نظرات

به صورت آنلاین در مرکز مطالعات کوردستان – تیشک در بلاگ ژیانەوە منتشر شده است: ٠٥/٠٧/٢٠٢٥

اسماعیل نژاد، آگری (٢٠٢٥):بازی امنیتی خاورمیانه. بلاگ ژیانەوە؛ مرکز مطالعات کوردستان – تیشک.

گزینه متن

اسرائیل شرایط خاورمیانه پیش از ٧ اکتبر ٢٠٢٣ را شرایطی فرسایشی برای تمام دشمنان خود در خاورمیانه تلقی می‌کرد، شرایطی که در آن کشورهای عربی، علیه ایران آماده بودند با اسرائیل به توافق‌ برسند و همزمان ایران نیز از وضعیتی برخوردار نبود که بتواند حضور خود در کشورهای عربی را تضمین کند و با چالش حضور خود در کشورهای عربی روبرو بود و این چالش بر وضعیت اقتصادی و مشروعیت حکومتی در داخل ایران نیز تاثیر گذاشته بود.

  • نوع انتشار: آنلاین

  • کوپی رایت: CC-BY-NC 4.0

  • بلاگ: ژیانەوە

  • استناد به متن: مرکز مطالعات کوردستان – تیشک

  • نویسنده: آگری اسماعیل نژاد

  • مترجم: 

  • تاریخ نشر: ٠٥/٠٧/٢٠٢٥

  • انستیتو: مرکز مطالعات کوردستان – تیشک

  • Copyright: © 2025 by TISHK Center for Kurdistan Studies is licensed under CC BY-NC 4.0

بازی امنیتی خاورمیانه

برای درک بازی و قبل از مطالعه  این مقاله، میدانی را تصور کنید که سه گلادیاتور بطور همزمان علیه هم در حال جنگ هستند ، از این سه گلادیاتور فقط یک نفر از آنها حق زنده ماندن دارد و هر کدام دیگری را بکشد، قدرتش چند برابر می‌شود برای کشتن فرد سوم:

در خاورمیانه چند مسئله بغرنج غیرقابل حل و سازش وجود دارد، این مسائل عبارت هستند از :

١: مسئله تشکیل فسلطین

٢: مسئله کنترل بر بازار جهانی انرژی

٣: مسئله حقوق سیاسی کوردها در چهار کشور ایران، عراق، سوریه و ترکیه

٤: موضوع قدرت گرفتن اسلام سیاسی نه به عنوان یک نگاه به حکومتداری بلکه به عنوان یک تهدید علیه  امنیت بین‌المللی، پس در این موضوع مسئله تقابل اسلامی سیاسی با غرب و بکارگیری تروریسم در این تقابل از اهمیت برخوردار است.

بر این اساس سه بازیگر اصلی در میدان امنیتی خاورمیانه شکل گرفته است:

١: اسرائیل به عنوان کشور و هویتی کە وجودش در تهدید مداوم قرار دارد و همزمان دارنده بمب اتم است.

٢: ایران به عنوان حکومتی که در پریود زمانی ٦٠ سال گذشته در تلاش بوده است، بر بازار انرژی جهانی تسلط پیدا کند، مسئله کورد به عنوان یک کلان مسئله امنیت داخلی خود به آن نگاه می‌کند و رهبری بخشی از گفتمان اسلامی سیاسی در جهان اسلام را برعهده دارد.

٣: کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس این کشورها بخشی از مسئله غیرقابل حل اسرائیل و فسلطین هستند، خواهان ریاست بر جهان انرژی می‌باشند و کانون فعالیت‌های اسلام سیاسی یا کانون تهدیدات گروههای تروریستی اسلامی می‌باشند.

متن بازی

١١ سپتامبر ٢٠٠١ را می‌توان نقطه آغاز بازی تلقی کرد که در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است؛ چون:

آ: ١١ سپتامبر توسط گروههای تروریستی اسلامی انجام شد، گروههای که خاورمیانه کانون فعالیت، قدرت و سربازگیری آنها بود و  هست.

ب: ١١ سپتامبر علیه دولتی انجام شد، که در آن مقطع و تا حال بزرگترین اقتصاد، ارتش و سازمان امنیتی را دارد.

ج: آمریکا در انتقام ١١ سپتامبر کشورهای اسلامی و عربی را در سیبل اهداف خود قرار داد.

بازیگر اول ایران

آمریکا به فاصله دو سال از ١١ سپتامبر دو دولت در خاورمیانه را ساقط کرد و علیه دولت‌های هم‌پیمان خود مانند سعودی، امارات، کویت و باقی کشورهای عربی_اسلامی جزء قطر محدویت‌های فراوان امنیتی اعمال کرد.

در این بین جمهوری اسلامی با یک تهدید و یک فرصت روبرو شد، تهدید ساده بود، مسئله حمله آمریکا به ایران و سقوط دولت جمهوری اسلامی در پس آن حمله، اما فرصت پیچیده‌تر  از تهدید بود، جمهوری اسلامی خصوصا پس از سقوط صدام از این فرصت برخوردار بود که شیعه‌گری را در منطقه ترویج کند و همچنان که ملک اردن برای اولین‌بار به آن اشاره کرد، هلال شیعه یا امپراتوری شیعه را تحقق بخشد. جمهوری اسلامی با تحقق هلالی شیعه می‌توانست حداقل چهار زمینه بازیگر باشد، زمینه‌های بازی عبارتند از:

 یک :باتوجه به جایگاه ایران در بازار انرژی و تسلط بر دو گلوگاه هرمز و باب المندب میتواند مدیریت جهانی انرژی را انجام دهد.

دو: بر پایه حضور در عراق و سوریه می‌توانست، مسئله کورد در خاورمیانه را براساس منافع خود مدیریت کند.

سه: بر پایه حضور در کشورهای عربی می‌توانست تهدیدی مداوام بر علیه اسرائیل و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس باشد.

چهار: می‌توانست، مدیریت گروههای تروریستی اسلامی را در سطح جهان انجام دهد، خارج از اینکه گروهها از لحاظ فکری سنی باشند یا شیعه

بازیگر دوم اسرائیل

اسرائیل پس از ١١ سپتامبر با چند فرصت و یک تهدید روبرو شد، فرصت‌ها عبارت بودند از:

١: حضور گسترده آمریکا در خاورمیانه، این حضور با توجه به روابط استراتژیکی که آمریکا و اسرائیل با هم دارند، کاملا به نفع اسرائیل بود.

٢: سایه تهدید آمریکا بر کشورهای عربی خاورمیانه و ایران، این سایه مسبب آن می‌شد که مسئله اسرائیل برای این کشورها از دستور کار خارج شود و از مسئله اول جهان عرب و اسلام نیز به حاشیه برده شود.

تهدیدی که علیه اسرائیل پس از ١١ سپتامبر وجود داشت، این بود که کلیه گروههای تروریستی اسلامی اسرائیل را به عنوان یکی از دشمنان استراتژیک خود تلقی می‌کردند و آماده بودند، علیه منافع و خاک این کشور دست به اقدام بزنند.

بازیگر سوم، کشورهای عربی خلیج فارس

کشورهای عربی خلیج فارس پس از ١١ سپتامبر با چندین تهدید روبرو شدند:

١: جغرافیای آنها کانون فعالیت و سربازگیری گروههای تروریستی اسلامی بود.

٢: خود سعودی به عنوان بزرگترین کشور این جغرافیا در جایگاه اتهام قرار داشت.

٣: حضور آمریکا در منطقه مسبب تقویت گروههای سلفی در کشورهای آنها می‌شود.

٤: نفوذ ایران پس از سقوط صدام در کشورهای عراق، سوریه و لبنان تهدید علیه منافع آنها در جهان عرب تلقی می‌شد.

٥: حضور آمریکا در خاورمیانه زمینه قدرت گرفتن اسرائیل در این منطقه را افزایش می‌داد.

کشورهای عربی پس از ١١ سپتامبر با فرصتی روبرو نبودند و تنها ابزاری که برای خروج از بحران داشتند، قدرت آنها در تامین بازار انرژی بود.

بازی اصلی

پس ترسیم وضعیت بازیگران و زمین بازی حال  باید به استراتژی بازیگران توجه کرد، اسرائیل حضور ایران در کشورهای عربی را که یک حضور سلبی بدین مفهوم بود که ایران می‌توانست، خلاء امنیت در کشورهای عربی ایجاد کند، اما از این قدرت برخوردار نبود این خلاء امنیت را پرکند و زمینه توسعه را فراهم نمایند از دو جنبه به نفع خود می‌دید:

آ: کشورهای دشمن اسرائیل با بحران‌های داخلی طولانی مدت روبرو شدند، عراق. سوریه، لبنان از جمله این کشورها بودند و این به مفهوم تهدید کمتر اسرائیل از طرف این کشورها بود که دو کشور از این سه کشور در همسایگی اسرائیل حضور دارند.

ب: ایران برای حضور و تداوم حضور خود در کشورهای عربی ناچار بود، هزینه‌های بسیار هنگفتی پرداخت کند و پرداخت این هزینه‌ها در دراز مدت هر اقتصادی را به گل می‌نشاند و بدین شرح در واقع ایران باحضور در کشورهای عربی دچار کشیدگی شده بود ، بدین مفهوم که اگر حضور خود را در کشورهای عربی ادامه میداد، هزینه آن اقتصاد ایران را به گل می‌نشاند و اگر از آن کشورها خارج می‌شود، حکومت‌های دستنشانده ایران سقوط می‌کردند و حکومت‌های جانشین آنها بلافاصله به دشمن شماره یک ایران تبدیل می‌شدند. پس اسرائیل شرایط خاورمیانه پیش از ٧ اکتبر ٢٠٢٣ را شرایطی فرسایشی برای تمام دشمنان خود در خاورمیانه تلقی می‌کرد، شرایطی که در آن کشورهای عربی، علیه ایران آماده بودند با اسرائیل به توافق‌ برسند و همزمان ایران نیز از وضعیتی برخوردار نبود که بتواند حضور خود در کشورهای عربی را تضمین کند و با چالش حضور خود در کشورهای عربی روبرو بود و این چالش بر وضعیت اقتصادی و مشروعیت حکومتی در داخل ایران نیز تاثیر گذاشته بود.

تنها زمینه هزینه‌زایی که قبل از ٧ اکتبر برای اسرائیل در خاورمیانه وجود داشت، فعالیت‌های اتمی ایران بود، که اسرائیل تلاش داشت با تلفقی از دیپلماسی و تخریب آن را کنترل کند.

کشورهای عربی خصوصا پس از بهار عربی دست از دشمنی مستقیم با اسرائیل کشیدند و ایران به دشمن اصلی آنها تبدیل شد، در این بین آنها در تلاش بودند که از طریق دیپلماسی پنهان به نوعی با اسرائیل بتوانند، این دشمن جدید خود یعنی ایران  را محدود یا حذف کند. کشورهای عربی خلیج فارس هم با تهدید ایران در داخل کشورهای خود روبرو بودند، در این زمینه مهم‌ترین نمونه حمله به آرامکو بود.

همزمان کشورهای عربی خلیج فارس با تهدید منافع خود در سطح جهان عرب از طرف ایران نیز روبرو بودند.

ایران قبل از ٧ اکتبر تمرکز خود را بر تثبیت حضور در کشورهای عربی قرار داده بود و دشمنی با اسرائیل به موضوع فرعی یا نوعی موضوعی تبلیغی تبدیل شده بود، در زمینه اسرائیل آنچه ایران را نگران می‌کرد، فعالیت‌های این کشور علیه برنامه اتمی رژیم بود.

پس تا قبل از ٧ اکتبر سیاست کشورهای عربی در خاورمیانه سازش با اسرائیل برای کنترل ایران بود. اما پس از ٧ اکتبر جنگ ایران و اسرائیل از یک جنگ نیابتی یا سرد به یک جنگ گرم تبدیل شد، سقوط یک به یک مراکز نفوذ جمهوری اسلامی پس از ٧ اکتبر و ضرباتی که ایران از حمله اسرائیل خورد، زمینه این وحشت را در کشورهای عربی خلیج ایجاد کرده است که اسرائیل به بزرگترین قدرت نظامی_امنیتی منطقه تبدیل می‌شود و بر همین اساس آنها در حال در تلاش هستند، ایرانی ضعف شده که دستش از کشورهای عربی کوتاه شده است را سرپانگهدارند، تا این ایران هم تهدیدی علیه اسرائیل باشد و هم با وضعیتی که در سطح بین‌المللی دارد، از امکان شکوفایی پتانسیل‌های ایران جلوگیر شود.

 در واقع پس از جنگ ١٢ روزه اسرائیل و ایران تمام کشورهای عربی در تلاش هستند از سقوط جمهوری اسلامی جلوگیری کند، چون سقوط این رژیم را به عنوان ابرقدرتی اسرائیل در منطقه تلقی می‌کنند و ماندگاری آن را نوعی تهدید دائمی علیه اسرائیل می‌پندارند و بر همین اساس است که دولت سعودی در تلاش است از نفوذ روسیه و آمریکا برای ماندگاری جمهوری اسلامی استفاده کند.

پس در شرایط کنونی بازیگر اصلی که تلاش می‌کند، جمهوری اسلامی را سرپانگهدارد و احتمالا از این قدرت نیز برخوردار است، سعودی است، نه روسیه چون روسیه اگر حتی بخواهد جمهوری اسلامی را برسرقدرت نگهدارد، از جنبه سیاسی و اقتصادی از این قدرت برخوردار نیست.

لۆگۆی ناوەند

ئەم وتارە هاوبەش بکە!

بابەتەکانی تری بلاگی ژیانەوە