ‌امنیتی‌ را جلب می کند. سوال اینجاست که چرا کلیپی کوتاه می تواند جایگزین ماهها و یا سال‌ها زندان باشد؟

برای پاسخ به این‌سوال باید به تاریخ مبارزات سیاسی در کوردستان برگردیم. تاریخی که ارزش ها و فرم هایی از همبستگی جمعی‌را در کوردستان خلق کرده است . زندان که در حکومت‌های دیکتاتوری به عنوان  نماد سرکوب،ترس و کنترل به کارگرفته شده است در تاریخ مبارزات سیاسی کوردستان  معانی و دلالت‌های  متفاوتی دارد. عزیز یوسفی از رهبران حزب دمکرات کردستان ایران که بیش از ۲۵ سال را در زندانهای رژیم پهلوی زندانی شده بود پس از آزادی در خردادی‌ ۱۳۵۷ به سبب عوارض ناشی از بیماری در دوران زندان،در تهران درگذشت و پیکر او برای به خاک سپرده شدن به مهاباد  برگردانده شد. مراسم تشییع جنازه عزیز یوسفی از نظر حضور مردمی( بیش از ده هزار نفر)به اولین مراسمی تبدیل شد که جامعه کوردستان برای یک زندانی سیاسی تدارک دیده بود.این سنت بعد از آن در فرم های دیگر ادامه داشته است. حضور دسته جمعی فعالین سیاسی و مدنی در کنار خانواده های زندانیان سیاسی  جهت اعلام همبستگی یکی دیگر از نمونه های است که در ضدیت‌ با روایت حاکم از زندان به منظور گسترش ترس و امنیتی کردن فضای سیاسی  به کارگرفته شده است.

اگرچه هنوز تعداد زندانیان سیاسی کورد  روبه فزونی است اما به نظر می رسد که حاکمیت رویه ای جدیدی جهت مجازات ،سرکوب و اعمال قدرت به موازات حبس های طولانی مدت ، اعدام  و بازداشت های خودسرانه به کار گرفته است. به نظر می‌رسد خلق سنت و ارزش هایی که مبارزات در کوردستان به ارمغان آورده است حاکمیت را به بازبینی کارکرد زندان وادار نموده است. بازداشت و زندانی کردن چهره های هنری کوردستان این امکان را فراهم می‌کند که مقاومت های جمعی در کوردستان تقویت شود. پدیده ای که در طول دهه های اخیر بیش از پیش تقویت شده و ترس نهادهای امنیتی را برانگیخته است.

نکته  دیگری که جای تامل دارد این است که اگرچه این اعترافات از دیدگاه حاکمیت دفاع از آپاراتوس  قدرت تلقی می گردد. اما در ذات خود می تواند روایتگر چهره نامیمون سپاه و نهادهای امنیتی باشد و به سند و معیاری برای سنجش پایگاه آنها تبدیل گردد.به نحوی  که اگر چهره ای سیاسی و‌هنری در مقام دفاع از نهادهایی مثل سپاه پاسداران اعتراف یا ابراز ندامت کند کاراکتر سیاسی و اجتماعی او در اذهان جامعه کوردستان لکه دار خواهد شد. این نشان دهده این است که حاکمیت از نحوه قضاوت مردم کوردستان آگاه است و هرگونه حمایت و نهادهای امنیتی و سیاسی حاکم در مقابل خواست و اداره سیاسی جامعه کوردستان قرار می گیرد. خشونت نرم یا نمادین  موضوعی است که در این موارد به کارگرفته شده است. دفاع از نهادهای امنیتی و نظامی به عنوان مجازات در نظر گرفته شده، از یک سو روایت و مشروعیت این نهادها را برملا می‌سازد و نشان می‌دهد که چگونه سیستم‌های قدرت به جای استفاده از خشونت مستقیم و آشکار، به روش‌های نمادین و روانی متوسل می‌شوند تا جامعه را از سرمایه های اجتماعی خود بیگانه سازد و بدیت طریق گسستی میان مردم و تعلقات فرهنگی و اجتماعیشان ایجاد نماید.

نکته دیگر به کارکرد شبکه های اجتماعی بر میگردد. فضای موجود در سوشیال میدیا در دهه ی اخیر فرصتی را خلق کرده است که کنش و واکنش های سیاسی  و اخبار مرتبط با زندانیان سیاسی به سرعت منتشر و افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهد. مراسم بزرگداشت تاهر خلیلی به حکم وجود سوشیال میدیا امکان انتشار در سطحی به مراتب گسترده تری را فراهم کرد. به نظر می رسد نهادهای امنیتی و اتاق فکرهایشان به این نتیجه رسیده اند که به کارگیری رسانه های جمعی به عنوان پاتک می تواند جایگزین شیوه های برخوردهای قهری با چهره های هنری کوردستان شود. استفاده از سوشیال میدیا از این نظر اهمیت دارد که نهادهای امنیتی با تکیه بر امنیتی سازی فضای مجازی ،  تولید محتوا ، اشغال فضای رسانه های جمعی و  ایجاد دودستگی از تشکیل جبهه ای واحد جلوگیری شود .بنابراین، می‌توان دریافت که استفاده از فضای مجازی و تولید کلیپ‌های کوتاه برای اعترافات و ابراز ندامت، روشی نوین برای حکومت جهت اعمال سرکوب و کنترل بر چهره‌های شاخص هنری و سیاسی کوردستان است، به گونه ای که می‌توانند به سرعت و با کمترین هزینه، از نظر روانی و اجتماعی بر جامعه تأثیر بگذارند. این رویکرد نه تنها به معنای کاهش استفاده از زندان به عنوان ابزار سرکوب نیست، بلکه اشاره‌ای به بازتعریف قدرت و کنترل از طریق ابزارهای نوین تکنولوژیک و رسانه‌ای به موازات روش های پیشینی است. استفاده از فضای مجازی به عنوان یک ابزار دوسویه عمل می‌کند؛ از یک سو، فرصتی برای به روزرسانی روشهای اعمال خشونت توسط حکومت است و از سوی دیگر، شکلگیری  فرم هایی از مقاومت روزانه را توسط جامعه کوردستان ممکن می سازد . در این میان، آگاهی و هوشیاری جامعه نقش کلیدی در مقابله با تلاش‌های سرکوبگرانه و تقویت مقاومت جمعی ایفا می‌کند، به گونه‌ای که با وجود فشارها و تهدیدات، همبستگی و مقاومت در کردستان و سایر مناطق تحت سرکوب، ادامه و گسترش دهد.

لۆگۆی ناوەند

ئەم وتارە هاوبەش بکە!

بابەتەکانی تری بلاگی ژیانەوە